محمود خادمی: انتخابات مجلس و خبرگان ؛ لشگر آرایی باندها (3)

khadamimدر بخش قبلی مقاله ؛ در باره موقعیت باند رفسنجانی در آستانه انتخاباتِ آینده نظام توضیح دادم و نوشتم که ؛ چون این باند مذاکرات اتمی را پیش برده و به نتیجه رسانده است ؛ جایگاه شان در عرصه قدرت بالا رفته و تعادل قوای حلقه قدرت به نفع آنها چرخش کرده است . باند رفسنجانی ـ روحانی به پشتوانه این پیروزی ؛ سکانداری نظام راحق خود میدانند و تلاش میکنند با کسب کرسیهای بیشتری در انتخابات  ؛ هژمونی نظام را از چنگ خامنه ای خارج کنند . بنابراین انتخابات آینده ؛ که بشکلی هژمونی نظام را تعیین تکلیف میکند ؛ برای هر دو باند اصلی تعیین کننده است . در مورد اصلاح طلبان هم نوشتم که آنها در این انتخابات حول باند رفسنجانی خیمه زده اند و تلاش دارند کرسیهایِ گذشته خود در مجلس را ؛ بدست آورند .  اکنون ادامه مقاله :

ج ــ اهمیت و جدی بودن انتخابات :

در اسفند ماه 1394 دو انتخابات مهم و تعیین کننده ــ مجلس شورا و مجلس خبرگان رهبری ــ برگزار خواهد شد . انتخاباتی که بر خلاف گذشته ؛ ممکن است این بار آرایش بندیِ سیاسی موجود در کشور را تغییر دهد . بخصوص که بیماری و یا مرگ احتمالی خامنه ای و تعیین جانشین برای ولی فقیه که در مجلس خبرگان تصمیم گیری میشود ؛ اهمیت این انتخابات را برای هر دو باند رژیم جدی تر کرده و خطر احتمالی رویاروئیِ خونین گلادیاتور هایِ قدرت و ثروت را در چشم انداز قرار میدهد .

اما مهمتر اینکه ؛ این انتخابات در شرایطِ بعد از توافق اتمی میان ایران و 5 +1 برگزار میشود . این توافق بر تعادل قوای درونی رژیم تأثیر گذاشته و میگذارد و لاجرم نتیجه انتخابات را ــ که معمولا” با اعمال نفوذ و دخالت نهادهای قدرت برگزار میشود ــ تحت تأثیر قرار خواهد داد .

روزنامه ابتکار وابسته به باند رفسنجانی ـ روحانی در 11 تیر 94 ؛ آینده سیاسی باندهای درونی رژیم را معطوف به نتیجه مذاکرات اتمی میکند و مینویسد ” آینده سیاسی بعد از توافق جامع هسته ایی در ایران وارد مرحله جدیدی میشود . چون اقبال مردمی به سیاسیونی که در حمایت از تیم مذاکره کننده ایستادگی کردند ؛ دو چندان خواهد شد ” .

از نظر رفسنجانی ؛ پیروزی در رسیدن به توافق اتمی ؛ شروع و اولین حلقه زنجیره یی حلقات دنباله داری است که بایستی به خارج کردن هژمونی از چنگ خامنه ای و شکستن قدرت مطلقه او بیانجامد ــ امری که اتفاقا” باند ولی فقیه هم به آن آگاهی دارد و بهمین دلیل به مخالفت با توافق اتمی و ایجاد مانع در اجرائی شدن  ” برجام ” کماکان ادامه میدهند ــ و گر نه ولی فقیه او را کنار میزند و آنگونه که این روزها وابستگان ولی فقیه میگویند او را خانه نشین میکنند .

در پروسه مذاکرات اتمی و برای رسیدن به توافق ؛ خط قرمزهای ولی فقیه یک به یک زیر پا گذاشته شد و بعلت آن ؛ موقعیت و اتوریته او بیش از بیش تضعیف گردید . در این صورت انتخاباتی که محور و لنگر اقتدار نظامش آسیب دیده و ضعیف شده است ؛ بسیار مهیب تر از انتخابات قبلی ــ انتخابات سال 88 ـ ارکان نظام آخوندی را به لرزه خواهد انداخت . بی جهت نیست که سران و سردمداران رژیم مرتب هشدار میدهند که فتنه ای به مراتب بزرگتر از فتنه 88 در راه است .

با این اوصاف ؛ انتخابات اسفند ماه در بدترین شرایط برای ولی فقیه و باند اصولگرایان ــ بخصوص بخش تند رو این باند معروف به دلواپسان ــ بر گزار میشود . از دست و پا زدنها و عربده کشیدنهای بی حاصل اصولگرایان تند رو و همچنین تصمیم گیریهای متناقض ولی فقیه هم موضوع روشن است . بنابراین  تلاطم و زلزله ایی که از هم اکنون ارکان نظام را به لرزه انداخته است ؛ در آستانه برگزاری انتخابات  تشدید میشود و امکان حذف و تصفیه خونین درونی در نظام را افزایش میدهد .

در حال حاضر هژمونی نظام تماما”در دستان علی خامنه ای است . کسیکه بهیچوجه قصدِ تقسیمِ مسالمت آمیز قدرت را ندارد و بهیچوجه بدلخواه حاضر نخواهد شد از اهرمهای اعمال هژمونی ــ بخصوص نظارت استصوابی شورای نگهبان و دخالت نیروهای نظامی ـ امنیتی در انتخابات ــ دست بردارد و یا آنرا تقدیم باند رقیب ــ رفسنجانی و روحانی ــ کند .

متقابلا” باند مقابل هم چاره ای جز مقاومت و پیشروی برای کسب کرسیهای بیشتر در مجلس شورا و خبرگان ندارد ؛ یعنی رفسنجانی این بار تصمیم به عقب نشینی ندارد . بنابراین احتمالا” یگ جنگ واقعی و تمام عیار و حتی خونین برای گرفتن هژمونی از دست ولی فقیه و یا حداقل برای وادار کردن او به پاره ای عقب نشینی ها در چشم انداز قرار دارد .

واقعیت صحنه سیاسی ایران هم گواهی میدهد که در دوران پسا توافق ؛ تضادهای درونی ــ اختلافات باندی نظام بر سر تقسیم قدرت و ثروت ــ آنقدر جوشان و با سرعت عمل میکنند که هر روز موضوعات جدیدی ــ از توافق اتمی و آینده برجام گرفته تا موضوع دستگیری و ویدئوی خداحافظی پسر هاشمی رفسنجانی و افشای فساد و اختلاس در دولت احمدی نژاد و تا انتخابات آینده و اختلافات رفسنجانی و شورای نگهبان ؛ دست دادن ظریف و اوباما و ….. ــ محمل جنگ و دعوای باندها میشود .

اما روشن است که ؛ در حالیکه جنگ و دعوای باندهای رژیم بر سر موضوعات مختلف ــ توافق اتمی و تصویب برجام ؛ رابطه با امریکا و دست دادن ظریف و اوباما ؛ مسائل گوناگون اقتصادی ؛ سیاسی ؛ فرهنگی و اجتماعی ــ همه روزه جریان دارد اما در این مقطع همه این اختلافات و جنگ و دعواها ؛ فرعی و بازتاب جنگ اصلی یعنی جنگ ” هژمونی ” است ــ که در این انتخابات بشکلی تعیین تکلیف میشود ــ . و تا زمانی که این جنگ تعیین تکلیف نشود ؛ جنگهای فرعی نیز ادامه خواهد داشت و همواره بر دامنه آنها هم افزوده میشود .

وافعیت این است که ؛ پس از پیروزی هاشمی رفسنجانی در مذاکرات اتمی که تعادل قوای حلقه قدرت به نفع باند او ــ که مذاکرات اتمی را به نتیجه رسانده اند ــ شروع به چرخش کرده است ؛ دیگر رفسنجانی و افراد این باند نمی خواهند هژمونی بلامنازع ولی فقیه را قبول کنند و جنگ و دعوای آنها با ولی فقیه بر سر ” چیدن میز بازیِ قدرتِ جدیدی ” برای نظام است . جنگی که در آن هر دو باند بر سر مواضع خودمحکم ایستاده اند .

بنابراین انتخابات مجلس و خبرگان رهبری ؛ میدان اصلی نبرد دو باند نظام است . و در این رابطه است که انتخابات اینده نظام اهمیت پیدا میکند و می تواند برای کلیت نظام  خطر آفرین و برای مردم ایران فرصت آفرین باشد . و به خاطر اهمیت حیاتی این جنگ است که هر دو باند هم با تمام قوا در حال لشگر آرایی میباشند .

خلاصه اینکه بستر اصلی جنگ هژمونی در این مقطع  ــ بعد از توافق اتمی ــ ؛ انتخابات مجلس و خبرگان رهبری است که در اسفند 94 برگزار میشود  . همه چیز و از جمله وضعیت جنگ و دعواهای دیگر باندها هم ؛ با نتیجه این جنگ تعیین تکلیف میشوند .

د ــ نقشه راه ؛ چه باید کرد :

بحران در رأس نظامِ ولایت فقیه ؛ بدلیل اینکه در جنگ و جدال باندها برای کسب ثروت و قدرت بیشتر ریشه دارد ؛ همواره بوده و خواهد بود . در دعوای کنونی بر سر انتخابات ؛ چون گذشته از هر مسئله ای بعنوان دستاویزی برای رسیدن به اهداف مالی و سیاسی خود استفاده میکنند . اما این بار و بعد از توافق اتمی جنگ اصلی میان باندهای درونی نظام ؛ بر سر انتخاباتی است که برای یک دوره ” فصل الخطاب ” نظام را تعیین تکلیف می کند .

اما نفسِ این دعواها ؛ خود تعیین کننده پیروزی جنبش مردم نیست  و میدانیم که  از دل جنگ و دعوای باند های دزد و غارتگر نظام دموکراسی ؛ آزادی ؛ عدالت و برابری برای مردم ایران بیرون نمی آید ؛ علیرغم این نباید  به این جنگ و دعواها و مکانیزمهای تشدید آن بی تفاوت و بی توجه باشیم . چرا که ؛ این جنگ و درگیریها به تضعیف پایه قدرت نظام و تحلیل باندهای قدرت منجر میشود .

بنابراین باید از شدت گیری آن استقبال نموده و آن را در راستای مبارزه با کلیت نظام ؛ مورد استفاده قرار دهیم . بخصوص به میزانی که بتوانیم جنگ و اختلاف باندها را بدرون خیمه ولایت فقیه هدایت کنیم ؛ در جنگ اصلی یعنی جنگ مردم با تمامیت این رژیم موفق تر بوده ایم .

منطق تحولاتِ پروسه قیام اعتراضی مردم در سال 1388 ؛ حکم میکند که از شکاف ایجاد شده در رأس قدرت باید حداکثر بهره برداری را در راستای سرنگونی این رژیم ؛ بعمل آوریم . با این تفاوت که اوضاع امروز کشور ؛ درجه نارضایتی مردم ؛ ضعف ؛ تشتت و بحرانی که سر تا پای رژیم را فرا گرفته است ؛ با آن دوران ــ سال 1388 ــ بسیار متفاوت است .

بخصوص که تشدد درونی در هرم قدرت و دست بستگیهای خارجیِ پس از توافق اتمی ؛ باعث تضعیف اراده سرکوب هم شده است و برخورد رژیم با تجمعاتِ اعتراضیِ بعد توافق ؛  نشان میدهد که دوران تیراندازی و کشتن مردمِ معترض در خیابانها هم ؛در حال به پایان رسیدن است .

اما باید هوشیار باشیم و دقت کنیم که مداخله گری ما در این عرصه ؛ به این دعواها که هیچ مضمونی جز غارت و سهم بری بیشتر از ثروت ملی و دست یابی به راههای حفظ بقای نظام ندارد ؛ وجهه ی عقیدتی و آرمانی ندهد . بهمین خاطر باید بدون مشارکت و یاری رساندن بطرفین دعوا ؛ برای تشدید منازعات آنها تلاش نمائیم و از آن بعنوان تاکتیکی برای سرنگونی کلیت نظام استفاده کنیم .

یعنی جنگ میان باندهای درونی رژیم ؛ جنگ مردم با تمامیت این رژیم نیست . بنابراین مردم ؛ مخالفین و جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران بهیچوجه نباید خود را خرج جنگ و دعواهای درونی نظام نمایند و یا به نفع  یکی از طرفین دعوا ؛ سمت گیری کنند .

کما اینکه نباید بدون پراتیک مشخص و با انفعال در عرصه انتخابات ؛ خوش خیالانه منتظر بنشینیم که شاید از دل بحرانهای متعدد و لاعلاجی که رژیم را احاطه کرده اند و یا از دل جنگ و دعوای باندها ؛ خود بخود استبداد دینی کله پا بشود و بزمین بیافتد و یا منتظر بمانیم تا در اثر شدت گیری جنگ و جدال جناحهای مختلف رژیم ؛ اوضاع بههم یخورد و رژیم سرنگون شود . اینطور نیست و اینطور نخواهد شد ؛ باید بدانیم که جنگ درونی باندها بدون حضور فعال مردم و استفاده مناسب از آن ؛ به بارِ مفید نخواهد نشست .

بنابراین با آشکار شدن اولین نشانه های جدیِ عملیِ نزاع در بالای نظام  ؛ باید مردم و نیروهای اجتماعی و سیاسیِ مخالفِ کلیت نظام در میدان رویاروئی با رژیم حاضر شوند و صورت مسئله را از کشاکش باندها برای پیروزی در انتخابات از اساس عوض نمایند  و به جدال مردم ؛ مخالفین و معترضین با تمامیت رژیم بدل نمایند . نبردی که حتی با حذف کاندیدهای هر جناحی از صحنه انتخابات و اجرای سناریوهای دیگر هم  ؛ امکان بروز خواهد داشت . علاوه بر اینها باید بدانیم :

1 ــ گسترش بحران در رأس هرم قدرت در شرایط ضعف مفرط ولی فقیه باعث میشود ؛ علاوه بر اینکه اتوریته ای برای اعمال هژمونی وجود نداشته باشد ؛ بکارگیری ساز و کارهای رسمی و قانونی گذشته نظام ــ که تبعیت از آنها مستلزم درجه ای از تفاهم ؛ همدلی و دل نگرانی های مشترک است ــ ؛ هم امکان پذیر نباشد. یعنی در حالی بتدریج ؛ شیرازه امور از هم گسسته میشود که اراده واحدی برای کنترل و مدیریت وجود ندارد و فلج شدگی و فروپاشی نظام سرعت میگیرد .

2 ــ شدت گیری نزاع باندهای نظام ؛ از طرفی باعث سستی و اضمحلال بیشتری در شالوده ها و مؤلفه های اصلی اقتدار رژیم شده و آنان را در برابر اعتراضات مردم آسیب پذیر میکند و از طرف دیگر اختلافات باندها در رأس قدرت در اصابت با جامعه ؛ تحریک کننده برای اعتراضات هر چه بیشتر و شدیدتر مردم و مخالفین میباشد ؛ ضمن اینکه این اختلافات باعث افزایش اعتماد به نفس اجتماعی برای ادامه رویاروئی با نظام میشود .

بنابراین جوانان غیور میهن ؛ زنان و مردان دلیر و آزادیخواه کشور ؛ جسورتراز همیشه میتوانند وارد کارزار های خیابانی با ایادی رژیم شوند . پس ؛ از آزادیهای نسبیِ دوران انتخابات که مرهون موقعیت دشوار داخلی رژیم و فشارهای بین المللی بر رژیم است ؛ استفاده کنید و برای استمرار مبارزه و زدن ضربه نهائی بر فرق رژیم ضد ملی و ضد مردمی آماده شوید ؛ موفق باشید .

06.10.2015 ( 14 مهر 1394 )

arezo1953@yahoo.de