هادی خرسندی: رئیس قوه قضائیه گاز می‌گیرد

رئیس قوه قضائیه گاز می‌گیرد, ولی قافیه را رعایت می‌کند! نام مطلبی است به قلم هادی خرسندی. این مطلب عینا از سایت “ایندیپندت فارس” نقل قول میشود.

نگاهی رضایتبخش به نتیجه کار. (عکس سحرخیز، واقعی است. عکس اژه‌ای فتوشاپی، اضافه شده.)

آیا رئیسی جاسوس اسرائیل است؟
گمانه‌زنی‌ها راجع به اینکه ابراهیم رئیسی جاسوس اسرائیل باشد، هنوز به جائی نرسیده. شایعات مربوط به موسادی بودن او موقعی اوج گرفت که اهل نظر دیدند هیچ به قیافه‌اش نمی‌آید که جاسوس اسرائیل باشد. جاسوسان اسرائیل معمولاً همین‌طورند و اغلب خنگ به نظر می‌رسند.

اول بار رحیم مشایی، یار و یاور و خویشاوند احمدی‌نژاد قضیه را عنوان کرد. این بازجوی سابق که بیشتر وقت خود را به جن‌گیری می‌گذراند در مصاحبه مطبوعاتی اعلام داشت که یکی از جن‌هایی که گرفته بوده، حین بازجوئی اعتراف کرده که رئیسی جاسوس اسرائیل است. رئیسی ضمن تکذیب قضیه ادعا می‌کند که رحیم مشایی جن را شکنجه داده و به زور چنین حرفی از او درآورده.

اگرچه این خبرها خنده‌دار به نظر می‌آید و می‌تواند محصول فقر سوژه یک طنزنویس فلاکت‌زده باشد، اما در حکومتی که قاضی شرعش در یک جلسه مشاوره، از جا می‌پرد و یک روزنامه‌نگار را گاز می‌گیرد، قابل‌باور است. ناباوری‌ها زیاد است: در حکومت اسلامی «یادگار امام»ش به طرز مشکوکی سر به نیست می‌شود. شخص دومش به طرز عجیبی در استخر خفه می‌شود. چند تیمسار و ارتشبدش هر یک به گلوله غیب سلاح شخصی! کشته می‌شود. هلیکوپتر سران سپاهش تلپ تلپ می‌افتد. شریک اقتصادی‌شان (مه‌آفرید امیرخسروی) را نصف شب اعدام می‌کنند که به دادگاه بعدی نرسد. قاضی شرعش چون به‌موقع فرار می‌کند، در رومانی از پله‌های هتل سرازیر می‌شود. یک بازجویش در زندان واجبی می‌خورد، خودش را می‌کشد. بازجوی دیگرش چون واجبی دوست ندارد، زودتر میزند به چاک. اما سربازان امام زمان به پلیس سوئد خبر می‌دهند که:

«این بابا توی هواپیماست، در فرودگاه بگیریدش و هر کار خواستید با او بکنید! او بازجو و شکنجه‌گر بوده، این هم مدارکش! پدرش را درآورید».

حکومت داوطلبانه خسارت می‌دهد و روغن ریخته نذر امامزاده حقوق بشر می‌شود. قرار است حمید نوری به زودی در استکهلم محاکمه شود. خوب است که جماعت اپوزیسیونی از این قضیه سرشان گرم و دلشان خنک شود و غافل شوند که صدها بازجوی جنایتکار و شکنجه‌گر در همان روزها دارند در زندان دمار از روزگار هر آنکس که جیک زده، درمی‌آورند. طرح زیرکانه ایست که نعلینی نمی‌تواند باشد. پوتینی به نظر می‌رسد.

در چنین شرایطی صحبت جانشین رئیسی در قوه قضائیه می‌شود و اسم آیت‌الله محسنی اژه‌ای مطرح می‌شود. نویسندگان و روزنامه‌نگاران زندانی بیش از همه وحشت می‌کنند. این ممکن است برود توی زندان یکی‌یکی شان را گاز بگیرد.

در شرح‌حال محسنی اژه‌ای در ویکی‌پدیا آمده است:

«وی در کسوت رئیس دادگاه ویژه روحانیت در جلسه هفتگی هیئت نظارت بر مطبوعات با عیسی سحرخیز، نماینده مدیران مطبوعات در این هیئت گلاویز شده، اقدام به پرتاب قندان به سوی او و سپس گاز گرفتن شانهٔ راست او نمود.»

شاعر می‌فرماید:

نخستین حمله با پرتاب قندان – پس آنگه حمله‌ای با گاز دندان

دمش گرم که اقلاً قافیه را رعایت کرده. توجه دقیق ویکی‌پدیا به «شانه راست» هم قابل‌تقدیر است. در شریعتی که بیضه چپ و راست، چند شتر با هم اختلاف قیمت دارد، احتیاطاً مواظب شانه هم باید بود، اگرچه در همین‌جا آمده است که «شکایت سحرخیز به جایی نرسیده.» پس به زندان افتادن سحرخیز لابد علت دیگری دارد!

گفته می‌شود اژه‌ای در دادگاه گفته است که من باید همه مدیران مطبوعات را گاز می‌گرفتم اما چون در دسترس (دندانرس) نبودند، نماینده‌شان را گاز گرفتم. ضمناً وی اظهار تعجب کرده که پدر بابک خرمدین چرا پسر خود را نخورده بود.

حالا که ریاست اژه‌ای به قوه قضائیه قطعی شده، (قبلاً شایع بود به ریاست شرکت گاز می‌رسد)، ناظران الکی‌خوش حقوق بشر باید از نظام اسلامی بخواهند که برای رفع نگرانی روزنامه‌نگاران محبوس در زندان و بیرون زندان، یک آمپول ضدهاری ساخت جمهوری اسلامی، با نمایش عمومی – مثل واکسن زدن رهبری – به او بزنند.

این‌ها را گفتم ولی هنوز من مطمئن نیستم که آقای رئیسی جاسوس اسرائیل باشد، اگرچه احمدی‌نژاد مدعی است که سازمان امنیت اسرائیل در بالاترین سطوح حکومت رسوخ و نفوذ و رسوذ و نفوخ کرده است. دارم کم‌کم به خودش شک می‌کنم.

قاضی شرع نبی گاز گرفت
با دو نیش عقبی گاز گرفت

ناگهان در جلسه دعوا شد
قاضی شرع دراکولا شد

گفت من دشمن مطبوعاتم
صرف سانسور شده اوقاتم

هر که پیش آیدم از اهل قلم
بزنم گاز به او مثل کلم

ای سحرخیز بشو آماده
که خداوند مرادم داده

از زمانی که شدستم قاضی
نگرفتم به فراغت گازی

بسکه من مشغله‌ام بوده زیاد
مرض هاری من رفته ز یاد

بعد با تشنه‌لبی گاز گرفت
قاضی شرع نبی گاز گرفت

گفت قندان بزنم بر فرقت
تا که شیرین بپرانم برقت

آیت شخص خداوندم من
توی قندان خدا قندم من

صاحب قدرت بسیار منم
شیخم و قادر هر کار منم

جان نخواهی ببری از جلسه
تلفن کن که بیاید ورثه

گرچه یک‌خرده دهن‌لق باشم
همه جا در طلب حق باشم

بعد با حق‌طلبی گاز گرفت
قاضی شرع نبی گاز گرفت

قاضی شرع نبی گفت زکی
می‌زنم در جلسه بتّرکی

مملکت مملکت قانون است
هرکه باور نکند مجنون است

حضرت صاحب ما در ته چاه
می‌کند بر من و تو هر دو نگاه

لحظه‌ای نیز نمی‌بندد چشم
وای از اینکه بیاید سر خشم

همچنانی که ترا می‌پاید
ناگه از چاه برون می‌آید

پس ترا گاز بگیرد فوری
خواهی آگاه شوی؟ این‌طوری:

بعد او را عصبی گاز گرفت
قاضی شرع نبی گاز گرفت

هادی خرسندی شاعر طنز پرداز  پنج شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۰ برابر با ۱ ژوئیه ۲۰۲۱ ۱۵:۴۵