به نوشته مردم سالاری، چون چارچوبهای این تفاهم، روشن و مشخص نیست، طبیعی است که نگرانی های فراوانی درباره آن مطرح شود. آنچه از سند همکاری ایران و چین منتشر شده، فاقد چارچوب روشن و هدفمند و کمی است. فراموش نکنیم که ایران در شرایط تحریم، در موضع ضعف قرار دارد.
از نقاط قوت این سند همکاری، بسترسازی برای جذب سرمایهگذاری چینیها در ایران اعلام شده است. اما واقعیت آن است که در دوران تحریم، چینیها هم همانند روسها، یا ایران را تنها گذاشتهاند یا همکاریهایی که در قالب سرمایهگذاری انجام دادهاند، عموما پایانی تاریک داشته است. آخرین مورد همکاری چین با ایران، قرارداد توسعه فاز ۱۱ میدان گازی پارس جنوبی بود که ایران قرارداد آن را با توتال و چین امضا کرد و پس از خروج توتال در تابستان ۱۳۹۷، قرارداد به چین رسید اما آنها هم پس از هشت ماه شانه خالی کردند! همه، خروج توتال از این قرارداد را دیدند؛ اما کسی خروج چین را از آن ندید! یکبار دیگر هم پس از خروج توتال از فاز ۱۱ در سال ۱۳۸۸، توسعه فاز ۱۱ به چین واگذار شده بود که پس از گذشت ۴۰ ماه، چینیها بدون اجراي ابتداییترین فعاليتهاي توسعهای از این پروژه خارج شده بودند. مصادیق خروج چین از پروژههای توسعهای ایران البته بسیار بیشتر است. از توسعه میدان نفتی آزادگان گرفته که چینیها به دلیل کمکاری، خلع ید شدند؛ تا پروژه آزادراه تهران – شمال که از آن هم اخراج شدند. با چنین کارنامهای، دلخوش کردن به سرمایهگذاری چینیها در پروژههای ایران بهعنوان یک امتیاز برای ایران در سند همکاری ۲۵ ساله، تنها یک سراب است!