رژیم: بسیاری از مسئولین عالی رتبه زندگی اشرافی دارند

بحرانهای رژیم یکی یا دو تا نیست، تئوریسنهای رژیم سعی میکنند مشکلات را پیدا کنند و راه حلی برای ان ارائه کنند، غافل از اینکه زمان تمام شده است. ۴۲سال حکومت ننگین اخوندی، را نمیتوان عوض. کرد. این رژیم بر روی گسترش تروریسم و سرکوب داخلی و بحرانهای بین المللی ایستاده است و ساده اندیشی است که اگر بخواهیم بحرانهای اجتماعی را فارغ از این چهارچوب کمی بزرگتر حل کرد. بحرانهای که رژیم با ان مواجه است، فقط با رهنمودهای اجتماعی قابل حل نیست. جاه طلبی ها،‌سرکوب و تروریسم، را نمیشود از این رژیم جدا کرد و این ماهیت رژیم شده ا ست پس بدون درک این ماهیت نمیتوان چیزی را عوض کرد. اگر هم واقعا کسانی خواهان تغییر در این ماهیت هستند باید از مناسبات بین المللی و بعد منطقه ای عبور کنند تا بتوانند مشکلات اجتماعی را حل کند.

یک عضو مثلا دانشگاهی رژیم تحلیلی از اوضاع رژیم و راه حلهایی داده است که کمی خنده دار اما خواندنی است. وی فراموش کرده است که رهبران خودش میگویند علت بقا و تداوم حکومتشان به قدرت موشکی و قدرت منطقه ای و رهنمودهای خامنه ای در این زمینه یعنی جنگ طلبی. و گسترش تروریسم و سرکوب مخالفان، ارتباط دارد.

به نوشته ایکنا،” یك عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا درباره چرایی بقا و تداوم انقلاب اسلامی به رغم فشارهای حداکثر خارجی و مفاسد و برخی سوءمدیریت‌های داخلی گفت: علت اصلی این اتفاق به فرهنگ، باورها و آگاهی‌های عمومی مردم برمی‌گردد؛ مردم احساس می‌کنند اعتراضات خیابانی برای منافع و امنیت ملی بسیار پرهزینه است لذا یک فرهنگ مدارا با حاکمیت دینی شکل گرفته که یکی از اصلی‌ترین سرمایه‌هایی است که حکومت از آن برخوردار بوده است اما این وضع قطعاً آستانه‌هایی دارد و قابل تداوم نیست.”
حسین راغفر،  ادامه میدهد، امروز کشور با مشکلات بسیار جدی روبروست. شاید این اتفاقات در برخی کشورها رخ می‌داد به فروپاشی آن سیستم می‌انجامید اما این مسئله را نمی‌توان به همه کشورها تعمیم داد.

.وی معتقد است : از طرفی متأسفانه همین نابرابری‌های فاحش در جامعه آسیب‌زده به باورهای مردم لطمه زده است و معلوم نیست جامعه با همان باورهای فرهنگی پیشین نسبت به نابرابری‌ها، فقر و فساد واکنش نشان دهد و به همین دلیل امروز کشور در شرایط حساسی قرار دارد.


وی اذعان میکند: بسیاری از مسئولان و حتی مسئولان عالی‌رتبه زندگی‌های اشرافی دارند و در چنین وضعیتی اصلاً نمی‌توان انتظار داشت که به فکر فقرا و نگرانی‌های جمعیت بزرگی از جامعه باشند، بنابراین این یک تهدید بسیار جدی است.


وی اذعان میکند: بسیاری از مسئولان و حتی مسئولان عالی‌رتبه زندگی‌های اشرافی دارند و در چنین وضعیتی اصلاً نمی‌توان انتظار داشت که به فکر فقرا و نگرانی‌های جمعیت بزرگی از جامعه باشند، بنابراین این یک تهدید بسیار جدی است.

وی با ترس و نگرانی از خبررسانی و اگاه شدن مردم به ریاکاری انها میگوید: رسانه‌های مجازی امکان انتقال اطلاعات را به سرعت برای بخش قابل توجهی از جمعیت فراهم می‌کنند که در این فضا اطلاعات راست و دروغ به سرعت می‌تواند گسترش پیدا کند و این ظرفیت بسیار بزرگی برای سازمان‌های جاسوسی ضد جمهوری اسلامی فراهم کرده تا به طور مستمر از این رسانه‌ها حیله‌گرانه اطلاعات دروغ را تزریق ‌کنند. امروز نگرانی این است که این اطلاعات دروغ بر روی واقعیت‌های تلخ زندگی جمعیت بزرگی از کشور تأثیر بگذارد و این نگرانی‌ها راعمیق‌تر و گسترده‌تر کند.”!!!!!!


وی ادامه میدهد: همزمان نیز شاهد نوعی افراطی‌گری در جامعه در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستیم که اینها هم قطعاً در شرایط حاد کنونی پیام‌ها و پیامدهای بسیار نگران‌کننده‌ای برای جامعه‌ آسیب‌دیده و با آستانه تحمل پایین دارد، بنابراین به نظر می‌رسد باید نوعی تسامح جایگزین روند قبضه هرچه بیشتر قدرت از سوی یک جریان و جناح سیاسی شود. در وضعیت فعلی گروهی از یک جناح سیاسی تصور می‌کند اگر همه صندلی‌های قدرت را در مجلس، دولت و قوه قضاییه در اختیار بگیرد می‌تواند جامعه را به سمت و سویی که فکر می‌کند درست است حرکت دهد. خطر بزرگ این اتفاق آن است که گرفتن همه صندلی‌های قدرت به معنای تسخیر قلوب و اذهان جامعه نیست و چه بسا که اثرات معکوس به جای بگذارد.”


وی سپس به الگوی جامعه مورد نظر اخوندها اشاره میکند و. میگوید که الگوی چین در ایران شدنی نیست. اگر در چین این الگو اجرا شده به خاطر این است که مردم دسترسی به اینترنت جهانی ندارند و یک شبکه اطلاعاتی داخلی دارند و سیستم کنترل در آنجا فوق‌العاده قوی، سرکوبگر و خشن و متفاوت از هر جای دیگر دنیا و نه تنها ایران است.

از طرف دیگر مردم چین به لحاظ تاریخی و فرهنگی اغلب غیر سیاسی هستند و وفاداری شدیدی به نظام سیاسی دارند و اصلاً وارد حوزه‌های سیاسی نمی‌شوند. همچنین فرهنگ مردم شرق آسیا مبتنی بر سختکوشی، مصرف کم، پس‌انداز زیاد است در مقابل جامعه ما یک جامعه مصرف‌گرا، کم‌کار، پرتوقع، با بهره‌وری پایین و سیاست‌زده است که این سیاست‌زدگی هم بسیار سطحی است و کنترل‌های اجتماعی هم در اینجا غایب است و همزمان هم نابرابر‌ی‌های فاحش و فساد گسترده شکل گرفته و این فساد در عمل باعث شده فاصله طبقاتی میان حاکمان و گروه‌های پایین جامعه به شکل بی‌سابقه‌ای حداقل در یکصد سال گذشته ایجاد شود لذا نمی‌توان این مؤلفه‌ها را نادیده گرفت و به سمت یکدست کردن قدرت حرکت کرد.

وی معتقد است که جامعه به سمت یک نوع «طالبانی»‌شدن کامل در حوزه سیاسی و فرهنگی جامعه منجر شده و در حوزه اقتصادی هم یک الگوی آمریکای لاتین «کلمبیایی» و «سائوپائولویی» به مثابه یک حالت مافیایی و گانگستری را تولید می‌کند که آمیزه‌ای از فساد گسترده، نابرابری‌های فاحش، شکل‌گیری گروه‌های مسلح درگیر در فعالیت‌های مجرمانه و ناامنی بسیار زیاد برای شهروندان است.”