علیرضا یعقوبی: توافق ژنو

yaghobi آخر شب دیروز بعد از یک ماراتن از گفتگوهای سه روزه، توافقی بین گروه ۱+۵ و رژیم تهران صورت گرفت. متن توافق گویای تمام عیار عجز و درماندگی رژیم برای رسیدن به یک توافق ذلت بار و نیم بند با طرف مذاکره کننده اش بوده است. متن قرادادی که برای رژیم بطور تمام عیار الزام آور و برای طرف مذاکره کننده تماما دستاورد است. رژیم همین قرارداد نکبت بار را توافق برد – برد خوانده است. از روزی که خامنه ای «نرمش قهرمانانه» را اعلام کرد، مشخص بود که رژیم در منتهای عجز و درماندگی پای میز مذاکره آمده است. خامنه ای قبل از آن در دست بستگی کامل بعد از جراحی رژیمش و بیرون راندن جناح به اصطلاح اصلاح طلب و قتل عام مردم ایران در سال ۸۸، مجبور شده بود تا روحانی را از صندوق های رأی بیرون آورد تا شرایط لازم برای گفتگو با غرب را فراهم آورد. عجز و درماندگی رژیم قانونمند و برخاسته از مقاومت ملت ایران و بهترین فرزندانش علیه استبداد و خودکامگی و سیاست ایران بربادده رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر وطن اسیرمان است.

رژیم ولایت فقیه بنا به ماهیت عقب مانده و قرون وسطایی اش همواره سر بزنگاههای تاریخی از کیسه مردم ایران و منافع ملی آنها برای نجاتش از ورطه سقوط حاتم بخشی کرده و در این مسیر استعداد عجیبی در تبدیل «فرصت» ها به «تهدید» ها داشته است چرا که همچون تمامی موجودات ذی الشعور فقط زبان زور و قدرت را می فهمد. تا آنجا که می تواند پارس میکند و هل من مبارز می طلبد، اما همینکه چوب بالا رفت، فرار را بر قرار ترجیح می دهد. به سخنرانی اخیر خامنه ای در جمع مزدوران بسیجی اش توجه کنید و به مفاد این توافقنامه هم نظری بیفکنید. فاصله آن سخنرانی و این توافق سه روز بیش نیست. آن  زوزه کشیدن و این تن به ذلت دادن، قانونمد و برخاسته از ذات موجودی است که با دنیای انسانی فاصله ای از زمین تا ثریا دارد. باید این موجود را شناخت و راه حل مناسب در مقابله با آن را یافت. منطق مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم ولایت فقیه را بعنوان بالاترین دستاورد مقاومت ایران و بهترین فرزندان آن را باید پاس داشت و با تکیه بر آن با عزمی صد برابر به جنگ با گله مزدوران این رژیم و تمامی آنهایی که دستکاری در «ژن آخوند» و اصلاح آن را تبلیغ می کنند، رفت. باید به کسانی درود فرستاد که در پس تمامی خیانت جریانات و افراد  واداده کماکان بر منطق ایستادگی حتی با چنگ و دندان در برابر این رژیم تأکید و رزیده و بهای این ایستادگی بر منطق مبارزه را به سنگین ترین وجه ممکن به تمام و کمال پرداخته اند.

با همین منطق یعنی منطق ایستادگی و مقاومت و مبارزه باید یادآور شد که رژیم ولایت فقیه هیچگاه و در هیچ برهه ای به هیچ قراداد و اصولی پیابند نبوده است. خمینی صریحا اعلام داشته بود که دولت اسلام همواره می تواند تمامی قراردادهای خود با اشخاص یا کشورهای دیگر را کان لم یکن و منسوخ بشمارد و آن را یک جانبه فسخ سازد. اینهم برخاسته از ذات و ماهیت این رژیم است.

تا کنون چنین توافقاتی کم صورت نگرفته است که در مرحله عمل با کارشکنی های رژیم روبرو شده است. مسلما آخوندها در خلوت خود و در توجیه عقب نشینی خفت بارشان در برابر تتمه نیروهای وفادار به رژیم، بازهم ادعا خواهند کرد که چه کلاه گشادی را بر سر طرف مقابل گذاشته اند!. این رجز خوانی بی پایان تا روز سرنگونی این رژیم بعنوان بخشی از ذات و ماهیتش باقی خواهد ماند. اما واقعیت این است که این رژیم فرسوده تر و مفلوک تر از آنی است که به الزامات چنین  توافقی وفادار باقی بماند. لذا بیاد مترصد لحظه ها بود. بر اراده ها صیقل زد و بر آرمان اکثریت قاطع مردم ایران یعنی سرنگونی ت  مام عیار رژیم ولایت فقیه تأکید ورزید و با شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» به عنوان بزرگترین مانع تحقق اراده حاکمیت ملی به استقبال حوادث پیش رو رفت.

این رژیم سرنگون شدنی است و باید هم با مبارزه قاطع تمامی ملت ایران سرنگون شود. این پیامی است که می توان و باید از این توافقنامه استنباط نمود. باید اراده خود را بر رژیم ولایت فقیه تحمیل سازیم و در روز سرنوشت که دیر نیست طرحی نو از استقلال و آزادی وطن در اندازیم. اینچنین باد.