باید در ادبیات واژه جدیدی تعریف شود که آن هم بحث «فروپاشی اقتصادی» است.
روزنامه ارمان ملی در مقاله ای مینویسد: ” از آنجا که طی چند سال اخیر اوضاع و احوال اقتصادی شرایط مناسبی نداشته و به یک عامل که نتوانستند اقتصاد را دچار فروپاشی کنند، اشاره میکنیم اما این عدم فروپاشی اقتصاد که دلار به ۳۰هزار تومان برسد، سکه هم ۱۵میلیون و معیشت خانواده هم در حداقل قرار بگیرد و برخی همان معیشت را هم در اختیار ندارند، چه نامی دارد؟
خوب است رئیس کل بانک مرکزی و مقامات مسئول این همت را بهکار بگیرند و واژگانهای جدیدی تعریف کنند تا بشود در ادبیات اقتصادی از آن استفاده کرد. از دیدگاه مقامات اقتصادی مفهوم رکود اقتصادی، فروپاشی اقتصادی و بحران اقتصادی چیست؟
چه اتفاق دیگری باید پیش بیاید که بگوییم فروپاشی اقتصادی صورت گرفته است؟ درحقیقت حوزه اقتصاد دچار بلاتکلیفی عجیبی شده. وقتی دلار کمتر از ۱۰ماه به ۳۰هزار تومان میرسد و بیش از دو برابر اندی افزایش مییابد، چه مفهومی دارد؟
نکته مهم عدم وفاق اقتصادی در تیم اقتصادی دولت است و در شرایطی که اقتصاد در فشارهای تحریمی قرار دارد، در حوزه داخلی هم علیالظاهر یک نوع رهاسازی پیش گرفتهایم.
رهاسازی به این مفهوم که هیچ برنامهای برای ساختارهای اقتصادی را که شرایط تحریمی تحت عنوان جنگ اقتصادی میطلبد ندیدیم و اطلاعی از آن نداریم. از طرفی بحث مربوط به تاثیر روانی در یک اقتصاد سالم اثرگذار است اما در یک اقتصاد صد درصد بیمارِ فروپاشیشده بحرانزده بحثهای روانی دیگر جایی ندارد و آثار خود را برجای گذاشته.
قصد ترامپ مبنی بر تحریم بانکهای ایرانی از این جهت که از مکانیسم دیگری برای گشایش اعتبار استفاده میشود، آثار روانی ندارد و بحث روانی زمانی مطرح است که اقتصاد در یک شرایط سالمی قرار گرفته باشد که شوکهای داخلی و بیرونی که از آن بهعنوان شوکهای روانی نام میبریم، بتواند تاثیر بگذارد. ما شوکهای داخلی کم نداریم و مرتب مجلس و دولت هر روز خبرهای خوشایندی مطرح میکنند! در فرآیندی که پیش میرویم و مرتب با گرانیهای لحظهای مواجهیم، چه خبر خوشی شنیدهایم؟
بازار سرمایه را تصور کنید که با توجه به موضوع کرونا و وضعیت اقتصادی جهان در همه کشورها ریزش کرد جز ایران، ونزوئلا و یک کشور آفریقایی که شاخصهای بورس افزایش پیدا کرد.
چرا مقامات اقتصادی به این نکته اشاره نمیکنند که جنبههای روانی کرونا باعث شد بورس رونق بگیرد و شاخص آن افزایش پیدا کند؟ درواقع بحثهای روانی در اقتصاد و سازوکارهای عرضه و تقاضای ما تاثیری ندارد و خنثی است و عملا نمیتواند محلی از اعراب برای وضعیت اقتصادی داشته باشد.