محمود خادمی: مذاکرات ژنو؛ برگشت ناپذیر و بستر ساز قیام (بخش اخر)

khadamimبخش دوم این مقاله به پاسخ سئوال ” چرا مذاکرات اتمی ؛ بستر ساز قیام است ؟ ” اختصاص داشت و در باره پاسخ این سئوال از جمله نوشتم ؛ اجرای حداقلهای حقوق بشری و فضای باز سیاسی اجبار پیش روی هر دولتی است که بخواهد با غرب و امریکا دوستی و همکاری داشته باشد . اجرای کمی حقوق بشر در ایران تعادل شکننده داخلی رژیم کیفا” در هم میریزد ؛ تور سرکوب و اختناق را از هم میدرد و راه را برای اعتراضات گسترده اجتماعی باز میکند . همچنین در باره تنزل اتوریته ولی فقیه بخاطر شکست برنامه اتمی اش نوشتم و گفتم با شکست و تضعیف موقعیت ولی فقیه ؛ وی اقتدار لازم برای مهار و کنترل اختلافات باندهای رژیم را ؛ از دست میدهد و بتدریج سیر اوضاع از دست وی خارج و اختلافات خارج از کنترل و مدیریت وی ادامه پیدا میکند و ……….   اکنون ادامه مقاله

شدت گیری آشکار جنگ باندها :

با شکست رژیم در برابر غرب ــ بر سر برنامه اتمی ــ جنگ و جدال باندها با شدتی  بسیار بیشتر از گذشته ادامه خواهد یافت . یعنی از این به بعد بدلیل شرایط تسلیم در برابر غرب و چالشهای چدیدی که ایجاد میشود ؛ دامنه اختلافات میان باندها ابعاد جدیدی گرفته و رژیم با شرایط بسیار سخت و دردناکی مواجه خواهد شد .

جعفری فرمانده سپاه پاسداران خطاب به افراد سپاه و بسیج ؛ تأثیر شرایط بحرانی و موقعیت تضعیف شده ولی فقیه را ؛ بر اوضاع سپاه پاسداران و چند دستگی این افراد ؛ اینگونه توضیح میدهد : انقلاب اسلامی پیشکش ؛ من میگویم کاری کنیم تا داخل را درست کنیم . مشکل ما با انقلابیون از قبل هم همین بوده که خود را انقلابی میدانستند اما به حرفهای ولی فقیه گوش نمی دهند و انقلابی نمی مانند . دامنه درگیری و اختلاف میان افراد سپاه پاسداران ــ ارگانی که نماد و نماینده اقتدار نظام میباشد ــ ؛ بی اعتنائی افراد آنها به فرامین ولی فقیه و ریزش نیروها بحدی بالا گرفته است که دیگر فرمانده این ارگان آشکارا ؛ مجبور به اعتراف شده است .

خمینی در روزهای آخر عمرش با اشاره به رفسنجانی و خامنه ای گفته بود : اگر ایندو متحد باشند ؛ انقلاب پیشرفت میکند . اما ایندو  سالهاست که دیگر نه تنها با هم متحد نیستند بلکه رو در روی هم قرار گرفته اند . رفسنجانی بعد از ۴ سال صبر ؛ از سال ۱۳۹۲ با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ؛ از پنجره او کار زار جدید خود را با ولی فقیه شروع کرده است . این جنگ که روز به روز بر دامنه آن افزوده میشود مهمترین تحول و تعیین کننده ترین عنصر سمت و سوی دهنده داخلی در آینده خواهد بود .

بنابراین میتوان گفت ؛ مهمترین تحول در شرایط جدید یعنی بعد از عقب نشینی اتمیِ ولی فقیه ؛ بهم خوردن تعادل داخلی رژیم به نفع هاشمی رفسنجانی میباشد . غلامعلی رشید جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به مذاکرات اتمی ؛ به نقش آن در پیروزی سناریوی باندها اشاره میکند و میگوید : ممکن است مذاکرات هسته ای با موفقیت بپایان برسد که در این صورت سناریوی دولت روحانی به نتیجه میرسد .

 اکنون رفسنجانی بسیار قوی تر از گذشته و با صدائی رساتر و سمبه ای پر زور تر وارد عرصه کارزار و مبارزه با باند ولی فقیه شده  است و سخنانی بیان میکند که طرفداران خامنه ای ؛ وحشت زده میگویند : ” رفسنجانی مردم و جوانان کشور را دعوت به شورش و نافرمانی مدنی میکند ” .

 رفسنجانی در گفتگو با روزنامه ” آرمان ” در جواب سئوال خبرنگار روزنامه که می پرسد ؛ دانشگاهیان گله دارند که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست ؛ توصیه شما به دانشجویان چیست ؟ ؛ میگوید : من این را بهمه ــ همه مردم ــ میگویم ؛ دانشگاهی و غیر دانشگاهی ندارد . اگر توقع داریم که جامعه مان بهتر شود باید ریسک بپذیریم . وی ادامه میدهد : نمی شود فکر را سرکوب کرد . نقش گاندی در هند این بود که به مردم میگفت یکی را  میگیرند ؛ دنبالش را بگیرید و بگوئید که مرا هم به زندان ببرید . …… اگر عموم ؛ عمومی که میگویم نه همه مردم ؛ آنهائی که می فهمند ؛ حرف حقیقت را بزنند ؛ اتفاقی نمی افتد و هیچ کس هم جرأت نمی کند به مردم ظلم کند .

طرفداران ولایت در اعتراض به حرف رفسنجانی میگویند : این فرمان در حقیقت اعلام یک شورش عمومی است ………… نظیر آنچه که در حوادث تلخ سال ۸۸ رخ داد ………. محصول این فرمان و رهنمود سیاسی به تاراج رفتن اقتدار ملی و بر باد دادن مصالح و منافع ملی بود .

رفسنجانی برای اینکه نشان دهد در مبارزه با باند خامنه ای عقب نشینی نکرده است و همچنان ثابت قدم میباشد ؛ در گفتگو با روزنامه اعتماد میگوید : من حرفهایم را در همان نماز جمعه ۲۶ تیر ۸۸ گفتم و هنوز هم به آنها معتقدم .

و در پاسخ به خامنه ای و در اعتراض به محدودیتهائی که برای او بوجود آورده اند ؛ گفت : ” ما باید نظرمان را بگوئیم ” و شما نمی توانید ” فکر را سرکوب ” کنید . یعنی این بار ولی فقیه بشدت ضعیف شده برای بقاء نظامش باید با یکی از استوانه های اصلی نظام ــ که براحتی  حذف شدنی نیست ــ که قوی تر است ؛ مقابله کند .

حسن روحانی ــ دست آموز رفسنجانی ــ هم در جواب خامنه ای که گفته بود ” با مسائل فرهنگی شوخی نمی شود کرد ” رو به خامنه ای گفت : اگر با این حرفها که میزنید فرهنگ درست میشد ؛ بعد از ۳۵ سال حالا همه مان ابراز رضایت میکردیم .

و عباس عراقچی معاون وزارت خارجه در حمله به باند ولی فقیه که با مذاکرات اتمی مخالفت میکنند میگوید : مشکل اصلی ما کاسبان تحریم هستند که باید دست آنها قطع شود .

حبیب برومند نماینده مجلس از باند ولی فقیه در مقابله با تک هماهنگ باند رفسنجانی ؛ روحانی به نیابت از باند ولی فقیه ؛ میگوید : …… اگر دولت ــ حسن روحانی ــ قدمی کج بردارد ؛ با اجازه رهبری خِفتش را میگیریم و نمی گذاریم فتنه گران بر مملکت حاکم شوند .

و روزنامه رسالت از باند ولی فقیه ( ۱۲ اسفند ) هم در تهدید به برکناری حسن روحانی مینویسد : اگر او ــ حسن روحانی ــ کاری نتواند بکند ؛ این وظیفه بدوش ملت سنگینی میکند تا وارد شوند  و دست اندرکار خلق حماسه ی جدیدی باشند .

و خلاصه اینکه ؛ امروز ولی فقیه نظام در میان منگنه های فشار دو باند اسیر مانده و از مهار و جلوگیری از اوج گیری اختلافات از همیشه ناتوان تر میباشد . نه میتواند جلوی طغیان باند رفسنجانی ــ روحانی را سد کند که هم قدرتمند شده اند و هم به آنها برای پیشبرد مذاکرات اتمی تا رسیدن به نتیجه نهائی نیاز دارد و نه میتواند بر تندروهایِ اصول گرایِ مخالف مذاکرات اتمی یی پوزه بند بزند که تا بحال پشت او ایستاده اند و از ولایت اش دفاع کرده اند .

ج  ــ قیام در راه است :

بعد از عقب نشینی خفت بار اتمی و محقق نشدن وعده های داده شده بمردم و همچنین بالا گرفتن دامنه اعتراضات مردم بویژه کارگران ؛ هر روزه شاهد هستیم که یکی از مقامات و کارگزاران رژیم به صحنه می آیند و با اشاره بخشم و نارضایتی مردم ؛در باره خطر در پیش روی نطام و آینده تیره و تاری که در پیش رو دارند ؛ هشدار میدهند . آیت الله جنتی با قطع امید از حمایت اکثریت مردم و نا امید از آینده ؛ میگوید : حفظ نظام بر عهده کسانی است که خدمتگزار خدا باشند ولو اینکه در اقلیت باشند .

آیت الله صدیقی امام جمعه موقت تهران : احساس میکنم طوفان هائی در پیش داریم .

یکی از انصار حزب الله در وبلاگ خود نوشته است :فکر میکنم همه این حرف آقا رو شنیدیم که فتنه ایی بزرگتر از فتنه ۸۸ در راه است .

حسین نجابت عضو کمیسیون انرژی مجلس با پل زدن میان تحولات اکراین و سرنگونی یاناکویچ و آینده مذاکرات اتمی میگوید : گره زدن سرنوشت نظام به مذاکرات اتمی بسیار خطرناک است …… آنچه من در مورد اوکراین میگویم ؛ بسیار مهم است . یعنی همه توجه مان نباید به مذاکرات اتمی جلب شود ؛ باید مواظب باشیم به سرنوشت اوکراین دچار نشویم .

علیرضا سمیعی نماینده مجلس ارتجاع ــ از باند ولی فقیه ــ با ترس و نگرانی از تحولات اوکراین به کارگزاران نظام هشدار داده و گفت : امید است اتفاقات اخیر در کشور اوکراین ؛ ساده اندیشانی که فتنه ۸۸ را یک حادثه میدانستند بخود بیاورد ……. شرط عقل و تدبیر آن است که از اینگونه حوادث بخود آئیم و مسائل را چنان که هست تحلیل نمائیم تا مبادا در گرداب توطئه دشمن غرق شویم . ابراز وحشت کارگزاران رژیم از سقوط دیکتاتور اوکراین ؛ نشان از وحشت رژیم در هم سرنوشت شدن با حاکمان اوکراین و تکرار قیام اعتراضی مردم در خرداد ۸۸ ؛ دارد .

مصطفی پور محمدی وزیر دادگستری رژیم هم که مدتهاست بوی الرحمان رژیم را فهمیده است برای دل خوشی به خود و افراد رژیم ؛ در مورد بحران اوکراین و تأثیر آن بر وضعیت داخلی هشدار داد و گفت : عده ای در داخل کشور که حال و هوای دیگری دارند ؛ امر برایشان مشتبه شده است . در حالیکه کشور ما قابل مقایسه با اینجا ها نیست .

 احمد خاتمی امام جمعه تهران با وارونه گوئی برای دلداری وابستگان نظام در خطبه های نماز جمعه میگوید : مردم عزیز تا آخرین قطره خون پای اسلام و مقدسات ایستاده اند  . و یا روزنامه رسالت از باند خامنه ای در ۱۲ اسفند نوشته است : ….. مبادا حادثه ۱۸ تیر ۷۸ و حوادث تأسف بار ۸ ماهه پس از انتخابات خرداد ۸۸ تکرار شود .

آیت الله سعیدی هم در ترس از شورش مردم فقیر و گرسنه ؛ گفت : آنچه را با خون بدست آورده ایم ــ نظام جمهوری اسلامی ــ ؛ برای نان از دست نمی دهیم . مردم باید آماده تحمل رنج ها باشند .

۳۰ بهمن ۹۲ فرمانده جنایتکار سپاه پاسداران محمد علی جعفری در مورد اوضاع بحرانی نظام ؛ ریزش نیروها و بی اعتباری ولی فقیه می گوید : …. کشور ما بحرانی است و ما با بحران روبرو هستیم …… مبنای انقلابی بودن گوش دادن به حرفهای ولی فقیه است ؛ اما خیلی از انقلابی های قبلی انقلابی نماندند . یعنی دیگر در درون سپاه هم بسیاری از افراد به حرفهای ولی فقیه ؛ توجه ای ندارند .

و خود ولی فقیه هم هراسان تر از دیگر کارگزاران نظام ؛ در دیدار با اعضای مجلس خبرگان در وحشت از اوضاع بحرانی و آینده تیره و تار رژیم ؛ ضمن دلداری بآنها گفت نباید از دشمن بترسیم : نباید از امریکا و قدرتهای غربی هراس بدل راه بدهیم و نباید از قدرتهای غربی بیمناک باشیم .

اما چرا لرزه سرنگونی ؛ ایادی و کارگزاران نظام را فرا گرفته است و چرا ایادی رژیم یکی پس از دیگری به صحنه می آیند و هراس و وحشت خود را ؛ از آینده رژیم بر ملاء میکنند ؟

قبلا”در مقاله ” خمینی و ملاها ؛ وارثینِ سیاسی انقلابی که صاحب نداشت ” که در اوایل ماه فوریه نوشته بودم ؛ توضیح داده بودم که  : بعد از قیام اعتراضی مردم در خرداد ۸۸  ؛ اوضاع سیاسیِ جامعه و توازن نیروئی میان مردم و حاکمیت ؛ تغییر کرده است و دیگر هیچ کس در جایگاه سابق خود ؛ قرار ندارد . بدلیل این تغییر محتوایی ؛ که بعد از اعتراضات ۸۸ و پاسخ سرکوبگرانه و بیرحمانه رژیم باعتراضات قانونی مردم ؛ بوجود آمد ؛ دیگر درگیریهای اجتماعی و سیاسی در جامعه ؛ یعنی میان مردم و حکومت گران  بسرعت در مسیر سرنگونی قرار میگیرد .

یعنی بعد از آن قیام حماسی ؛ حتی اعتراض های صنفی مربوط به آب ؛ برق ؛ نان ؛ بیکاری ؛ دستمزد ؛ یارانه و …. دیگر با توصیه و پا در میانی هیچ فرد و جناحی ــ اصلاح طلب یا میانه رو ــ  فرو کش نمیکند . این اعتراضات صنفی بسرعت سیاسی میشود و به درگیری با تمامیت رژیم راه می برد و بسوی سرنگونی تمام عیار رژیم به پیش میرود . یعنی امروزه دیگر بحث سرنگونی رژیم ؛ بسیار جدی تر از گذشته در میان اقشار مردم و جوانان میهن مطرح است  .

ضمن اینکه بعد از عقب نشینی اتمی رژیم ؛ اعتراضات اجتماعی با شتاب بیشتری بسمت یک طغیان گسترده اجتماعی در حرکت است . حسن روحانی ــ رئیس جمهور آخوندها ــ با نام بردن  از منفوریت رژیم و نارضایتی مردم با عنوان ” حساسیت ” و با وحشت از یک انفجار اجتماعی با اشاره به اعتراضات هموطنان بختیاری ؛ گفت : شما می بینید که حساسیتها امروز در جامعه ما حتی برای طوایف ؛ اقوام و ایلات تا چه اندازه زیاد است که با کوچکترین خطایی ؛ یک جمع قابل ملاحظه ای می شورند ؛ این معنای حساسیت جامعه ماست .

همچنین حسن روحانی با دهن کجی به ولی فقیه که گفته بود ” از مسائل فرهنگی نباید کوتاه بیائیم ” ؛ در حالی که بر بی اثر بودن فشار و سرکوب در عزم اعتراضی مردم تأکید میگذاشت ؛ گفت : اگر با فشار و شیوه های پلیسی ؛ مسئله فرهنگی حل شده بود که امروز نباید بعد از گذشت آن سالها باز هم نگران جامعه مان باشیم .

اما ؛ آمادگی ذهنی و عینی امروز مردم ایران ؛ و همچنین شرایط رژیم حاکم و ولی فقیه زهر خورده با سال ۸۸ ؛ فرق اساسی دارد . بر خلاف سال ۸۸ این بار ؛ شرایط جامعه ایران و خشم فروخورده مردم انفجاری ؛ اختلاف و درگیری میان باندها بخصوص بعد از شروع مذاکرات اتمی بشدت بالا گرفته و ولی فقیه ضعیف و ناتوان فاقد اقتدار لازم برای کنترل و مهار اختلافات میان باندهای رژیم است . و مهمتر اینکه در دعوای باندها این بار ؛ رئیس جمهور در اردوی دشمن و رقیب ولی فقیه قرار دارد .

در چنین حالتی ؛ شرایط بیش از هر زمانی برای وقوع حوادث زیر و رو کننده مساعد شده است . چرا که هم مردم منتظر فرصت مناسب برای ورود به صحنه هستند و هم با شدت گیری اختلافات باندها ؛ شالوده ها و مؤلفه های اصلی اقتدار نطام بخاطر ناتوانی ولی فقیه از مهار و کنترل دعواها ؛ بشدت سست و آسیب پذیر  شده و میشوند .

یعنی در چنین حالتی درگیری و دعوای باندها در تصادم با جامعه علاوه بر اینکه اعتماد به نفس مردم برای رویاروئی با نظام را بالا میبرد ؛ به مثابه چاشنی انفجاری هم عمل میکند و شعله را به باروت خشم مردم میرساند . بعبارتی مردم این بار در دعوای باندها ؛ نظاره گری منفعل نخواهند بود .

بعلاوه ؛ خصمانه شدن اختلافات درونی باندهای نظام ؛ حاکمیت دینی را با تهدید جدی تری مواجه میکند . و آن اینکه در اثر شدت گیری اختلافات میان باندهای متخاصم رژیم ؛ بتدریح اراده واحدِ سرکوبِ اعتراضات  ؛ ترک بر میدارد و از قدرت سرکوب نظام ؛ کاسته  میشود .

یعنی در حالیکه بدلیل شرایط بعد از عقب نشینی اتمی ؛ اتوریته ولی فقیه ــ نخ نبات باندها ــ بشدت آسیب دیده  است و قادر به کنترل و مدیریت تنش های درونی نظام خود نیست ؛ از قدرت و توانایی مقابله با توفان خشم مردم هم ؛ تا حدی کاسته خواهد شد . ضمن اینکه از آن طرف ؛ تضعیف اراده سرکوب رژیم باعث میشود ؛ هم نیروی بیشتری به صحنه مبارزه و رویاروئی با رژیم وارد شود و هم مطالبات رادیکال تر و بنیادی تر میشوند .

در چنین حالتی اگر یک اپوزیسیون ملی و دمکراتیک با پایه اجتماعی لازم ؛ در صحنه اعتراضات مردم حضور داشته باشد ؛ بسرعت بسازمان اصلی نبرد برای سرنگونی رژیم تبدیل میشود . در غیاب چنین اپوزیسیونی  ؛ وقوع هر احتمالی ممکن است . از جمله :

۱ ) از آنجا که بدلیل شکست برنامه اتمی یی که تصمیم گیرنده اصلی آن ولی فقیه بوده است ؛ وی در چشم مردم و حتی طرفدارانش بشدت ضعیف و ناتوان شده است ؛ بنابراین وی از اقتدار لازم برای مهار جنگ و دعوای میان باندها برخوردار نخواهد بود . در این حالت ؛ بیشتر از هر زمانی امکان اینکه سیر اوضاع از دست سران نظام خارج شود و اختلافات خارج از کنترل و مدیریت ولی فقیه و سران نظام ادامه پیداکند ؛ وجود دارد .

در اینصورت ؛ ممکن است جامعه ایران و نظام دینی وارد یک دوران تعیین تکلیف و سرنوشت ساز شود . یعنی وارد شرایطی شود که وقوع هر احتمالی ؛ امکان پذیر باشد . احتمالاتی از قبیل فروپاشی ؛ درگیری نظامی باندها ؛ شورش و طغیان مردم ؛ یا یک سناریوی سیاه و ……

۲ ) در حالی که کف گیر ولی فقیه به ته دیگ اتمی بد فرجام رسیده است ؛ وی منفور ؛ منزوی و بی یاور میشود . در این حالت ؛ یعنی بدترین شرایط و ضعیف ترین موقعیت برای ولی فقیه ؛ خطر شروع یک قیام اجتماعی بیش از هر زمانی موجودیت نظام را تهدید میکند .

تنها طی ۴ ماه ــ از مهر تا اواخر دی ــ بیش از صد اعتراض کارگری ثبت شده در روزنامه های رژیم وجود داشته که در بسیاری از این اعتراضات ؛ رژیم در برابر درخواستها و مطالبات کارگران معترض ؛ عقب نشینی کرده است .

ــ کارگران ” ایران خودرو ” بخاطر پرداخت نشدن حقوق ماهیانه در محل کار اعتصاب میکنند و تعداد زیادی از ماشینها را به آتش میکشند . مدیران کارخانه عقب نشینی کرده و حقوق معوقه کارگران را پرداخت میکنند .

ــ کارگران ” معدن حادرملو ” با اعتصابات خود کارگزاران رژیم را مجبور کردند ؛ ۲۸ کارگر زندانی همکار خود را ؛ آزاد کنند .

ــ در اصفهان کارگران پترو شیمی ” پلی اکریل ” با ایستادگی خود ؛ کارگزاران رژیم را به عقب نشینی وا داشتند و آنها را مجبور کردند ؛ تمام کارگران باز داشتی را آزاد کنند .

و …….

در صورت آمادگی افراد در محلهای مورد اشاره یا هر محل دیگری برای گسترش دامنه اعتراض ؛  ممکن است آن اعتراض به وسیله و محملی برای اعتراضات گسترده تر و بنیان بر باد ده ؛ تبدیل شود . یعنی هر لحطه ممکن است جرقه قیام مردم ایران ؛ زده شود . یعنی در شرایط انفجاری کنونی هر لحظه و هر زمانی ؛ هر جا ؛ در محل کار ؛ تحصیل ؛ اماکن خرید ؛ استادیوم های ورزشی و ….. امکان وقوع اعتراضات وجود دارد . مهم پیوند یابی با این اعتراضات برای مدیریت در راستای مطلوب ؛ تعیین شعار و تبدیل آن باعتراضی گسترده تر است .

در این رابطه نسل جوان و دانشجویان دلیر در داخل کشور که پایه و پتانسیل اصلی برای تغییر و سرنگونی رژیم میباشند ؛ بیش از همیشه باید آماده و گوش بزنگ تحولات و فرصت های احتمالی  باشند تا فرصت سوزی نشود و هیچ فرصتی  از دست نرود .

اپوزیسیونِ سرنگونی طلبِ خارج کشور ؛ تا حضور مستقیم و بی رابطه اش در اعتراضات داخل کشور ؛ بدلیل سالها تبعید و بی ارتباطی با ملاء اجتماعی خود ؛ برای اینکه بتواند بر تحولات داخل کشور تأثیر بگذارد باید تلاش کند از متن همین نیرو ــ جوانان و دانشجویان ــ عناصر واسطی ؛ برای تأثیر گذاری و هدایت جنبشِ اعتراضیِ داخل بیابد .

اگر چه روشن است که ؛ نیروها و جریانات سیاسی خارج کشور در قدم اول نمی توانند نقش مستقیمی در راه اندازی چرخ اعتراضات و شروع قیام داشته باشند . اما در قدمهای بعد و بعد از برقراری رابطه با عناصر واسط میتواند تأثیرات کیفی بر روند پیشروی جنبش داشته باشند و در نهایت پیروز اصلی و نهائی ؛ سازمان و جریان سیاسی ــ در داخل و یا خارج ــ است که بتواند باعتبار پتانسیلها و ذخایرش ؛ جهت دلخواه و مطلوب خود را به قیام اعتراضی مردم داده باشد .

۱۰٫۰۴٫۲۰۱۴

۲۱ فروردین ۱۳۹۳

arezo1953@yahoo.de