علیرضا یعقوبی: تمامیت ارضی ایران و مسئله ملیت

yaghobiایران کشوری است کثیرالمله و این واقعیتی است انکارناپذیر. یگانه راه وحدت و حفظ یکپارچگی ملی در این کشور از مسیر به رسمیت شناختن حقوق ملی و قومی و مذهبی تمامی آحاد این جامعه می گذرد. سرکوب ملیت ها و قومیت ها در این کشور همواره از حاکمیت استبدادی سراسری شروع شده است. واقعیت سترگ آن است که دیکتاتور حاکم بر تهران قبل از سرکوب هر ملیت یا قومیتی، استبداد را یگانه راه استیلا بر مردم این کشور یافته است بخصوص آنکه در تاریخ معاصر ایران، استبداد داخلی با استعمار خارجی پیوند داشته و این دو به همراه یکدیگر نافی آزادی و دمکراسی و استقلال این سرزمین بوده اند.

با این مقدمه ناگفته پیداست که به رسمیت شناختن هر حقوق ملی و قومی و مذهبی تنها با برقراری دمکراسی در سراسر ایران ممکن می باشد. بدون یک نظام مبتنی بر اصول دمکراتیک و بر پایه پلورالیسم سیاسی صحبت از حقوق ملیت ها و قومیت ها و اقلیت های مذهبی و یا غیر مذهبی، شعاری پوچ و بی محتوا بوده و فاقد هرگونه پشتوانه عملی است.

با این اصل خدشه ناپذیر باید یادآور شد که وظیفه ملی هر ساکن این سرزمین است که مقدم بر حقوق ملی و قومی برای برقراری دمکراسی و آزادی در ایران مبارزه کند و در این رهگذر مسلما حقوق ملی و قومی هم بلاشک دست یافتنی است.

هرگونه تفکیک حقوق ملی و قومی از مبارزه در مسیر تحقق دمکراسی در ایران و یا مقدم شمردن حقوق ملی و قومی بر استقرار دمکراسی در ایران، انحرافی است که نه تنها تحقق حقوق ملی را در پی نداشته بلکه در خدمت حاکمیت استبدادی بوده و خط تفرقه بین مبارزان را دنبال می کند. لذا چنین انحرافی نه تنها پذیرفته ناشده بلکه شایسته افشاگری است چرا که در خدمت به دیکتاتوری حاکم، تشتت و تفرقه بین مبارزان و مجاهدان و انشقاق بین آنها را تبلیغ نموده و به پیش می برد.

ناگفته پیداست که در مبارزه با غول بنیادگرایی مذهبی که تهدیدی نه تنها برای ایران و استقلال آن بلکه برای کل حیات جامعه بشری است، تنها و تنها با وحدت و اتحاد و همبستگی ملی است که می توان چنین هیولای هفت سری را از اریکه قدرت به زیر کشید. بنابراین تبلیغ و حفظ وحدت ملی و پیشبرد مبارزه سراسری یک وظیفه و رسالت ملی و تاریخی در این برهه از تاریخ این سرزمین است.

رژیمهای ارتجاعی و استبدادی همواره کوشیده اند به نام حفظ تمامیت ارضی کشور، با اعمال دیکتاتوری هر صدای مخالفی را خاموش سازند و از طرح هرگونه خواست و مطالبات ملی و قومی به بهانه «تجزیه» و حفظ یکپارچگی کشور جلوگیری بعمل آورند.

دیکتاتور خودشیفته، خود را عامل حفظ وحدت ملی و یکپارچگی کشور و استقلال آن فرض کرده و بنام تمامی ملت سخن می گوید. او در صدد القاء این توهم است که در صورت سرنگونی او و فروپاشی حاکمیت استبدادیش، کشور دچار هرج و مرج و فروپاشی و تجزیه شده و در یک کلام «ایران» به «ایرانستان» تبدیل می گردد. در حالیکه ناگفته پیداست که دیکتاتور با اعمال سرکوب و استبداد، خود بزرگترین عامل در شکنندگی وحدت ملی و استقلال کشور است. حاکمیت استبدادی اصولا بر تفرقه استوار است.

رژیم ولایت فقیه و دم و دنبالچه های داخلی و خارج از کشوری آن در پی القاء این دروغ تاریخی و بزرگ به ملت ایران هستند که سقوط این رژیم مصادف با سقوط ایران است. لذا برای حفظ استقلال و یکپارچگی ایران هم که شده، باید این رژیم سرکوبگر را حفظ نمود و حیاتش را تداوم بخشید.

رژیم برای پیشبرد این خط، از طریق عوامل و پادوهایش در داخل و خارج سرمایه گذاری کرده است. او بیش از همه از ماهیت سرکوبگرانه و قدرت تخریبی اش در ایجاد تفرقه و فروپاشی وحدت ملی ایرانیان آگاه است و لذا تلاش دارد از طریق سرمایه گذاری بر روی عناصر و عواملی که در انتهای خط به وزارت اطلاعات و ارگانهای سرکوبگر این رژیم وصل می شوند، آنها را به طرح شعارهای رادیکال مطالبات ملی و تجزیه نهایی ایران وادارد تا از این رهگذر به اهداف پلید تفرقه افکنانه خود بین مبارزان و مجاهدان این وطن نزدیک شده و این منت را هم بر سر ملت سرکوب شده ایران گذاشته که هرگونه تلاش و کوشش
در مسیر سرنگونی استبداد حاکم بر شما معادل با تجزیه و فروپاشی ایران است. پس ملت باید به شکرانه وجود چنین نعمتی هم که شده در برابر سرکوب و خفقان حاکم نه تنها سکوت اختیار کرده بلکه در صفوفی دشمن شکن به حمایت از دیکتاتور خونریز بر خیزند.

اما چه کسی نمی داند که رژیم مادون تاریخی حاکم بر ایران، چگونه با سرکوب اقلیت های ملی و قومی و مذهبی، ایران را به ورطه سقوط و لبه پرتگاه کشانده است و لذا هر روز ادامه حیات چنین رژیمی منشأ خسارات بیشماری است که قبل از همه به منافع و وحدت ملی و استقلال کشور وارد می آید.

لذا با توجه به در نظر گرفتن اصل «مطلق در نسبی» و «نسبی در مطلق»، مبارزه در مسیر دمکراسی در ایران از تقدم نسبی و غیر قابل انکار و چشم پوشی برخوردار بوده و طرح هرگونه شعارهای ملی و قومی قبل از تحقق دمکراسی در ایران، یک انحراف آشکار که خیانت به منافع ملی تمامی ایرانیان از جمله ملیت ها و قومیت ها را دنبال می کند، محسوب می گردد و لذا چنین خطی شایسته افشا و طرد شدن از میان ملت ایران و مبارزان و مجاهدان بعنوان یک تهدید بالقوه همبستگی ملی محسوب شده و فی الفور باید طرد و به انزوا کشانده شود.

مسلم است که با تحقق دمکراسی در ایران و در قانون اساسی ایران دمکراتیک فردا باید به حقوق ملی و قومی و اقلیت های مذهبی به جد پرداخته شده و می توان از طریق یک جمهوری سکولار و دمکراتیک مبتنی بر پلورالیسم سیاسی از طریق نظامی فدرال و یا اشکالی که تضمین کننده حقوق ملی و قومی تمامی اتباع این سرزمین باشد به رفع ستم ملی و قومی همت گماشت و بر دولت دمکراتیک ایران فرداست که با ارائه و اجرای طرح های مشخص به رفع و امحاء ستم ملی و قومی و پیشبرد و توسعه مناطق محروم که از ستم مضاعف رنج برده اند، اقدام نماید. یگانه راه حفظ استقلال و در کنار آن احترام و به رسمیت شناختن حقوق ملی و قومی، رشد متوازن و همسان مناطق مختلف ایران و تقسیم عادلانه ثروت های ملی است.

بعنوان یک ایرانی که به فردای دمکراتیک این سرزمین بدون هرگونه استبداد و دیکتاتوری و بدون حاکمیت های شوونیستی و مذهبی اعتقاد راسخ دارد و ایران فردا را همگام با جامعه جهانی در مسیر تحقق آزادی و عدالت اجتماعی و در مبارزه با چالش ها و خطراتی که کره خاکی ما را تهدید می کند، ارزیابی می کند، طرح پیش از موعد هرگونه مطالبات ملی و شوونیستی را از اساس اشتباه و خطا و علیه منافع ملی تمامی ایرانیان دانسته و آن را در خدمت تداوم دیکتاتوری و فاشیسم مذهبی حاکم می داند و چنین خطی را شایسته افشا همه جانبه و طرد شدن از محیط مبارزاتی ایرانیان می داند.

باشد که در ایران دمکراتیک فردا تمامی اتباع این وطن در صلح و آرامش و همزیستی مسالمت آمیز دمکراتیک مبتنی بر دمکراسی و عدالت اجتماعی بسر برند و تمامی ستم های مضاعف بر ملیت ها و قومیت ها و اقلیت های مذهبی و غیر مذهبی رفع شده و همگان در مسیر اعتلا و ترقی و پیشرفت این وطن و یافتن جایگاه شایسته آن در جامعه جهانی با استفاده از «فرصت های برابر» برای تمامی آحاد این جامعه تلاش کنند.

در جهان امروز بیش از هر زمانی به تحقق این هدف والا و انسانی نزدیکیم. دنیای امروز در میل و حرکت شتابنده و اوج گیرنده دائم از دنیای جهل و جبر و بندگی و استبداد به دنیای آگاهی و اختیار و آزادی و پیشرفت و ترقی بسر می برد. تمامی دستاوردهای مبارزات بشری در این مسیر سمبلیزه شده و به بار و گل می نشیند و تبلور می یابد. به رسالت و وظیفه تاریخی خود در مسیر تحقق این هدف در صفوفی متحد برای به زیر کشیدن فاشیسم مذهبی حاکم در تهران تلاش کنیم.

علیرضا یعقوبی

06 ژوئن 2014