پـویـان انـصـاری: اعـدام شـد!

اعـدام شـد !

دیروز گفتیم، اعدام شد !

امروز هم گفتیم، اعدام شد !

فردا هم میگوئیم، اعدام شد !

باز ناقوس مرگ

در سرزمین نفرین شده از زمین و آسمان

بـا طنـآب دار

بصدا در آمد

باز ضجه های مادران و پدران داغدیده،

بگوش میرسد

بـاز نمایندگان اهریمن،

گوش به فرمان

برای بقـاء ِ حکومتِ خون و شمشیر

در این مـرز و بـوم

پـر پـر کـرد گُـل های زیبـا را

از این سرزمین انبـوه نونهال

باز جلادان

با طناب دار در سرزمین سلحشوران

برای ماندن ِ حکومتِ جهل و جنون

سرزمینی را، غم زده کرده اند

سالهاست دوزخیان چمپاتمه زده بر میهنمان

با این طناب لعنتی و بنـام خدا و صلوات بر محمد

سلب نفس کشیدن انسان شده اند

نفسی که، شاهکار خداوندشان

در مُمدّ حیـات و مُفرّح ذات، است !

شنیدنِ، اعدام شد

آتشی است سرکش و سوزنده

بر تمام تـار و پـودم

زنـدانـی،

در لحظـه ای،

توسط ِ داس ِ نظام قُـرون وسطایی

درو می شود و دیگر مانند من،

نفس نمی کشد،

ولی نفس کشیدن من

با شنیدن این اعدامها

تمام وجودم را

مانند شمع، ذره ذره، می سوزاند

اما افسوس که،

نـاتـوان، از جلوگیری این همه جنـایـت

نمی دانم،

شاید هم به این صـدا عـادت کرده ایم

اعدام شد!

دیروز گفتیم، اعدام شد !

امروز هم گفتیم، اعدام شد !

فردا هم میگوئیم، اعدام شد !

….

پویان انصاری، یکشنبه سوم نوامبر 2013 – استکهلم