حجت الشیطان، مسیح مهاجر، از بازماندگان انفجار ۷تیر سال ۱۳۶۰ و مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی به صحنه امده است و شروع به افشا گری و نصیحت کرده است اما خبر ندارد که این سرنوشت همه دیکتاتورها و تجاوز کنندگان به حقوق ملت و جامعه است و راهی بجز سرنگونی برای این رژیم متصور نیست.
به نوشته روزنامه ا رمان ملی وی با اذعان به فشار و بدبختی هایی که مردم به واسطه حکومت این اخوندها متحمل میشوند گفته است:
“سال 1398 یکی از سالهای پرحادثه برای ملت ایران بود. این سال، با سیلهای کمسابقه در چندین استان کشور آغاز و بعد از مدتی چند زلزله در نقاط متعدد به آن افزوده شد. حوادث دیگری د از قبیل اتفاقات بعد از گرانی بنزین، تنگتر شدن محاصره اقتصادی با تحریمها……. و بیتصمیمی درباره لوایح مرتبط با «افایتیاف» برمشکلات افزودند و مردم را در تنگنا قرار دادند
طرح اصلاح قیمت بنزین و تخصیص تمامی درآمد حاصله به 18میلیون خانوار ایران نهتنها از جمعیت نیازمندان دریافت یارانه نکاسته بلکه مطابق تلقی دولت کنونی، اینک 60میلیون نفر نیازمند دریافت یارانهای بیشتر هستند.
وی سپس با اشاره به بیزاری مردم از این رژیم و جو انفجاری جامعه میگوید:”علامت بیتوجهی به مردم دلبستگی به القاب بود که ما هم این دلبستگی را داریم، اگر بیتوجهی به معیشت مردم بود که ما هم بیتوجهیم، اگر فاصله گرفتن از مردم بود که ما هم فاصله گرفتهایم، اگر گوش ندادن به حرف ضعفا بود که ما هم گوش نمیدهیم، اگر طبقاتی کردن جامعه بود که ما هم همین کار را کردهایم. ما حتی حاضر نیستیم نتیجه نظرسنجیها را یک سانتیمتر دورتر از بولتنهای بهکلی سری منتشر کنیم.”
وی سپس به انتخابات رژیم و خرید ارا و مهندسی ان توسط رژیم اشاره میکند و میگوید:”اطلاعات موجود نشان میدهد افرادی از داوطلبان نمایندگی مجلس با اقدامات خلافی از قبیل توزیع مواد غذایی و با پول درصدد جمعآوری رأی برآمدند. نکته مهمی که باید مسئولان نظام را حساس کند این است که میزان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم پایین بود. براساس اخبار موجود، این مشارکت اندکی بیش از 40درصد بود. در طول چهار دهه گذشته و در 10 دوره انتخابات مجالس گذشته مشارکت مردم هرگز از 50درصد پایینتر نبود.”
وی با تودهنی به خامنه ای که علت پائین امدن مشارکت مردم را بیماری و ویروس و ضدانقلاب و منافقین و البانی و امریکا و غیره معرفی کرده بود گفت:” کاهش مشارکت را نباید به گردن دیگران انداخت. واقعیت این است که عامل اصلی این ریزش، خودمان هستیم. هر روز که میگذرد، انگار دافعهها بیشتر میشوند. اکنون به جایی رسیدهایم که ظاهرا «شیفتگی خدمت» به حداقل رسیده و «تشنگی قدرت» در اوج است. “