بعد از اینکه در هفته پیش امریکا اعلام کرد که میتواند به لحاظ حقوقی پرونده برجامی رژیم را به شورای امنیت سازمان ملل برود همه منجمله رژیم شوکه شدند. حالا رژيم به تکاپو افتاده است که مسئله را بفهمد.
به نوشته مهر در مطلبی به نام “فریب برجامی اوباما” داستان را به گردن اوباما انداخته است و مینویسد:” در گام نخست، نگاهی به خوانش جدید واشنگتن از قطعنامه ۲۲۳۱ بیندازیم. این بار و در این نوع از تفسیر، آمریکا ادله خود را بر مبنای «سند حقوقی» که قطعنامه است و در مقایسه با «سند سیاسی» یعنی برجام از وجاهت بیشتری برخوردار است، طرح کرده به این معنا که بدون نگرانی از بابت اینکه به طور یکجانبه از توافق با ایران خارج شده، هنوز به موجب بندهای ۱۰ و ۱۱ از قطعنامه که آمریکا را نه یکی از «اعضای برجام» که یکی از «مشارکتکنندگان» در آن عنوان میکند؛ خود را ذی حق به نظارت بر روند اجرای سند سیاسی برجام میداند.”
در ادامه امده اتس: “در واقع، خوانش جدید واشنگتن از قطعنامه از باب تفسیری است که از واژه مشارکتکننده معادل participant انگلیسی دارد به این معنا که اگرچه دیگر عضوی از برجام (member state) نیستند؛ اما خروج آنها از توافق با اصل مشارکت در ایجاد آن، منافاتی ندارد.”
“در بند ۲۱، به طور همزمان عبارات «دولتهای عضو یا مشارکتکنندگان» در برجام به چشم میخورد که حاکی از قائل شدن سند به اصل تفکیک میان آنها استجاب آنکه در طول قطعنامه ۲۲۳۱ حدود ۹ بار از عبارت دولتهای عضو (member states) استفاده شده که ۶ مورد آن در حدفاصل بندهای یک تا ۳۰ این سند است.
در این بین، ۸ بار نیز از عبارت مشارکت کنندگان در برجام (JCPOA participants) یاد شده که واژه مورد استناد واشنگتن است و کاربرد آن از بندهای ۱۰ تا ۱۱ آغاز میشود.
اما نکته جالب آنکه، در این میان یک بار در بند ۲۱، به طور همزمان عبارات «دولتهای عضو یا مشارکتکنندگان» در برجام به چشم میخورد که حاکی از قائل شدن سند به اصل تفکیک میان آنها است.
سند حقوقی است و همانگونه که در تفسیر موشکی، عبارت «از ایران خواسته میشود» که معادل (call upon) است مبنای استدلال یکی از طرفین برای برخورداری از امتیاز آزمایش موشکی است، در تفسیر برجامی نیز، عبارت مشارکت کنندگان در برجام که نه تنها درخصوص آمریکا بلکه درباره همه طرفین برجام سندیت دارد؛ میتواند مبنای اعاده حق برای طرف شاکی باشد و کنایه مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا هم که میگوید «هیچ شُبهه و جادویی در کار نیست» اشاره به همین موضوع دارد.
رژیم ادامه میدهدِ :”حقایق تلخ؛ چاره اندیشی برای عبور از آتش
چه کسی خائن بود؛ بهره برداری انتخاباتی
اما اکنون وقت آن رسیده که به گمانهزنیها مبنی بر نقشی که دموکراتها در این ماجرا ایفا میکنند نیز بپردازیم. فارغ از هرگونه بدبینی که میتواند تضمینی بر تئوری توطئه از سوی تیم مذاکرهکننده دولت اوباما باشد؛ آیا این موضوع که ۳۸۲ نفر از ۴۲۹ عضو مجلس نمایندگان آمریکا که البته اغلب آنها را دموکراتها تشکیل میدهند، در اقدامی نادر و فراحزبی که ظاهراً به تحریک لابی صهیونیستی آیپک انجام شده، با نوشتن نامهای خطاب به مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا از او خواستهاند برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران با متحدان و شرکای آمریکا همکاری کند؛ نشان از هم کاسه شدن آنها با جمهوریخواهان آن هم وقتی پای منافعشان در میان باشد، ندارد؟
راستی اگر «جو بایدن» نامزد محبوب دموکراتها رئیسجمهور آمریکا شود آیا آن طور که وعده داده، مجدداً به برجام بازخواهد گشت؟ فراموش نکنیم او یکی از مخالفان انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی بود اما اکنون که نیازمند برخورداری از حمایت صهیونیستها برای پیشبرد کارزار انتخاباتی است؛ میگوید با اصل انتقال مشکلی نداشتم و اعتراضم به زمان انجام این اقدام بود، پس سفارتخانه همانجا میماند!
دولت ترامپ میگوید «برجام بد است و برای همین یک توافق جدید میخواهم»؛ دموکراتها و اروپاییها میگویند «برجام خوب است اما در شکل فعلی کافی نیست». اکنون سوال این است که آیا هر دوی اینها «گویش متفاوتی» از یک «تقاضای واحد» مبنی بر «نیاز به یک توافق جدید» نیست؟
حتی «جان کری» وزیر خارجه دولت اوباما که نقشی پررنگ در حصول برجام داشت، دی ماه گذشته، با پیشبینی پیروزی بایدن مدعی شد: جو بایدن این موضوع را تشخیص میدهد و میداند که بازگشت به جایی که بودیم کافی نیست، زیرا وضعیت تغییر پیدا کرده است. موضوعات جدیدی در سه سال و نیم گذشته اضافه شدهاند. جو بایدن میداند که ما باید اطمینان یابیم که تمامی موارد را در این توافق تحت نظر داشته باشیم.
اما کری از کدام توافق حرف میزند؟ آیا منظور همان توافق جدید مد نظر ترامپ نیست؟ البته به شرطی که آن را دموکراتها بنویسند!
دولت ترامپ میگوید «برجام بد است و برای همین یک توافق جدید میخواهم»؛ دموکراتها و اروپاییها میگویند «برجام خوب است اما در شکل فعلی کافی نیست». اکنون سوال این است که آیا هر دوی اینها «گویش متفاوتی» از یک «تقاضای واحد» مبنی بر «نیاز به یک توافق جدید» نیست؟ در اینجا فقط نحوه اعلام درخواست به ایران، متفاوت است.”