پویان انصاری: “همه سـر و تـه یـک کـربـاسیـم”

yekharbasطبق خبر راوایان پُشت پرده دنیای سیاست بی پدر و مادر، اخیرأ الرئیس الجمهوری الاسلامی الشیعه الاثنی عشری درسرزمین نگون بختِ ایران یعنی جناب آ سد الحسن الروحانی، دریک کنفرانس مطبوعاتی مُهم قبل ازسئوال و جواب علاوه بر دلرُبایی تی تیش مامانی و عشوه های شُتری، شخصأ با رقص هایی از نوع سینه زنی و صد البته به سبک جـدیـد مُدرنیته قمـه زنـی هزار و چهار صد سال پیش، آرایش مـو به سبـک عصر حجـر و هم چنین مُـدل هـای مختلف عبا،عمامه و نعلین را به نمایش گذاشت که مورد استقبال عجیب و غریب و جیغ و دادهای خواهران زینب،قرار گرفت.
طبق خبر موثق دست ِ اول، دستمال بدستانِ برون مرزی، گویا همه بدون استثنـاء، با دیدن آن صحنه ها، یک در میان، غش و ضعف کردند.
در این کنفرانس، آ سد الفریدون الروحانی، با تعدادی از خبرنگاران سایر کُرات دیگر هم، ملاقات کرد.
ایشـان، در برخورد با خبرنگاران، چنان از “نبوغ خارق العاده و تجربه امنیتـی” خود استفاده کرد که خبرنگاران، تا مدتی دچار شوک شدند چـرا که برای آنهـا بـاور نکردنی بـود که این رئیس جمهور الکی خوش، بتواند با زبـان های پیشرفته عصر حجـر، سئوالات نـپرسیده آنها را جواب دهد.
اما قبل از اینکه نیمه دوم مصاحبه مَلسِ الحسن را توسط سیستم هزار کیلو واتی امام زاده سید بیـژن، مانند وعدهِ آب مجانی و برق مجانی امام مُرده را، به رادیو و تلویزیون تان وصل کنیم و به درب منزل تان بیاوریم، بـد نیست سری به صحرای کربلای روشنفکران دستمال بدست، بـزنیـم!
بعضی از این به اصطلاح روشنفکران، اگر بیادشان بیاید و آگاهانه دُچار آلـزایمـر اپورتونیستی نشده باشند خوب بخاطر دارند این الرئیس الجمهور، که انصافأ اگر یک کلمه به تمام معنی در حق او صادق باشد آن کلمه، شارلاتانیسم است (هرچند وجـود نحس اش سرشـار از زشتی و پلیدی است) وقتـی می خواست در انتصابات ریـاسـت جمهـوریِ نظـام جهـل و جنـون جمهوری اسلامی، برای خالی نبودن عریضه، رأی جمع کند مانند سایـر “رئیس جمهـور” های گُـذشتـه خیلی شعارهایی به سبک کلاسیک ِ سکسِ لوژی، بلغور کرد که مانند همیشه دل و قلوه خیلی ها، به ویـژه برادران اهل بیت را در انواع و اقسام اش از جمله حـزب علیه تـوده ها را، بُـرد .
در این راه ناکجا آباد، برخی از آنها، در قالب دکتـر، مهندس، تحلیلگـر، مُفسر، لیچـارگـو، ( کاسه لیسان و لابی های کوچک و بزرگ که جای خود دارد) از خوشحالی رفتند دم ِ لانه جاسوسی (بقول خودشون سفارت!) و به این پاسدار نظام قُـرون وسطـایـی رأی دادند.
جالب است بدانیم بعضی ازاین”روشنفکران” بنا به مصلحت و یا اینکه روشون نمی شد! دم ِ لانه جاسوسی تشریف ببرند و رأی بدهند، زنشون را یواشکی برای رأی دادن فرستادند و یا بـر عکس.
درهرحال، کُنفرانس مملو از خبرنگاران خودی و نخودی و غیره بود!
هنوز الحسن، خودش را روی چهار پایه میزان نکرده بود خبرنگار دختـری که روسری در موهای زیبایش گُم شده بود و گویا از طیف دار و دسته توده ای ها و لابی ها نبود، از او سئوال کرد که، آ سد الحسن، پس آزادی زنـدانـی سیاسی آنهم بعداز 35 سال، چی شد!؟
الفریدون در حالیکه سعی می کرد عمامه خود را به سبک تکنولوژی آفتابه ای درست کُند با لبخند زهرآهگین فرمودند: گـویـا شما جزو ما نیستید هرچند، این نشان دهنده دمکراسی چمـاق حـزب الهـی ماست که شما می توانید اینجـا تشریف بیاورید البته، برگشتن تان با خداست(صدای صلوات توده ای ها و لابی ها) اما پاسخ سئوال شماخیلی ساده است، این در حوزه من نیست از قوه قضائیه بخواهید!
خبرنگار: پس وظیفه تو چیه؟
الحسن: من و برادران توده ای و برادران پـارسی بهمراه نایاک و سایر برادران که با پول بیت المال حال می کنند فقط می توانیم در شب تاسوعا و عاشورا آش نـذری درست کنیم و برای سلامتی دوران طلایی فیلسوف امام خمینی، دعـا کنیم.
خبرنگار: شما در پـایـان دوره ِ چهار سالِ ریاست جمهوری … که ناگهان آ سد فریدون حرف او را قطع می کند و میگه، منظورتان 8 سال ِ است؟
خبرنگار بیچاره کمی دست پاچه میشه و میگه، بله همین طور است البته هرچه امام حاضر به خواهد همان می شود (صدای صلوات توده ای ها و لابی ها) شما چه خواهید گفت؟
آ سد روحانی میگه، آ سد ممد خاتمی، بعداز 8 سال چی گفت ؟
بنـده هم همان کلمات را نه یک کلمه کمتر نه کلمه بیشتر، تکرار می کنم چرا که پایان خوبی هم دارد.
اگر یادتان باشد ایشان فرمودند”:
«من یک تـدارکـاچـی بیشتر نبودم» دیدید بعدش هم چه قدر “اصلاح طلب”، لابی ها، تلویزیون خودمون بی بی سی، برادران توده ای و اکثریت که جای خود دارد، از او حمایت کردند”
بعدش هم، خبرنگار بدبخت که خدا آخر و عاقبت ات را بخیـر کُنـد، بنـده الرئیس الجمهور، فقط قـرار است شعـار بدهم، دسته ای دیگر از برادران عزیزم عمل کنند یعنی اینکه، از بنـده شعـار، از آنهـا عمـل، مثلأ، بنده می گویم، زنـدانـی سیاسی باید چلوکباب بخورد بلافاصله، برادران به زندانیان مثلأ اوین، چلو چماق می دهند، در واقـعییت امـر، شعار بنده با عمل ِ برادران پاسدار نظام، در تناقض نیست مثلأ در گذشته خاتمی شعارهای “مامانی مکُش مرگ ما” می داد بنده گاز انبری به دانشجویان حمله می کردم و خبر ندارید که آن موقع ها که در امنیت ملی بودم چه کارها که نه کردم حالا پُست ها، جای اش عوض شده است.
این را فراموش نکنید که، نظام بهشتی ما، بنا به ماهییت “دمکراسی” اش، شاخه های مُتعددی دارد که هر کس کار خودش را می کند که الحمداله در کار همدیگر هم، دخالت نمی کنند .
ما از رهبرکه، بالاتر نداریم، ولی حتی وقتی ایشان می فرمایند، هاشمی دوست 50 سالِ من است نبایدبه او توهین کنید، هنوز آب دهان آقا خشک نشده، از طرف برادران دیگر حزب اله، فحش خواهر و مادر نصیب خودش و خانواده اش می کنند یا مثلأ بنده می گویم، برادران اهل تسنن هیچ فرقی با ما شیعه ها ندارند ولی عده ای دیگر از برادران عزیز نظام بلافاصله می گویند، آنها خواب ببینند که قدِ ما مسجد داشته باشند و یا جرئت کنندحتی در خواب، رئیس جمهور شوند مانند زنـانِ ایـران .
اشتباه نکنید، این چیزها نشاندهنده تضـاد در درون نظام ما نیست، بلکه احترام به نظرات همدیگر و دخالت نکردن در کارهای یکدیگر است که نتیجه اش را به خوبی مشاهده می کنیدکه الحمداله 35سال است هم چنان، نظام عزیزمان با چماق حزب اله پا برجاست ( صلوات توده ای ها و لابی های جور واجور) بنابراین کج سلیقه گی بنده با سایر برادران حزب اله را، تضـاد ندانید (باز صلوات دستمال بدستان)
خلاصه اینکه دردسرتان ندهم، زمان مانند باد، زود می گذرد هم چنان که زمان خاتمی گذشت، دوره 8 سالِ بنده هم زود می گذرد و شعار گوی بعدی، می آید!
اما، واقعأ خدا خیر بدهد به این برادران توده ای و لابی های رنگارنگ مان در این چهار گوشه جهان، چراکه اگر در ایران با چماق حزب اله حکومت پـابـرجاست درخارج هم اینهـا، بسیار نیکو از سخنان طبیعی و اکابری ما کوه می سازند و خدا عُمرشان بـده از ما حمایت جانانه ای می کنند در این هنگام، فـریـاد دختـر خبرنگار، بُلند می شود که، چرا مرا می زنیـد، کجا مرا می بـریـد و …
در اینجا آ سد الحسن روحانی می فرماید ببینید، به این میگن، دمکراسی دوران طـلایـی امام خمینی فیلسوف، این خانم خبرنگار آزاد بود از منِ الرئیس الجمهور مملکتِ الاسلامی، هر سئوال فنی و غیر فنی که دوست داشت بکُند! همانطور که شاهد بودید برادران حزب اله گوش کردند، حالا، بـرادران عزیز می خواهند کمی این دختر خانم را نصیحت انقلابی بکنند و بنده هم مانع کـار آنها نمی شوم، در این حکومت، هر کسی کاری که به عهده اش گذاشته اند انجام می دهد و دخالت در کـار یکدیگر، خط قرمز این نظام آسمانی است .
اگر این چنین نبود خیلی وقتها پیش، باید فاتحه نظام عزیزمان را، می خواندیم( ناگهان صدای توده ای ها و دستمال بدستان و حزب الهی ها بلند می شود که، خدا نکند، خدا نکند)
خلاصه کلام اینکه، در این رژیم، همه سـر و تـه یـک کـربـاسیـم .

پویان انصاری

یکشنبه 11 مه 2014 – استکهلم

puyan49@yahoo.se