محمود خادمی: داعش؛ رجعتیِ اقتدار گرایانه به خلیفه گری و دوران شکوهِ امت (1)

khadamimگسترش و پیشروی صاعقه وار داعش در سوریه و عراق دنیا را در بهت و نگرانی فرو برده است . با رشد سریع داعش و اشغال شهرهای عراق و سوریه ؛ جهان و بخصوص منطقه در ابعادی وسیع در معرض خطر تاخت و تازِ بنیاد گرایی و تروریزم بر خاسته از آن قرار دارد . و در حال حاضر چگونگی خلاص شدن از خطر جریانی که خاورمیانه را به آتش کشیده است ؛ بیک معضل جدی منطقه ای و جهانی تبدیل شده است .
البته تشکیلات داعش و موقعیت کنونی او ؛ به هیچ وجه به معنای ظهور یک کشور و یا حکومت جدیدی در منطقه نمی باشد ؛ چرا که این جریان مفهوم ” مرز ” را که لازمه حاکمیت بر جعرافیای مشخصی بنام کشور است را ؛ برسمیت نمی شناسد .
همچنین مفهوم ” شهروندی ” یعنی مردمی که با فرهنگی واحد ؛ در مرزهای مشخصی در کنار یکدیگر زندگی میکنند ؛ در مورد آنها صدق نمیکند و نیرو و نفرات ” دولت اسلامی عراق و شام ” عمدتا” متشکل از داوطلبانی از کشورهای دیگر است که معمولا” توسط رژیم های این کشورها به حاشیه رانده شده و از نعمت آگاهی و سواد کافی بی بهره اند و عمدتا” در رویای بهشت آرمانی و هم آغوشی با حوریانی که هر گز پیر نمی شوند ؛ بسادگی جذب این جنایتکاران شده اند .
از نظر داعشی ها و دیگر گروههای جهادی و تروریستی ؛ اقدامات ستیزه جویانه و جنایتکارانه آنان ؛ چیزی جز تلاش مؤمنانه و وظیفه ای دینی ؛ برای بر پایی حکومتِ خیالیِ عدل الهی نیست . یعنی باید این گروهها را قبل از اینکه ؛ قربانیان یک قرائت رادیکال و افراطی از اسلام بدانیم ؛ باید آنها را مسحور شدگان یک روایت آرمانی از اسلام بدانیم که ؛ در رویای تشکیل مدینه فاضله ای در چارچوب خلافت اسلامی بسر می برند .

ایدئولوژی داعش مجموعه ای از احکام و قوانین ثابت ؛ ارتجاعی و تبعیض آلود ــ بخصوص نسبت به زنان است ــ که توسط فقیهان مذهب تسنن در طی قرنها بعد از تولد اسلام ؛ تدوین و تئوریزه شده است . همچنین این ایدئولوژی ؛ مجموعه ای از عبادات ؛ مناسکها و احکام و قوانین برای زندگی اجتماعی از جمله مجازاتهای شدید و خشن و تبعیض آلود اسلامی مانند قصاص ؛ سنگسار ؛ دیه و جزیه و ….. علیه غیر مسلمانان و زنان میباشد .
مشخصه اصلی این نیرویِ مهیبِ بنیادگرا در هر کجا که بقدرت رسیده است ؛ همانطور که در ایران نوع شیعی آن را می بینیم ؛ قساوت و سنگدلی بی حد و حصر ؛ در کشتار و سرکوب انسانهای دیگر میباشد. آنها برای انسان ــ بخصوص زنان و غیر خودی ها ــ هیچ شأن و کرامتی و هیچ حقی قائل نمی باشند . بعلاوه این جریان باعتبار ماهیت قرون وسطائی اش ؛ برای پیشبرد برنامه هایش به احکام اجتماعی دوران بربریت و قرون وسطا متوسل میشود و در عرصه اجتماع ؛ به حقوق بشر و دستاورد مدرن بشری اعتقادی ندارد .

رشد سریع داعش و جنایات هولناک و گسترده ای که در همین مدت زمان کوتاه در متصرفات خود علیه مردم ؛ اقلیتهای دینی و قومی و کسانیکه راه و روش آنان را قبول ندارند مرتکب شده است ؛ خصومت های فرقه ای و دینی را در کل منطقه تشدید نموده و میرود که کل منطقه ثروتمند و با اهمیتِ ژئوپلیتیک خاورمیانه را دچار اختلافات دینی نموده و کل منطقه را به آتش بکشاند .
مهمتر اینکه ؛ بدلیل پیوند یابی نظام دینی ایران با مسائل مرتبط با ” دولت اسلامی عراق و شام ” داعش و جنگ ویرانگر قومی و مذهبی که اکنون در عراق و سوریه جریان دارد و بعلت دخالتها و حضور مستقیم جمهوری اسلامی ایران در این تحولات ؛ ممکن است خطر این جریان ؛ امنیت و آرامش نداشته مردم و کشور ما را نیز با مخاطره ای جدی تر روبرو سازد و هر لحظه ممکن است دامنه این کشمکشهای خونینِ مذهبی و قومی ؛ بایران نیز سرایت بکند .

الف ــ تاریخچه بنیاد گرائی و پیدایش داعش :
علیرغم اینکه دین اسلام از ابتدای رسالت و پیامبری حضرت محمد ؛ مضمونی سیاسی داشته و منادیانِ اولیهِ دین ؛ برای تحقق رسالت خود در سودای تشکیل امامت و خلافت بوده اند ؛ ولی ” اسلام سیاسی ” بعنوان یک گفتمان در دوران معاصر وارد فرهنگ لغات ” علوم سیاسی ” شده است . یعنی در این دوره است که تلاش و مبارزه برای کسب قدرت سیاسی و تشکیل ” حکومت اسلامی ” ــ حکومتی بر اساس اصول و احکام اسلامی ــ شروع شده است .
با بررسی دیدگاههای مختلف معتقدین و تلاشگران این عرصه ؛ ” اسلام سیاسی ” گفتمانی بوده است که به تفکیک ناپذیری دین از سیاست معتقد است . معتقدین و پیروان این دیدگاه ؛ همانگونه که در ایران هم شاهد آن هستیم به برتری و اولویت دادن به نهاد دین ــ چون معتقدند دین متکی بر وحی و مشروعیت ماورائی دارد ــ اعتقاد داشته و با اولویت دادن به حاکم کردن اصول و احکام دین در جامعه ؛ منافع ملی و سیاسی مردم و کشور را نادیده میگیرند .
از ظهور این گفتمانِ جدید از اسلام ــ اسلام سیاسی ــ تا کنون نظرات و دیدگاههای مختلفی در باره ” اسلام سیاسی ” ارائه شده است . بدون اینکه وارد یک بحث طولانی در باره طبقه بندی انواع ” اسلام سیاسی ” بشوم ؛ باید بگویم در انتهای طیف راستِ این برداشتها ؛ گروههای تکفیری ــ جهادی مانند طالبان ؛ القاعده ؛ النصره ؛ عصائب الحق ؛ کتائب ؛ داعش و …. وجود دارد .
این گروهها با پیروی از پدر معنوی اندیشه های تکفیری ــ سید قطب ــ ؛ برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود ؛ در انجام هر جنایتی خود را مجاز میدانند . آنان هر اعتقادی جز اسلام را ؛ کفر ؛ گمراهی و طاغوت میدانند و معتقدند برای از میان برداشتن هر عقیده ای جز اسلام ؛ باید با آن مبارزه شود .
سید قطب بنیاگذار اندیشه های تکفیری معتقد بود : جوامع کنونی ؛ همگی جوامع جاهلی و غیر اسلامی اند …… و شایسته است با صراحت و بی ترس بگوئیم ؛ که اسلام هیچ ارتباطی با هر آنچه که امروزه بر روی کره زمین در جریان است ندارد زیرا ؛ حاکمیت از آن اسلام نیست .
در واقع اگر چه امروزه اندیشه های دینی سید قطب ــ از کشور مصر ــ ؛ دستور العمل و راهنمای عمل گروههای ” تکفیری ــ جهادی ” میباشد ؛ اما تا قبل از ظهور گروههای افراطی و جهادی و ترویستی در سالهای اخیر در افغانستان ؛ عراق و سوریه ؛ هیچ وقت دامنه فعالیت های تشکیلاتِ بنیاد گرا ؛ از مرزهای ملیِ کشور مصر فراتر نرفته بود .
اگر چه جداگانه در باره نقش رهبران ایران و آیت الله ها ــ روح الله خمینی ؛ علی خامنه و …… ــ در رشد و گسترش بنیادگرائی و ترویج تروریسم دینی در منطقه ؛ صحبت خواهم کرد ولی بی مناسبت نمی بینم که به گفته های آنها در این رابطه ؛ در اینجا نیز اشاره کنم . خمینی در همان سالهای اول حاکمیت خود به کارگزاران نظام یاد آور شده بود که : او ــ پیغمبر ــ حکومت تشکیل داد ؛ ما هم باید حکومت تشکیل بدهیم ؛ او جنگ کرد ما هم باید جنگ بکنیم ( روزنامه اطلاعات 21 فروردین 1362 ) .
و سید علی خامنه ای ــ ولی فقیه نظام ــ جانشین خمینی که بعد از وی ؛ پیشبرد استراتژی خلافت اسلامی در کشورهای منطقه را در اولویت نظام قرار داده بود و برای همین منظور هم برای مسلمانان جهان ” رساله ” نوشت در 18 بهمن 1368 ( کیهان هوائی ) گفت : ایران ام القرای جهان اسلام شمرده میشود و رهبری جهان اسلام را عهده دار است …… ام القرا برای حمایت از مسلمانان در برابر بیگانگان ؛ باید قدرت لازم را کسب کند . پروژه رژیم برای دستیابی به بمب اتم هم علیرغم ضرر و زیانهای ملی آن ؛ بهمین منظور برنامه ریزی و دنبال می شد .
بر گردیم به تاریخچه گروههای بنیاد گرا و تکفیری ؛ اولین گروه تکفیری ــ جهادی که متأثر از اندیشه سید قطب در مصر تشکیل شد ؛ ” جماعة الجهاد ” نام داشت که در سال 1974 توسط ” صالح سریه ” بنیانگذاری شد . در منشور این گروه ؛ برای تشکیل ” دولت اسلامی ” و پیاده کردن شریعت ؛ هر جنایت و خونریزی مجاز شمرده شده بود .
در ادامه اعلام موجودیت و فعالیت گروههای تروریستیِ جهادی ؛ گروه داعش ابتدا با نام گروه ” توحید و جهاد ” به رهبری ” ابو مصعب الزرقاوی ” در سوریه شروع به فعالیت نمود . این گروه در سال 2004 با ” بن لادن ” رهبر ” القاعده ” بیعت نمود و نام خود را به ” قاعدة الجهاد ” یا ” القاعده عراق ” در سرزمین رافدین ؛ تغییر داد . بدنبال کشته شدن ” زرقاوی ” رهبر این گروه در سال 2006 ؛ ” ابو حمزه المهاجر ” به عنوان جانشین او معرفی گردید . فعالیت این گروه ابتدا در سوریه آغاز و بعد همزمان دامنه فعالیت اش به عراق هم گسترش داده شد .
” داعش ” امروزی ؛ گروه منشعب از القاعده است که بسرعت گسترش یافته است . اکنون داعش ؛ حدود یک سوم خاک سوریه و بخش های وسیعی از خاک عراق را در اختیار خود دارد . این گروه ثروتمند ترین گروه تروریستی میباشد که اسکناس هائی هم با واحد ” دینار داعش ” انتشار داده است . همچنین این گروه اداره گذرنامه دارد ؛ گذرنامه صادر میکند ؛ نفت تولید و صادر میکند ؛ شبکه تلویزیونی دارد و پلیس مخصوص خود برای اجرای مقررات دارد و …… .
اما حضور خلق الساعه و رشد و گسترش سریع شبه نظامیان داعش در دو منطقه سوق الجیشی عراق و سوریه را نباید تصادفی و اتفاقی دانست ؛ بلکه برای پاسخ جامع و کامل به چرائی این موضوع ؛ باید هم نقش رژیم در تقویت بنیاد گرائی و گسترش گروههای تروریستی در عراق و سوریه ؛ در نظر گرفته شود و هم به نقش های اولیه و کوتاهِ مدت جهانخواران و ارتجاع منطقه ــ برای تغییر موازانه سیاسی به نفع مطامع استثمار گرایانه و استراتژیک خود ــ در کمک به ظهور و گسترش این گروهها ؛ اشاره نمود .
یعنی ؛ هم محدود کردن تحلیل چرائیِ ظهورِ داعش ؛ به چارچوبهای صرف ” بنیاد گرائی ” و یا ” افراط گرائی دینی ” که رژیم ایران عامل ترویج و گسترش آن در منطقه تلقی میشود ؛ غلط است ــ این نگاه بیشتر بقصد عوامفریبی و آلت دست قرار دادن افکار عمومی ؛ صورت میگیرد ــ و هم مطلق کردن نقش غرب و امریکا و ارتجاع منطقه ؛در پیدایش داعش غیر واقعی میباشد .
باید گفت ؛ داعش از یکطرف محصول انباشتی از دخالت های بنیادگرایانه و تروریستی رژیم شیعی ایران و دست نشاندگانش در عراق و سوریه است و از طرف دیگر محصول نظم غیر عادلانه جهان کنونی و همچنین ارتجاع و واپس گرائی کل منطقه است و همچنین ؛ متأثر از درگیریهای استراتژیک قدرت های بین المللی است .
اما قبل از پرداختن به عامل خارجی ــ ایران ؛ غرب و امریکا و کشورهای عرب منطقه ــ در پیدایش داعش ؛ ضروری می بینم که به داعشی های وطنی که در بیت رهبری ؛ مجلس ؛ حوزه های دینی و نهاد امنیتی و نظامی و ……. وابسته به نظام لانه کرده اند ؛ اشاره کنم .

داعش ولائی در ایران :
در حالیکه امروزه خطر بنیادگرائی و گروههای تروریستی تکفیری ــ جهادی ؛ خطری جهانی محسوب میشود و نتایج فاجعه بار افراطی گرائی دینی در منطقه در جلوی دیدگان همگان قرار دارد . نباید بنیادگرایان اصلی و داعشیان وطنی بدست فراموشی سپرده شوند و خطر حاکمیت داعشی در ایران نادیده گرفته شود . بلائی که مردم بخصوص زنان ایران با گوشت و پوست خود در این 37 سال ؛ لمس کرده اند ؛ خطری که امنیت و منافع ملی کشور ما را به مرزهای نابودی سوق داده است .
همانطور که در بالا هم توضیح داده ام ؛ مهمترین خصیصه گروههایِ بنیادگرایِ جهادی ؛ ” تکفیری ” بودن آنان میباشد . این گروهها به تبعیت از پدر فکری و معنوی خود ــ سید قطب ــ هر آنجه در روی کره زمین وجود دارد را ؛ غیر اسلامی و کفر میدانند و آن را نفی و تکفیر میکنند و با آن به ستیز و مخالفت بر میخیزند .
سابقه تکفیر گری در ایران هم به اوایل سال 60 بر میگردد که گروههای سیاسی در اعتراض به تصویب قوانین ضد انسانی ” قصاص ” و مجازاتهای سنگدلانه سنگسار ؛ قطع عضو و ….. در ایران ؛ فراخوان تظاهرات اعتراضی صادر کردند . خمینی طی سخنرانی در جماران ؛ با عصبانیت همه گروههای سیاسی را تهدید کرد که اگر فراخوان خود را پس نگیرند ؛ آنها را ” تکفیر ” می کند .
در واقع با پیروزی انقلاب 57 ؛ یک جریان ” تکفیری ” به سر دمداری خمینی و آخوندها بقدرت رسید که در داخل کشور ؛ سیاست سرکوب و اعدام و کشتار دگر اندیشان و اجرای احکام و مجازاتهای بیرحمانه و قرون وسطائی را به اجرا گذاشت و در خارج مرزها ؛ برنامه ” صدور انقلاب ” یعنی صدور تروریسم و بنیاد گرائی را در سرلوحه کار خود قرار داد .
ولی فقیه نظام ؛ علما ؛ مراجع و آیت الله های حوزه های قم ؛ مشهد و اصفهان ؛ از حجاب و پوشش و یا هر مسئله اجتماعی دیگر که با قوانین و احکام عصر حجری شریعت ؛ ناسازگاری دارد ؛ اظهار نارضایتی میکنند ؛ مجلس آخوندی ؛ ارگان قضائیه و نهادهای نظامی و انتظامی ؛ هر کدام در حیطه کار خود دست بکار میشوند و داعش وار هجوم آورده و وارد عمل میشوند و با تصویب قانون ؛ حکم قضائی ؛ سرکوب ؛ بگیر و به بند و …. اوضاع را به حالت مورد نظر و دلخواه دایناسورهائی که در حوزه ها و مراکز دینی لانه کرده اند ؛ بر میگردانند .
جمود ؛ خشک اندیشی ؛ ارتجاع و قشری گریِ دینی از یکطرف و اعتقادت تکفیری از طرف دیگر ــ یعنی هر کی غیر از خودشان ؛ کافر و مسحق مرگ است ــ ؛ مشترکات نظری آخوندها و داعشیان می باشد . به لحاظ سیاسی هم هر دو در سفاکیت و خونریزی ؛ شقاوت و بیرحمی در حق دگر اندیشان و پاکسازی دینی و قومی ــ سرکوب اقلیتهای دینی مسیحی ؛ بهائی ؛ سنی و …. ـ ؛ گوی سبقت از هم می ربایند .
یعنی اساس و شالوده اعتقادی و حتی کارکردها و شیوه های اجرا در ” دولت اسلامی عراق و شام ” با نظام ایران کاملا” شبیه است . آنها معتقد اند ” یا مرگ یا پذیرش اعتقادات داعش ” در ایران هم طرفداران رژیم میگویند ” حزب فقط حزب الله ؛ رهبر فقط روح الله ” یعنی بقیه خفه !!
در این رژیم هم ؛ قوانین ظالمانه ضد زن و از جمله قانون حجاب اجباری ؛ مجازاتهای ظالمانه چون اعدام ؛ سنگسار و قصاص و …. که توسط داعشیان تپیده در مجلس تصویب میشود ؛ رفتار شریرانه و سرکوبگرایانهِ داعشیان نظامی و انتظامی علیه زنان و جوانان کشور در شهر ها و زندانها و …. . عمل شنیع تجاوز به زنان و فتوای جنایتکارانه خمینی در مورد تجاوز به زنان و دختران ایران در زندانها و ….. ریشه در شریعت آخوندی دارد و نقطه مشترک نظام دینی ایران و ” دولت اسلامی عراق و شام ” بنام داعش میباشد .
مگر خمینی در سال 60 دستور اعدام های خیابانی و بدون محاکمه را صادر نکرد ؟ مگر رفسنجانی در همان سالهای اول دهه 60 نگفت ” قطع کردن دست راست و پای چپ ” مجاهدین ؛ نص صریح قوانین خدا است ؟ مگر بدستور همین مراجع و آیت الله ها ؛ قتلهای زنجیره ای در تهران اتفاق نیافتاد ؟ مگر مسئول اصلی قتلهای معروف به ” قنات ” در جهرم ؛ امام جمعه جهرم حجت الاسلام حسین آقا آیت اللهی نبود ؟ مگر زنان بی گناه در کرمان با فتوای آیت الله ها ؛ توسط بسیجیان کشته نشدند ؟ مگر محاکمات چند دقیقه ای دادگاههای انقلاب در اوایل دهه 60 را می توان فراموش کرد ؟ مگر می توان سالهای دهه 60 را فراموش کرد که داعش وار میگرفتند ؛ سر میبریدند و یا بدون رعایت مراحل یک دادرسی عادلانه ؛ میکشتند ؟ مگر در تازه ترین جنایت در اصفهان ؛ با تحریک امام جمعه اصفهان ؛ لات و لمپن های حزب اللهی بر سر و صورت زنان و دختران کشورمان ؛ اسید نپاشیدند ؟
و مگر نمایندگان داعشی خزیده در مجلسِ فسادِ آخوندی ؛ با تصویب قانون ” آمران به معروف و ناهیان از منکر ” ؛ جواز سرکوب ؛ جنایت و اسید پاشی به زنان را ؛ برای داعشیان حزب اللهی و بسیجی ؛ صادر نکرده اند ؟
داعش در ایران ؛ در درون مجلس آخوندی هم لانه دارد ؛ که با تصویب قوانین و لوایح تبعیض آلود و سرکوبگرانه ؛ سرکوب و جنایت اوباشان لباس شخصی و حزب اللهی و بسیجی را علیه زنان کشور ؛ قانونی میکند . و با تصویب قوانین تبعیض آلود و سرکوبگرانه ؛ حقوق حداقلی و زندگی روز مره زنان کشور را هدف تاخت و تاز مزدوران حزب اللهی قرار میدهد .
ایدئولوژی داعشی در ایران ؛ از درون حوزه ها و مراکز دینی در قم ؛ مشهد ؛ اصفهان و ….. سرچشمه میگیرد . تریبونهای نمازهای جمعه ؛ دستورات داعشی را صادر میکنند ؛ اندیشه های داعشی در نهادهای امنیتی و نظامی و ….. عمل میکند و داعش بزرگ و اصلی ؛ ولی فقیه نظام است . واقعیت این است که بنیاد گرائی دینی شیعه و سنی نمی شناسد و تفاوت ماهوی چندانی ندارند.
تنها اختلاف داعش ولائی در ایران با داعش عراق و سوریه در این است که داعشیان ایران توحش ؛ جنایت و درنده خوئی را بر علیه جان ؛ مال و ناموس مردم کشور خود بکار میبرند ولی داعشِ جهادی این جنایات را علیه غیر ــ مردم عراق و سوریه ــ ؛ بکار میبرد .
در خاتمه این قسمت با یقین و قاطعیت باید بگویم که ؛ اگر مبارزه و مقاومت دلیرانه مجاهدین ــ در همان سالهای نخست پیروزی انقلاب ــ در مقابل ایلغار ارتجاع و بنیادگرائی خمینی نبود ؛ اگر فداکاری و جانفشانی های بی دریغ مجاهدین در افشای ارتجاع و بنیاد گرائی نمی بود و اگر رشد فرهنگی جامعه ایران و بخصوص اگر ایستادگی دلیرانه زنان آزادیخواه ایران در برابر اجبارات دینی و از جمله پوشش اجباری نبود و …… ؛ در همان سالهای نخست پیروزی انقلاب ؛ داعش از ایران برخاسته بود . …… ادامه دارد .

03.11.2014
13 آبان 1393
arezo1953@yahoo.de