محمود نيشابوري: دكتر مشاطه گر و مديجه سراي ولايي در ينگه دنيا

هركسي شعلي در اين دنيا بر گزيده است، بعضي دكتر و مهندس، كارگر و كاسب و… فراخور موقعيت و شرايط موجود كار ميكنند.اين كار ها به توليد و ارتقاء اقتصاد مملكت كمك شاياني مي كند.
اما، فشري فرصت طلب با تيتر هاي كاذب دكتز!، مهندس!، انگل وار بر امواج حوادث سوار مي شوند وانقلابيون را آماج كينه توزي خود قرار مي دهند، تا ديكتاتور را شاد كنند.
كهكشان امسال در اوج افتخار و شايستگي بر گزار شد، دوستان را شاد شاد كرد و آخوند ها و معاندين و مزدوران را به آه و فغان وا داشت. نوريزاده مزدور مشاطه گر آخوندي كف بر دهان به صحنه آمد تا نشخوار آخوند ها را به نمايش بگذارد.

اما، به قول معروُف:

پليد جفت پليد است پاك جفت پاك

«کسي که به خودش دروغ مي گويد و به دروغ خودش گوش مي‌دهد، به چنان بن بستي مي‌رسد که حقيقت درون يا پيرامونش را تميز نمي‌دهد، و اينست که احترام به خود و ديگران را از دست مي‌دهد. ..»

 

تأملي بر واقعيتها:

ضرورت طرح این موضوع از جمله به این خاطر است که برچسب و افترا مثل نقل و نبات می‌بارد. و این وسط، قاتلان و دجالان كارشان را مي كنند و افراد انقلابي  و آزاديخواه را لجن پراكني كرده و هزاران اتهام واهي، دروغ و ناسزا را به آنها نسبت مي دهند.

دنيا بر عكس شده اصولاً  در رژيم ضد بشري آخوندي براي فرار از واقعيت، هميشه كساني كه در راه مبارزه گام بر مي دارند و همه چيزشان را فداي كشورشان مي كنند خائن  مي گويند، در اين بحث مي خواهيم اين موضوع را كمي باز كنيم تا اين  دژخيمان از   اين برچسبها كه حقشان هست فرار نكنند.

در تاريخ ايران هيج كس به اندازه خميني و همپالگيهايش ا ز اسامي ، واژه ها و ارزشها، سوء استفاده نكرده است همه چيز را قلب و واژگونه جلوه داده است ،مجاهد را منافق، شكنجه گر خودش را دلسوز و انقلابي و … تبليغ مي كند،  لاجوري ملعون را انقلابي، خميني دجال را بزرگترين انقلابي و…

راهي ندارد اين ها سوخت رساني و حيات موقت رژيم را تامين مي كند. خاتمي شياد دژخيمان و پاسداران را دلسور ترين، مسئولترين ، انقلابي ترين نفرات معرفي كرد  و آخوند رئيس جمهور ارتجاع پا سداران را «  محبوب دلها»  خواند.

              معلوم است در اين فرهنگ كثيف و   ناپاك همه پلشتيهاي آخوندي، طيب و طاهر  و آنچه كه از آن انسانهاي شريف و آزاديخواه هست نا درست و اشتباه است، لذا واژه هايي مثل منافق، آمريكايي، اسرائيلي، اجنبي، ياغي، باغي و… زيبنده خودشان آنهاست  را نثاز ديگران مي‌كنند . و در اين شرايط هست كه مزدور پروري رشد شتاباني  در اين گونه رژيم هاي ضد بشري ميكند. تن پروري و انگل وار زندگي كردن از  ثمرات بارز اين رژيم مزدور و خائن است.

بدون شك رژيم هماوردي غير از  مجاهدين ندارد، بنحويي به خيال واهي خودش با مزدورانش مي خواهد  حركت انقلاب! را كند كند. مگر مي شود  عكس تكامل حركت كرد.

 

از آنجا‌يكه هيج پديده اي خلع الساعه ظهور، رشد و نمو نمي كند ، در بستر زمان و شرايط فعل و انفعالاتي صورت مي گيرد كه ماهيت آن شئي را كاملاً عوض مي كند. از آنجائيكه انسان فهم و اراده و اختيار دارد، خوبي و بدي را مي شناسد، زندگي در جامعه را فهم مي‌كند كه بايستي به التزامات آن پايبند باشد.

درست است هر انساني راه خود و مسير زندگيش را انتخاب مي كند تا اينجاي كار  نه تنها ايرادي ندارد بلكه حق مسلم انتخاب فرد است، ولي وقتي منافع فردي از  جمع پيشي مي گيردو برتري طلبي، پر كردن حفره ها و كمبود ساليان را بنحويي از قبل ديگران حل و فصل كند،ديگر انسان عادي نمي تواند باشد.

اين گونه افراد، ماهيتاً اهل كار نيستند، حالت انگل دارند مي خواهند راحت طلبي كنند، ديگران تر و خشكش كنند، به فكر خودشان هستند، توجهي به دنياي ديگران ندارند، به حالتي مي رسند كه روز بروز   از صفات برجسته انساني تهي مي شوند، دنيا جديدي رويشان باز مي شود، دروغ ، دغلكاري، مردم فريبي، نان را به نرخ روز خوردن، با ديكتاتور  تا هرجا كه بشود همكاري كردن. يعني مي‌شود ، بي هويت  كامل، براي رسيدن اين مسير راه خطا و باطل را مي رود، جاسوسي مي كند و همكاري با ديكتاتور مي كند، ابتدا با لو دادن ساده! بعد  در مزدوري رنگ عوض كرده  هويتش از يك انسان عادي عدول كرده شكنجه مي‌كند و مي كشدديگر بعداز مدتياين گونه كار ها برايش قپه ندارد آنرا شغل شريف! مي دادند چون هر انسان خطا كاري براي اين كه از  واقعيت فرار كند يك سري اراجيف سر هم كرده كه خودش را بي گناه جلوه دهد. اما بخواهد و نخواند دستش، روحش، قلبش ناپاك و ديگر همسنخي يا ديگر آحاد مردم ندارد.

بلي، مزدوران كف بر دهان هر چه مي خواهند آخوند ها راكمك كنند، مقاومت بي بديل مردمي اين اهريمنان را با ياري مردم دلير ايران سرنگون ميكنند.

محمود نيشابوري

2017 07 18