محمود خادمی: توافق اتمی لوزان؛ سوپاپ اطمینان برای حفظ نظام (2)

mahmoodبخش نخست مقاله به ماهیت مذاکرات اتمی و تفاهم نامه لوزان و همچنین مفاد تفاهم نامه اختصاص داشت ؛ در آن بخش نوشتم که این مذاکرات چیزی جز چانه زنی وزیر خارجه آخوندها بر سر دامنه عقب نشینی و شرط و شروط تسلیمِ ذلت بار نبوده است . همچنین توضیح دادم که این توافق ؛ توافقی میان قدرتهای برتر جهان با رژیمی ضعیف ؛ منزوی و ورشکسته بود که به تفاهمی ذلت بار منجر شده است و روز 13 فروردین ــ روز رسیدن به توافق ــ ؛ بعنوانی روزی تلخ و سیاه در تاریخ ایران ثبت خواهد شد . روزی که ولی فقیه و نظام آخوندی ؛ کشور ما را با شدیدترین نظارتها و تفتیش های آمرانه قدرتهای غرب مواجه کرده و استقلال و حاکمیت ملی کشور را خدشه دار نموده است .   …….. اکنون ادامه مقاله

ج ــ ضرر و زیان اقتصادی پروژه اتمی و سئوال مردم :

اقدامات رژیم در جهت تضعیف و تخریب موقعیت کشور ؛ هدر دادن ثروت و سرمایه های ملی ؛ تضعیف و ضایع ساختن حقوق مردم ؛ گسترش فقر و فساد ؛ تجاوز به آزادیهای سیاسی و اجتماعی و …… در ارتباط با پروژه اتمیِ که با دروغ و فریب آن را ” حق مسلم ” مردم ایران معرفی کرده بود ؛ بسیار زیاد است که در اینجا صرفا” به وجه اقتصادی آن یعنی به هزینه ها و هدر رفتن صدها میلیارد ثروت مردم ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای ؛ اشاره میکنم .

بر اساس گزارش ” مرکز پژوهش های مجلس ” فقط در دوره تشدید تحریمهای اقتصادی ؛ 60 در صد صنعت ایران با ظرفیت حداکثر 30 در صد فعالیت کرده و بگفته وزیر صنعت ؛ معدن و تجارت حداقل 2200 واحدهای تولیدی و صنعتی از کار افتاده اند . علاوه بر این حداقل 72 هزار پروژه صنعتی و عمرانی بدلیل عدم تأمین اعتبار و کسری بودجه ؛ نیمه تمام رها شده اند .

تنها از سال 2012 و پس از تشدید تحریمهای نفتی و بانکی ؛ ایران حداقل نیمی از درآمدهای نفتی خود را از دست داده است ؛ ارزش برابری ریال حداقل به نصف کاهش یافته و میزان سرمایه گذاری در حوزه نفت و گاز به کمترین میزان در این 36 سال رسیده است . بر اساس گزارش دو مؤسسه سر شناس امریکائی ــ ” مؤسسه کارنگی برای صلح بین الملل ” و ” انجمن دانشمندان امریکا ” ــ ایران بخاطر تحریمهای مرتبط با برنامه هسته ای خود بیش از 100 میلیارد دلار ؛ زیان دیده است . این فقط بخش ناچیزی از ضرر و زیان اقتصادی ناشی از برنامه اتمی رژیم ؛ آنهم فقط در سالهای آخر و در دوران تشدید تحریمها است که در دو پاراگراف بالا مورد توجه قرار گرفته است ؛ و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .

اگر چه با توافق نهایی فرصت برای بهتر شدن شرایط اقتصادی مردم و کشور فراهم میشود ؛ اما با توجه به ماهیت رژیم و عملکرد 36 سال حکومت آخوندها ؛ نه از پول آزاد شده ــ  100 تا 150 میلیارد دلار پول مسدود شده مربوط به فروش نفت در بانکهای خارج ــ و نه از لغو احتمالی تحریمها سهم چندانی عاید مردم و پیشرفت کشور نمی شود و پولها و درآمدهای ناشی از لغو تحریمها ؛ کما فی السابق وارد چرخه غارت و چپاول کارگزاران نظام خواهد شد .

اما سئوال مردم ایران از ولی فقیه و کار گزاران دزد ؛ فاسد و نا لایق نظام این است : چرا چیزی را که امروز بعد از اینهمه ضرر و زیان به مردم و کشور ؛ در اوج ذلت و خواری امضاء کرده اند ؛ در  سالهای پیش امضاء نکردند ؟! و اصلا” برای کشوری که بر دریا نفت و گاز نشسته است ؛ چه نیازی به اینهمه مخارج و هزینه برای راه اندازی تأسیسات اتمی ؟!!! پاسخ ولی فقیه به هزینه های سرسام آورِ پروژه اتمی و بعد ؛ عقب نشینی خفت بار و از دور خارج کردن تأسیسات و انهدام تجهیزات و لوازم کار ؛ چه میباشد ؟!

د ــ تفاهم لوزان ؛ لغو تحریمها و آثار اقتصادی :

یکی از موضوعات دعوای باندهای داخل رژیم بعد از تفاهم سیاسی لوزان ؛ دعوا بر سر لغو تحریمها میباشد . بعضی از اصولگرایان و بخصوص معروفین به ” دلواپسی ” اعتقاد دارند که این تفاهم سیاسی چشم اندازی در مورد لغو تحریمها نمیدهد و در مقابل ؛ باند رفسنجانی ـ روحانی نه تنها وعده لغو تحریمها را به مردم میدهند بلکه میگویند با لغو تحریمها ایران گلستان میشود .

اما در حالیکه ولی فقیه ؛ رئیس جمهور و تیم مذاکره کننده ایران همه خفت و خواریها را برای لغو سریع و یکجای تحریمها بجان خریده اند ؛ و مدعی اند که در مذاکرات لوزان توانسته اند امتیاز لغو همه تحریمها را ــ یکجا و در همان روز پس از اجرای توافق نامه ــ از 5+1 بگیرند ؛ وزیر انرژی امریکا در یک برنامه تلویزیونی پر بیننده میگوید ” تحریمهای ایران نه لغو ؛ بلکه کاهش می یابد و این روند هم پس از عمل کردن ایران به تعهداتش آغاز خواهد شد “ .

بعد از موضع گیری اخیر ولی فقیه در مورد تفاهم لوزان هم  ــ که گفته بود با نتیجه مذاکرات نه موافق است و نه مخالف ــ که ؛ توافق اتمی میان ایران و 5+1 را به لغو سریع و یکجای همه تحریمها مشروط کرد ؛ آقای ” جف رتکه ” سخنگوی وزارت خارجه امریکا در پاسخ خبرنگاران ؛ که در مورد لغو تحریمهای ایران از او سئوال کرده بودند ؛ گفت لغو تحریمهای وضع شده علیه ایران ” به شکلی فاز بندی شده “ اجرا خواهد شد .

وزیر خارجه انگلستان هم در مورد لغو تحریمها گفت : ” تحریمها تا رسیدن بیک توافق کامل و اینکه رژیم ایران تعهداتش را اجرا کند ؛ بر قرار خواهند ماند ” . و سوزان شیلی سخنگوی وزارت خارجه آلمان هم در این باره گفت ” تحریمها زمانی لغو خواهند شد که ایران به مفاد توافق نهائی متعهد باشد و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز اجرای این تعهدات را تائید کند ” .

اما حتی در صورت موفقیت مذاکرات و کسب توافق نهائی و لغو همه تحریمها هم ؛ مشکلات اقتصادی مردم ایران و کشور بر طرف نخواهد شد و بهبودی در وضعیت معیشتی مردم ؛ فقر و فاقه ؛ بیکاری و گرانی و …. حاصل نمیشود . چرا که اقتصادِ رانتی و دلالی ایران و اقتصادی که در اثر فساد ؛ غارت و چپاولهای نجومی سپاه ؛ بیت ولی فقیه ؛ آخوندها و باندهای دزد و فاسد سهیم در قدرت از نا و رمق افتاده و متلاشی شده است ؛ بسادگی و در کوتاه مدت و بدون تغییرات بنیادی در ساختار ؛ امکان بازسازی و نوسازی ندارد .

البته در شرایط لغو تحریمها ؛ یقینا” گشایشی در زمینه اقتصادی محقق میشود که این گشایش مانند گذشته ؛ رو بسوی باندهای دزد و غارتگر حاکم و تسهیل غارت بیشتر برای آنان دارد و نه مردم فقیر و بی پناه ایران . یعنی اگر از لغو تحریمها منافعی هم حاصل شود ؛ قبل از همه کسانی که در اقتصاد سایه ایی و در دولت پنهانِ ولی فقیه فعال هستند را ؛ بهره مند میکند .

علاوه بر این بسیاری از کارشناسان اقتصادی که از نزدیک شاهد وضعیت اسف بار اقتصادی کشور هستند ؛ معتقدند اوضاع بحرانی اقتصاد ایران ربط چندانی با تحریمها ندارد و تأثیر لغو تحریمها بر اقتصاد کشور در خوش بینانه ترین محاسبات ؛ حداکثر 30 در صد میباشد . و معتقدند اقتصاد بیمار ایران ؛ برای تجدید حیات نیاز جدی به تغییرات ساختاری دارد .

حتی روزنامه جمهوری وابسته به باند رفسنجانی می نویسد ” نگاهی دقیقتر به شرایط اقتصادی کشور نشان میدهد ….. بخش عمده ای از مشکلات اقتصاد کشورمان ارتباط مستقیمی با تحریمهای چند سال اخیر نداشته است ( 26 فروردین 1394 ) ” . سعید لیلاز کارشناس اقتصادی وابسته به باند رفسنجانی میگوید ” با امضای توافق هسته ای در اقتصاد ایران شق القمر نمی شود ” .

و یحیی آل اسحاق رئیس اتاق بازرگانی تهران میگوید ” نباید همه سرنوشت اقتصاد ایران را به مذاکرات اتمی گره بزنیم . رفع تحریمها فقط تا 20 در صد در اقتصاد ایران تأثیر دارند ــ کیهان 16 فروردین 93 ــ ” .

ه ـ تفاهم لوزان و چند نکته :

اول ــ احتمال شکست توافق نهائی :

اگر چه هم اوباما و هم ولی فقیه شدیدا” به پیروزی توافق اتمی نیاز دارند ؛ اما از آنجا که سرنوشت نهائی این توافق به مؤلفه های مهم داخلی ؛ منطقه ای و جهانی بشکلی گره خورده و مرتبط است ؛ هریک از این پارامترها ممکن است سرنوشت آن را تغییر داده و آنرا با شکست مواجه سازد ؛ بخصوص اینکه در همین قدم اول ؛ درک واحدی از تفاهم نامهِ بدست آمده وجود ندارد و هر کدام از طرفین آن را بگونه ای تفسیر می کند .

کنگره مخالف اوباما در امریکا ؛ دشمنان منطقه ای رژیم و مخالفین داخلیِ توافق در ایران ؛ سدهایی هستند که در حال حاضر این توافق با آن مواجه میباشد ؛ بخصوص اینکه دو طرف مذاکره درک واحدی از  چگونگی لغو تحریمها و بازرسی مراکز هسته ای در ایران ؛ ندارند .

بعلاوه کوتاه آمدن و تسلیم تمام عیار رژیم در مذاکرات اتمی در حال حاضر ؛ به معنای پایان بلند پروازیهای اتمی و قدرت طلبی های منطقه ای رژیم نمی باشد ــ کما اینکه پذیرش آتش بس در جنگ با عراق هم پایان جنگ طلبی های رژیم نبوده است ــ و ممکن است دوباره و در شرایط دیگر بفکر ادامه پروژه اتمی و ….. بیافتد . از طرف دیگر افزایش قدرت گیری رژیم در کشورهای منطقه نشان میدهد ؛ رژیم قصد کاهش نقش خود در ایجاد بحرانهای منطقه ای را ندارد ؛ موضوعی که با سرنوشت توافق اتمی با امریکا و غرب گره خورده است .

رئیس جمهور امریکا در بیانیه ای که بعد از تفاهم نامه لوزان منتشر کرد ؛ گفت ” ایران بعنوان حکومتی که همچنان از تروریسم حمایت میکند ؛ دستهایی در بی ثباتی خاورمیانه دارد و هم پیمانان و دوستان امریکا مانند اسرائیل را تهدید میکند .

علاوه بر موارد بالا ؛ رژیم دوباره بفکر خرید ” سامانه موشکی اس ــ 300 ” افتاده است ؛ سامانه دفاعی که در گذشته ؛ برای دفاع از تأسیسات هسته ای در مقابل حملات احتمالی اسرائیل ؛ می خواست از کشور روسیه خریداری نماید . آقای ” جاش ارنست ” سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید در مورد تصمیم روسیه برای فروش این سامانه هشدار داده است ؛ وی گفته است  ” تصمیم روسیه برای ارسال سامانه موشکی اس ــ 300 به ایران میتواند برنامه بلند مدت گروه 5+1 برای لغو تحریمها علیه ایران را به خطر بیاندازد “ .

دوم ــ پس لرزه های توافق اتمی ؛ تشدید اختلافات جناحها :

مدیریت پس لرزه های بعد از توافق اتمی برای ولی فقیه و نظام آخوندی ؛ بسیار مشکل تر از رسیدن به توافق است . بعد از توافق احتمالی ؛ ولی فقیه با چالشها و بحرانهای ویرانگرِ جنگ باندها و دستجات ناراضی از توافق اتمی مواجه خواهد بود . بعلاوه خطر بالا رفتن مطالبات و انتظارات مردم در صورت لغو تحریم و خطر اعتراضات اجتماعی ؛ خطری است که موجودیت رژیم را بیش از گذشته تهدید میکند . بخصوص اینکه ؛ بعد از توافق بدلیل خوار و ذلیل شدن و زیر پا گذاشته شدن همه خط قرمزهای ولی فقیه در روند تفاهم لوزان ؛ مردم ایران با ولی فقیه بشدت ضعیف شده تری مواجه هستند ؛ که قادر به مدیریت و کنترل بحرانها نخواهد بود .

ضمن اینکه بعد از توافق اتمی ؛ دیگر هیچکس در جایگاه گذشته اش قرار ندارد . اعتبار ؛ مشروعیت و قَدر قدرتی ولی فقیه نظام بشدت آسیب میبیند . بخصوص تکرار بهانه جویانه مسئله ” نادیده گرفته شدن خط قرمزهای ولی فقیه ” از طرف جناحی از اصولگرایان تند رو تر که با دولت و تفاهم بدست آمده مخالفند بیش از پیش ؛ هیبت و اقتدار پوشالی ولی فقیه را متزلزل میسازد و ولی فقیه شاخ شکسته در چشم مردمان ؛ به سکه یک پول بی ارزش تبدیل میشود .

همچنین تعادل قوا به نفع باند پیش برنده مذاکرات ــ باند رفسنجانی ـ روحانی ــ چرخش خواهد کرد و اصولگرایان بخصوص بخش محافظه کار تر و هار تر آن ــ اصولگرایان معروف به ” دلواپسان ” ــ به حاشیه میروند ؛ دلواپسانی که این روزها رهبری و هدایت اخلال و مانع تراشی برای دولت باصطلاح  تدبیر و امید ؛ را بعهده دارند .

ادامه این روند منجر به جدائی بخشی از اصولگرایان که با توافق اتمی و باند رفسنجانی ـ روحانی مخالف اند از اصولگرایان موافق با توافق اتمی میشود . بخصوص که از این پس مخالفت با توافق لوزان و تیم مذاکره کننده ؛ مخالفت با ولی فقیه ایی محسوب میشود که این توافق را مدیریت کرده و اکنون نیز از آن حمایت میکند .

همچنین بخشها و لایه های معینی ــ عمدتا” سپاه ؛ نیروهای امنیتی و بعضی از  کارگزاران نظام ــ از رژیم که از قِبل تحریمها و شرایط ناشی از آن سودهای نجومی به جیب می زده اند ؛ هم در راه تداوم توافق کار شکنی های بسیار خواهند کرد و هم به صف مخالفان توافق خواهند پیوست . بنابراین شکاف و شقه ای که در درون باند ولی فقیه از قبل هم وجود داشت ؛ اکنون سر باز میکند . یعنی آشکار شدن شقه در درون باند ولی فقیه و بارز شدن آن  از عوارض دیگر توافق نامه اتمی است که در آینده بر شدت آن افزوده خواهد شد .

مهدی کوچک زاده عضو مجلس رژیم ــ از باند دلواپسان ــ به محمد جواد ظریف وزیر خارجه نظام حمله کرده و در وبلاگ خود نوشته ” او ما را تحقیر کرده است “ و مهمتر اینکه غیر مستقیم ولی فقیه را مسخره کرده و گفته های او در مورد سوابق مذاکره کنندگان را زیر سئوال برده است . وی در وبلاگ اش نوشته است ” مسئولانی که البته فرزندان ملت و انقلابند ولی با توجه به سوابق شان در میزان انقلابی بودنشان به شدت تردید است ” . این اولین بار است که ولی فقیه در خبرگزاریها و شبکه های اجتماعی آشکارا مورد تمسخر باصطلاح طرفدارانش قرار می گیرد .

ضمن اینکه ولی فقیه با شریک شدن و حمایت از توافق نامه اتمی ؛ دیگر نمی تواند چون گذشته بر سر بسیجی ها و پیروان ولایت شیره بمالد و ژست بدبینی به غرب و شیطان بزرگ بگیرد . بخصوص که به نظر میرسد برای رابطه بیشتر با امریکا هم چراغ سبز نشان داده است . ولی فقیه اگر چه در اولین موضع گیری در مورد تفاهم لوزان ؛ موضعی خنثی داشت اما در مورد رابطه با امریکا ؛ حرف کاملا” جدید و بی سابقه ای بیان کرد .

برای اولین بار در طول حیات جمهوری اسلامی رهبر نظام ؛ از امکان رابطه بیشتر ایران و امریکا صحبت کرد ؛ ولی فقیه گفت : ” البته مذاکرات در خصوص موضوع هسته ای یک تجربه است . اگر طرف مقابل از کج تابی های خود دست بردارد ؛ این تجربه را میتوان در مسائل دیگر هم ادامه داد ” .

خلاصه اینکه ؛ شکست رژیم در گسترش پروژه اتمی و تسلیم تمام عیار در برابر اراده جامعه جهانی ؛ اتوریته داخلی و بین المللی نظام دینی و بخصوص ولی فقیه را بشدت تضعیف و تنزل میدهد . یعنی از این پس هم مردم ایران ــ حتی باند اصولگرای وابسته به ولی فقیه ــ و هم کشورهای دیگر ؛ با یک رژیم تو سری خورده و تسلیم پذیر مواجه میباشند . بویژه اینکه ؛ این شکست و عقب نشینی خفت بار با نام ولی فقیه و ” نرمش قهرمانانه ” گره خورده است .

در نتیجه این وضعیت ؛ ولی فقیه اقتدار لازم برای مهار و کنترل جنگ و دعوای هر دم فزاینده باندها از یکطرف و اعتراضات و عصیانهای اجتماعی از طرف دیگر را از دست خواهد داد . در اینصورت بیشتر از هر زمانی ؛ امکان اینکه سیر اوضاع از دست سران نظام خارج شود و اختلافات ؛ خارج از کنترل و مدیریت ولی فقیه ؛ ادامه پیدا کند وجود دارد .

اگر چنین شود ؛ جامعه ایران وارد یک دوران تعیین کننده و سرنوشت ساز میشود . یعنی وارد مرحله ای میشود که وقوع هر احتمالی ــ از جمله سناریوهای سیاه مانند فروپاشی ؛ جنگ داخلی ؛ درگیری نظامی باندها و ….. ــ در آن امکان پذیر است . اما در این وضعیت شانس وقوع یک قیام اجتماعی بیشتر از هر سناریوی دیگری میباشد . بنابراین مخالفین رژیم ؛ اپوزیسیونِ ملی و مردم پسند باید هوشیار باشند و از فرصت پیش آمده در جهت سازمان دادن اعتراضات اجتماعی در راستای سرنگونی رژیم استفاده و کار سرنگون کردن رژیم را به پایان برساند . امری که ولی فقیه بخاطر فرار و به تأخیر انداختن آن به سوپاپ اطمینان عقب نشینی روی آورده است .

سوم ــ اصلاح طلبان و توافق اتمی لوزان :

در ادامه استراتژی گذشته ؛ از آنجا که برای اصلاح طلبان ــ بدلیل بی مرزی و بحران اخلاق ــ توسل به شخصیتها و افراد وابسته به همین نظام ــ موسوی ؛ کروبی ؛ رفسنجانی ؛ روحانی و …… ــ یک پرنسیب است ؛ با انتخاب شدن حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور نظام ــ آخوند اصولگرائی که خود را در برابر حوزه و شریعت بیشتر از مردم ؛ کشور و منافع ملی ؛ متعهد میداند ــ یک شبه وی به قهرمان تغییر و اصلاح نظام ؛ تبدیل میشود .

اکنون هم در آستانه تفاهم نامه سیاسی لوزان از آنجا که ؛ هم این تفاهم بوسیله باند رفسنجانی و روحانی حاصل شده و هم برای اینکه از نمد این تفاهم برای خود کلاهی دست و پا کنند ؛ به جای افشای توافق خیانت بارِ ولی فقیه و هدر دادن صدها میلیارد دلار از دارائیها و ثروت ملی به پای پروژه های غیر ضروری اتمی ــ آنهم در بزنگای خیانت ــ ؛ به حمایت و قدردانی از ولی فقیه ؛ رئیس جمهور و تیم مذاکره کننده پرداخته  و به آنها تبریک میگویند و از هم اکنون هم برای گرم کردن تنور انتخابات آینده رژیم ــ انتخابات مجلس و خبرگان رژیم  ــ اعلام آمادگی میکنند .

امری که اتفاقا” با اشتیاق اوباما و همکاران دمکرات او برای رسیدن به توافق اتمی با دولت حسن روحانی هم بی ارتباط نمی باشد  . باراک اوباما فکر میکند رسیدن به توافق اتمی با ایران ؛ کمک میکند تا وزن و اعتبار دولت باصطلاح اعتدال و تدبیر ــ دولت حسن روحانی ــ بالاتر برود . در اینصورت فضای سیاسی در ایران باز تر میشود و آلترناتیو اصلاح طلبی فرصت عرض و اندام می یابد .

اما در آخر ؛ اگر برای ولی فقیه ؛ سران و کارگزاران ضد ایرانی این رژیم و باندها و دستجات گوناگون آن و از جمله باند از قدرت راندهِ اصلاح طلب ؛ ذره ای از حس مردم دوستی ؛ میهن پرستی و عِرق ملی وجود میداشت ؛ بجای تسلیم و زبونی در مقابل خواستهای غرب و امریکا ؛ از همان ابتدا از ” حق مسلم هسته ای ” کوتاه میآمدند و تسلیم اراده مردم و مصالح ملیِ کشور میشدند و صادقانه و با پوزش خواهی از درگاه مردم شریف ایران به آنها میگفتند ؛ که از اول هم حق مسلم شما مردم عزیز ایران نه انرژی هسته ای ؛ بلکه آزادی ؛ صلح ؛ امنیت ؛ رفاه و عدالت بوده است . ولی چه میشود کرد که ضدیت با منافع ملی و منافع مردم ؛ ذاتی و ساختاری این نظام است .

به آقای باراک اوباما رئیس جمهور و کشورهای غرب و امریکا هم باید گفته شود ؛ که بر خلاف آنها مردم ایران در مواجه با برنامه اتمی رژیم ؛ خود را تنها با دو انتخاب ــ ” حمله نظامی ” و یا ” تفاهم لوزان ” ــ مواجه نمی بینند ؛ بلکه برای آنان راه حل سومی نیز وجود دارد و آنهم سرنگونی این رژیم و استقرار حاکمیتی ملی ؛ دمکراتیک و سکولار است که آنهم در چشم انداز قرار دارد . یعنی راه جلوگیری از دست یابی نظامِ تروریست پرور و بنیادگرای جمهوری اسلامی به بمب اتم ؛ از سرنگونی این رژیم میگذرد ؛ نه مماشات و دادن تضمین هائی برای بقاء .

22.04.2015

2 اردیبهشت 1394

arezo1953@yahoo.de