محمد قرایی: دونشانه مشابه ازدو پدیده هم جنس درمیهن درزنجیر!

قریب به چهل سال پیش زلزله ای ویرانگرشهرزیبای طبس وحومه را با خاک یکسان ساخت. رادیو ایران خبرداد که ساعت هفت بعد ازظهربیست وپنچ شهریورپنچاه وهفت زلزله ای بسیار شدید به شدت نزدیک به هشت ریشترطبس وحومه را لرزاند. صبح روزبعد با عده ای ازدانشجویان برای کمک به آسیب دیدگان عازم طبس شدیم. کیلومترها مانده به شهر، بوی اجساد انسانها وسایرجانداران به مشام میرسید. مرکزشهربه تلی ازخاک مبدل شده بود. بازماندگان قربانیان زلزله برسروسینه زنان دنبال پیداکردن عزیزان خویش بودند. آنچنانکه انتظارمیرفت ازامداد رسانی دولتی خبری نبود. مردم وبخصوص جوانان ازاطراف واکناف خودشان را به محل حادثه رسانده و درتلاش نجات مدفون شدگان وکمک به بازماندگان بودند. پس لرزه های مکرربروحشت اندک نفرات باقی مانده ازشهر می افزود. به دلیل نفرت مردم ایران ازحکومت دوران ، درمیان مردم شایع شده بود زلزله به دلیل دفن وانفجارزباله های اتمی است که درکویرپنهان کرده بودند! هرچه بود مردم داغ بردل وبعض درگلو به حاکمان مملکتی لعن ونفرین می فرستادند. درچنین فضایی بود که ظل اله دوران! تصمیم گرفت سرکارخانم فرح دیبارا با خدم وحشم روانه میدان نماید. جنب وجوش نفرات مسلح ازنفرات ژاندارمری گرفته تا نیروهای دولتی دیگرخبرازآمدن پیک قبله عالم! میداد. من وتعدادی ازدوستان شاهد وناظرصحنه بودیم. برق خشم وعصیان را بوضوح میشد درچشمان مردم داغداردید ولمس کرد. سرانجام هلی کوپترحامل فرح ودستیاران درآسمان شهردیده شد. نزدیک ونزدیکتربه زمین ، آماده نشستن شد. درچشم بهم زدنی مردم خشمگین با سنگ وچوب وچماق آماده حمله به ماموران شدند. گرد وخاکی به هوابرخاست وموجی ازسنگ وکلوخ به سمت هلیکوپترفرح به پروازدرآمد. هرچه بود فرستاده حاکم قدرقدرت دوران نتوانست پایش را درخاک تفدیده وویران شده طبس بگذارد وفراررا برقرارترجیح داد.

باورکردنی نبود! بانوی اول شاه شاهان! وقبله عالم آخوندهای خمینی صفت! نتوانسته بود نمایش حمایت ازقربانیان زلزله را درخاک تحت سیطره اش به اجرا بگذارد.  دوستی فرزانه واززندانیان ازبندرسته درکنارم بود .اشک شوق درچشم، گفت کارشاه تمام است!

پنج ماه بعد نظام ستمشاهی درآتش خشم همین مردم سوخت وخاکسترشد!

هفته گذشته  دراثرسهل انگاری وغارتگری آدمهای رژیم ملاها، درمعدن یورت آزادشهردراستان گلستان انفجارمهیبی رخ داد. تعداد زیادی ازکارگران محروم وستمدیده برخاک شدند. متعاقب آن ریسجمهورشیاد برای جمع آوری رای درآستانه نمایش انتخابات، خودش را به محل حادثه رساند. شیخ شیاد همچون همپالکی سابق، قصدش ازاین سفرنشان دادن نمایش حمایت ازکارگران وقربانیان معدن بود. کارگران داغدار صحنه ، نمایش را برسرش آوارکردند. خشم وعصیان کارگران فراموش ناشدنی است. آنها با کوبیدن مشت برماشین ضد گلوله روحانی  وشعارهای کوبنده خویش ، روحانی شیاد وجنایتکاررا مجبوربه فرارکردند. شیخ حسن فریدون دراین حادثه، چوب وپیازرا باهم نوش جان کرد. دوست گرانقدری که درروزحادثه طبس افسروظیفه بوده وشاهد وناظرصحنه بادیدن حمله وهجوم کارگران خشمگین به حق گفت راستی شباهتی دراین دوحادثه پس ازقریب چهل سال نمی بینی ؟!

دوستم برنکته حقی انگشت گذاشت. آن روزقربانیان زلزله طبس نماینده نظام پوسیده سابق را فراری دادند وامروزکارگران خشمگین ، ریسجمهورنظام پوشالی ولی فقیه را با اردنگی مجبوربه فرارکردند.

نظام منحط ووطن فروش سابق بیش ازپنج ماه پس ازآن حادثه دوام نیاورد دراثرسیل خشم مردم ازهم پاشید. رژیم متزلزل وجنایتکارآخوندی چند ماه میتواند درمقابل آتش فشان خشم خلق بپاخاسته ایران دوام بیاورد. آینده نشان خواهد داد!

محمد قرایی

سوئد- اردیبهشت نود شش