نعمت فیروزی: “یک قدم مهم برای انسان یک جهش بزرگ برای جنبش دادخواهی و مقاومت “

کورت رایس، نویسنده آلمانی در کتاب «محاکماتی که جهان ما را تکان دادند از سقراط تا آیشمن،»  می نویسد : «می توان تاریخ جهان را در قالب محاکمات مشهور نوشت. اصلا یک محاکمه هر چه که باشد در وهله اول یک انفجار است، مطلبی در قالبی متمرکز روشن می شود و دیر یا زود باعث یک انفجار میشود. محاکمات اگر تبلور شرایط زمان نباشد تبلور زمان حاضر هستند.»

  پس از 9 ماه و 92 جلسه، روز 14 اریبهشت برابر با 4 ماه می 2022 ، دادگاه حمید نوری از دژخیمان قتل عام 67 به پایان رسید. و در روزهای پایانی دادگاه, دادستانها برای او بخاطر جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی درخواست حبس ابد (اشد مجازات) کردند . این دادگاه در شمار محاکمات مهم و بزرگ تاریخ جای گرفت و بشر را یک قدم بزرگ دیگر به سمت عدالت به جلو راند و تجاربی جدید بر یافته های قبلی اش افزود.  

عدالت و ناممکن ساختن باز تولید جنایت ، دو هدف نظام حقوقی مدرن امروز جهان است و در راستای همین هدف، این دادگاه در خارج از ایران پس از 34 سال سکوت قضایی به سراغ یکی از لحظات تاریک تاریخ معاصر و جراحت باز در تن و روان جامعه ایران که همچنان خونفشان است رفت. جنایتی که چند بار دیگر هم پس از آن در7و8 مرداد 88 و 19 فروردین 90 و 1شهریور 92  در اشرف  و قیام 96 و آبان 98 و ساقط کردن هواپیمای اکراینی، در مقیاسی اگر چه کوچکتر باز تکرارشده و بر وجدان بشریت سنگینی می‌کند. 

ایران تنها کشوری نیست که چنین محاکماتی را ، پاسخی بر آلام خود می جوید . همه جوامع استعمارزده و دیکتاتور زده که تن و روان شان مجروح شده مانند آلمان و ژاپن پس از جنگ دوم جهانی، و فرانسه پس از سقوط دولت ویشی نسل‌کش یهودیان، اسپانیا پس از دوران فرانکو، شیلی پس از پینوشه و کودتا، پرتغال پس از دیکتاتوری نظامی سالازار، آرژانتین مفقود شده های حکومت نظامی ، روندای پس از نسل‌کشی توتسی‌ها و بخشی از هوتوها سال ۱۹۹۴،و… همگی با این تجربه آشنا بوده اند و پاسخ را در آن یافته اند . بله عدالت فقط در کیفر بی عدالتی ها محقق می شود. اگر چه هنوز تاحکم نهایی قاضی که در ماه ژولای(تیرماه) صادر میشود مدتی مانده است اما تا همین نقطه جنبش دادخواهی نه فقط به هدف از پیش تعیین شده که به اهداف بالاتری هم جهش کرده است. پروژکتوری قوی بر حقایق مکتوم و نادیده شده توسط شاهدان و شاکیان تابانیده شد . همچنان که همه محاکمات به روشن شدن حقیقت کمک می‌کند این محاکمه نیز به اثبات حقایق بسیاری کمک کرد.که در ادامه این نوشته به آن پرداخته خواهد شد. اما قبل از آن بهتر است به شبهه ایی که از جانب بعضی محافل خارجه نشین دامن زده میشود بپردازیم .

پاسخی به یک شبهه

در خلال یا در پایان دادگاه، محافلی مشکوک یا نادم و پشیمان !  با طرح اینکه جامعه ایران از چرخه کور خشونت و انتقام گیری نجات پیدا کند شعار ببخشیم را در مقابل شعار دادخواهان که نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم سر میدهند، را تبلیغ می کنند و به پیام بخشش نلسون ماندلا و وقایع پس از پیروزی آفریقای جنوبی استناد می کنند. سال ها پیش از این هم ابراهیم نبوی چنین دنائتی را به خرج داده بود که :«آن سال ها را فراموش کنید و به یاد کسی نیاورید!» اما طرفی نبست و ماموریت خارجه فرستادنش فاش شد. در پاسخ به اینگونه کتمان حقایق تاریخ برای به در بردن جلادان، باید گفت : اولا همه آنچه در آفریقای جنوبی اتفاق افتاده است پس از پیروزی و سقوط رژیم نژادپرست بوده است و نه در دوره مبارزات آزادیبخش که از قضا تحت رهبری کنگره ملی به نبرد قهر آمیز مسلحانه مشغول بودند. و ثانیا: حقیقت امر این است که در آفریقای جنوبی این دولت نژادپرست بود که در بن بست و تحت فشار تحریم بین المللی ناچار تسلیم جنبش ضد آپارتاید  مردم و سازمان رهبری کننده آن کنگره ملی آفریقا شد و ماندلا را از زندان آزاد کرد تا مذاکره برای شروع پروسه انتقال مسالمت آمیز قدرت را آغاز کند. و در مقابل نلسون ماندلا نیز بدرستی و هوشیاری فراخوان بخشش را روی میز گذاشت . جهت هشیاری و آگاهی هموطنان ذکر این نکته مهم است که :  در آفریقای جنوبی برغم بخشش عمومی نلسون ماندلا، دادرسی و محاکمات مختلف در سراسرآفریقای جنوبی برپا شد وبر همه حقایق مکتوم نور تابانیده شد. به عبارت دیگر بخشش نلسون ماندلا مانع از این نشد که دادرسی صورت نگیرد و همه چیز فراموش شود ! در مواردی از محاکمات هم، در ابتدا بعضی دادگاهها به روشن شدن حقیقت کمکی نکرد، به عنوان نمونه (1): یکی از این دادگاهها ، محاکمه وزیر دفاع رژیم آپارتاید، و تعدادی از مقامات  دیگر به اتهام برنامه ریزی و اجرای قتل عام سیزده نفر در سال ١٩٨٧ بود، که پس از طی مراحل دادگاه، قاضی رای به تبرئه این افراد داد. و اگر ایستادگی دادخواهان و شاکیان و شاهدان پرونده نبود ، می‌توانست این شبهه ایجاد شود که قتل عامی در آن تاریخ صورت نگرفته و اینها همگی ساخته و پرداخته قربانیان و شاهدان بوده است. نتیجه اینکه جستجوی حقیقت فقط در دادرسی و درحکم قاضی  نیست ، بلکه در اراده های استوار وایستادگی تا به آخر دادخواهان در همه صحنه ها و مجامع بین المللی در قبل از پیروزی و نیز کمیسیون حقیقت یاب در بعد از پیروزی است. عطف به نکات فوق اگر آخوندهای حاکم و درراس همه شخص خامنه ایی ولی فقیه و فرماندهان سپاه و رئیس جمهور جلاد داوطلبانه تسلیم خواست مردم شده و از اریکه قدرت به زیر آمدند ملت ایران و خانواده های داغدار از سر بزرگی و سخاوت ممکن است ببخشند اما هرگز فراموش نخواهند کرد. و دادرسی ودادگاهها تا روشن شدن حقایق همه جنایت ها و عقیم کردن باز تولید جنایت ادامه خواهد یافت.

حقیقت بزرگ  «جنگ های ارتش آزادیبخش»

همچنانکه در بالا گفته شد، در هر دادگاهی حقایقی اثبات میشود. حجم حقایق اثبات شده به طرفین دعوا و جرم و اتهام ها بستگی دارد. در این دادگاه حقیقتا و بدون مبالغه بقول کورت رایس نویسنده آلمانی «انفجاری از آگاهی» بود که اتفاق افتاد. شرکت  نزدیک به 70 شاهد و شاکی و کارشناس در این دادگاه هریک گوشه ایی از حقیقت را برملا کردند و تصویر جامعی از نسل کشی خمینی برداشتند.و موضوع دادگاه را از دعوای با یک جنایتکار دست سوم به اقامه دعوی علیه خمینی و رژیمش ارتقا دادند . در این دادگاه علاوه بر حقایق مربوط به مجاهدین و مبارزین سربدار، حقایق خطی و استراتژیک هم به ثبت داده شد .

35 پیش سلسله نبردهای آزادیبخش بزرگی در قالب ارتش آزادیبخش توسط فرزندان مجاهد ملت ایران صورت گرفت. این نبرد ها به مثابه عامل داخلی شکست ماشین جنگی رژیم در جنگ ضد میهنی ایران و عراق، و عامل به گل نشستن استراتژی بسط امپراطوری ولایت فقیه تحت عنوان قدس از طریق کربلا شد، بطوری که خمینی در پیام پذیرش قطعنامه آتش بس از آن با تعبیر معامله آبروی نداشته اش با خدا ! یاد کرد و بعدها در وصیت نامه اش به زبان اشهدش به این موضوع اعتراف کرد. پس از آن رژیم و حامیان بین المللی سیاست استمالت با تمام توان و صرف هزینه هنگفت تلاش کردند از یک سو با شیطان سازی و از سوی دیگر با درلیست سیاه قرار دادن مجاهدین، بر روی حقایق نبردهای ارتش آزادیبخش خاک بپاشند و چنین تبلیغ کردند که مقاومتی و ارتشی بالاستقلال از جانب مردم ایران وجود نداشته و با صدام مالی نبردهای آزادیبخش، هرچه بوده را زائده جنگ ایران و عراق جلوه دهند. این موضوع در دفاعیه وکیل کنت لوئیس وکیل مجاهدین در دادگاه تحت عنوان منازعه بین المللی و منازعه داخلی بصورتی شفاف و مستدل مورد بحث قرار گرفت . حقیقت دو منازعه به ثبت رسید. و در حقیقت برای دومین بار از نبردهای مستقل ارتش آزادیبخش اعاده حیثیت شد . یک بار دیگر هم چند سال پیش در دادگاه فرانسه در ادامه پرونده 17ژوئن با شفافیت تمام مبارزه مسلحانه مجاهدین از تروریزم مبرا شد و قاضی فرانسوی به صراحت حکم داد که آنها تروریست نیستند و ارتش آزادیبخش هستند . عوامل و مزدوران رژیم در دادگاه نوری هم تلاش کردند که اتهام دژخیم نوری نه جنایت علیه بشریت که به جنایت جنگی تقلیل داده شود. در حالیکه سرانجام هردو جرم جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی در دفاعیه دادستان از کیفرخواست به ثبت داده شد. تلویزیون صدای آمریکا نیز در حالیکه نقش دایه مهربانتر از مادر گرفته بود براین پافشاری میکرد که اگر مجاهدین بر تفکیک منازعه به داخلی و بین المللی اصرار کنند، دادگاه سوئد صلاحیت بررسی به منازعه داخلی را ندارد و دژخیم تبرئه میشود !! حقیقت این است که چه تلویزیون صدای آمریکا و چه بی بی سی و چه ایران اینترنشنال در حرفه خود وقتی برای بالانس بیطرفی مجبور به انعکاس مواضع مجاهدین می شوند، علاوه بر کار حرفه ایی، یک ماموریت دیگر هم دارند. ماموريت اين است كه مجاهدين هيچ اعتبار سياسي در برنامه ها و گزارشات آنها كسب نكنند، و تمامي فضاي سياسي و رسانه هاي خارج از كشور را براي مجاهدين سمی بكنند ، آنها تلاش میکنند به خاطر پیروزی مجاهدین هم اگر ناچار شدند به اخبار و مواضع مجاهدین پوشش بدهند، اتهام هاي آخوندي و استعماري را با طلبکاری تکرارکنند تا سخنگویان مجاهدین  به موضع تدافعي بیفتند و نتوانند اصل حرف را بیان کنند . آنها جنگ با رژيم را به يك ضد ارزش تبديل می كنند كه گویی مجاهدین بخاطر نبرد سرفرازانه شان با رژیم، بدهكار مشتي علاف خارجه نشين و محافل استعماري هستند. وقتي كه مبارزه جدي با يك ديكتاتوري تبديل ميشود به ”شو آف” اينترنتي، وقتي كه سلاح مجاهد را استعمار ازش گرفته و اجازه نمیدهد كه به قلب دشمن ملت ايران یعنی آخوندهای جنایتکار شليك بكند، هر مامور وزارت اطلاعات و هر حقوق بگیر حرافی تحت عنوان تحلیل گر در این تلویزیون ها  تبدیل به فعال سیاسی و کنشگر می شود! یاد دکتر هزارخانی بخیر که می نوشت: فرهنگ مسلط امروز در غرب تمام تلاش خود را کرده است که کلمه «مبارزه» را از فرهنگ ها حذف کند و آن را به کلمه «کنشگر» و «فعال سیاسی» و مدنی تنزل دهد . بله وقتی روشنفکر مبارز و شورشی تبدیل به کنشگر  و فعال می شود میتواند هیچ ربطی به سرنوشت مردمش نداشته باشد و مثل مردان و زنان مدل فقط نوعی از حرافی را به نمایش بگذارد و حقوقش را بگیرد. آنها در شرافتمندانه ترین صورت  حکم کبریت بی خطر را دارند! 

نعمت فیروزی 

17 اردیبهشت1401 

7 ماه می2022

  • این نمونه و فاکت از مقاله ایی از سایت بیداران خانم منیر برادران نقل شده است .