کیفرخواست جلاد گوهردشت، حمید نوری، تحویل دادگاه سوئد شد

روز سه‌شنبه ۵ مرداد کیفرخواست حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام‌های ۶۷ ایران، به دادگاه استکهلم سوئد خبر داد.

تحویل رسمی کیفرخواست حمید نوری به دادگاه به این معنی است که برای نخستین بار یکی از متهمان به کشتار ۶۷ در دادگاهی محاکمه می‌شود..

در اطلاعیه دادگستری سوئد در این باره آمده است که در فاصله ۳۰ ژوئیه تا ۲۵ اوت ۱۹۸۸ در زندان گوهردشت کرج، شمار بسیار زیادی از زندانیان اعدام شدند و حمید نوری در آن زمان دادیار در زندان گوهردشت بوده است.

کشتار ۶۷، یک رخداد بود که در آن، به فرمان سید روح‌الله خمینی، 30000 هزار نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های نظام جمهوری اسلامی ایران و در ماه‌های مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به گونهٔ مخفیانه، اعدام شده و در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند.. بیشتر کسانی که اعدام شدند، از اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند.

نابر گزارش‌ها، حمید نوری قرار است از تاریخ ۱۹ مرداد جاری ( ۱۰ اوت ۲۰۲۱) به اتهام قتل، جرایم سنگین و نقض قوانین بین‌المللی در دادگاه استکهلم محاکمه شود که این محاکمه ۹ ماه به طول خواهد انجامید.

بر اساس متن کیفرخواست، «وی به همراه دیگر عاملان این زندان در اعدام‌های جمعی شرکت کرده و مظنون است که عمداً جان شمار زیادی از زندانیانی را که با مجاهدین همدردی می‌کردند، گرفته و بر زندانیان رنج‌های سختی تحمیل کرده است که دادستان‌ها [در دادگاه استکهلم] آن را مصداق شکنجه و رفتار غیرانسانی می‌دانند.»

پیش از این آنیس کالامار، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد اعدام‌های خودسرانه و ناعادلانه، بازداشت حمید نوری در ارتباط با اعدام‌های ۶۷ را نخستین گام مهم درباره اجرای عدالت درباره این اعدام‌ها دانسته بود.

متن اطلاعیه کمیسیون قضائی شورای ملی

کیفرخواست

۱-دادستانهای دادگاه بدوی استکهلم پس از یک‌سال و نه ماه تحقیقات، کیفرخواست علیه دژخیم حمید نوری صادر کردند. تحقیقات از آغاز تحت‌نظر دادستان اصلی پرونده خانم کریستینا لیندهوف کارلسون جریان پیدا کرده است. در کیفرخواست از جمله آمده است:

خمینی «فتوا یا حکمی صادر کرد مبنی بر این‌که کلیه زندانیان در زندانهای ایران که از مجاهدین بودند یا از آنها هواداری می‌کردند و در اعتقادات خود مؤمن و وفادار بودند اعدام شوند .اندکی بعد، اعدامهای دسته‌جمعی حامیان و هواداران مجاهدین که در زندانهای ایران زندانی بودند شروع شد»

 « بین ۳۰ژوئیه ۱۹۸۸ تا ۱۶اوت ۱۹۸۸، حمید نوری به‌عنوان دستیار معاون دادستان یا در موضع و نقش مشابه دیگر، در همکاری و تبانی با دیگر مرتکبان در زندان گوهردشت (رجایی شهر) در کرج ایران، با قصد قبلی تعداد بسیار زیادی از زندانیان که عضو یا هوادار مجاهدین بودند را اعدام کرد.

مشارکت حمید نوری در اعدامها در توافق و یا مشورت با دیگران، از جمله شامل موارد زیر می‌شود: سازمان دادن و شرکت در اعدام‌ها، از جمله از طریق انتخاب زندانیان برای قرار گرفتن در مقابل یک کمیته شبه دادگاه که بر اساس فتوا یا حکم [خمینی] مأموریت داشت تصمیم بگیرد و دستور بدهد که کدام زندانیان باید اعدام شوند، بردن زندانیان به ”راهرو مرگ“ و نگهداری تحت‌الحفظ آنها در آنجا، خواندن اسامی زندانیانی که باید به کمیته آورده شوند، آوردن زندانیان به کمیته، ارائه اطلاعات شفاهی یا کتبی در مورد زندانیان به کمیته، خواندن اسامی زندانیان که باید برای اعدام برده شوند، سپس به‌خط کردن زندانیان برای انتقال و همراهی آنها تا محل اعدام، و پس از آن با حلق‌آویز کردن زندانیان به زندگی آنها پایان می‌دادند. . حمید نوری هم‌چنین در بعضی موارد یا بعضی از مواقع (در آنجا) حضور داشت و در اعدامها شرکت می‌کرد».

– «حمید نوری، به‌عنوان دستیار معاون دادستان یا در موضع و نقش مشابه دیگر، در همان دوره و در همان مکان، با هم و در توافق یا مشورت با سایر عاملان، موجب رنج شدید تعداد بسیار زیادی از زندانیان که عضو یا هوادار مجاهدین بودند شده است. این کار با ایجاد نگرانی شدید از مرگ در زندانی، بردن زندانیان به کمیته و یا آوردن آنها به ”راهرو مرگ“ قبل از رفتن به کمیته و یا منتظر ماندن برای تصمیم کمیته و، هرگاه ضروری بوده، انتقال آنها به محل اعدام و انجام آماده‌سازیهای قبل از اعدام [اعمالی] که بایستی به‌عنوان شکنجه و رفتار غیرانسانی توصیف شود، صورت گرفته است.

مشارکت حمید نوری در شکنجه و رفتار غیرانسانی همراه با همفکری یا مشورت با دیگران، شامل این موارد است: انتخاب زندانیان برای حضور در کمیته‌یی که تصمیم می‌گیرد کدام زندانی را اعدام کند، زندانیان را به ”راهرو مرگ“ می‌آورد، به زندانیان دستور می‌دهد در آنجا، تحت الحفظ، بنشینند و منتظر بمانند که اغلب چندین ساعت طول می‌کشید، اسامی کسانی را که می‌خواستند به کمیته بیاورند را بخواند و آنها را به کمیته بیاورد، اسامی زندانیانی را که قرار بود به محل اعدام ببرند بخواند، به زندانیان دستور دهد تا در مرحله‌ای برای همراهی به محل اعدام بایستند و زندانیان را نیز تا آنجا همراهی کند».

۲-کیفرخواست در مورد پایه قضایی پرونده خاطرنشان می‌کند: «ابتدا گفته می‌شود که این اعمال به‌عنوان بخشی از درگیری مسلحانه بین‌المللی بین ایران و عراق صورت گرفته یا به آن مربوط بوده است. از این رو حمید نوری با اعمال یاد شده که متوجه غیرنظامیان برخوردار از حمایت ویژه کنوانسیون چهارم ژنو و یا اصول عام مرتبط با قانون انسان‌دوستانه بین‌المللی به‌رسمیت شناخته شده است، مرتکب نقض جدی ماده ۱۴۷ کنوانسیون چهارم ژنو در ترکیب با ماده‌های ۷۵ و ۸۵ پروتکل الحاقی (i) و آنچه که به‌عنوان اصول عام قانون انسان‌دوستانه بین‌المللی پذیرفته شده گردیده است. به‌عنوان شق جایگزین، گفته می‌شود که این اعمال به‌عنوان بخشی از درگیری مسلحانه غیربین‌المللی بین ایران و مجاهدین و یا مرتبط به آن انجام شده است. بنابراین حمید نوری با این اعمال، مرتکب نقض جدی ماده ۳ کنوانسیون چهارم ژنو و اصول جهانشمول حقوق انسان‌دوستانه بین‌المللی شده است. نقض قوانین بین‌المللی می‌باید جدی تلقی شود زیرا تعداد بسیار زیادی از انسان‌ها اعدام و شکنجه شده یا تحت رفتارهای غیرانسانی به اشکال بسیار بی‌رحمانه قرار گرفته‌اند».

۳-کیفرخواست در مورد اعدام زندانیان سیاسی غیرمجاهد می‌نویسد: «حمید نوری در دوره ۲۷اوت۱۹۸۸ – ۶سپتامبر ۱۹۸۸ در زندان گوهردشت به‌عنوان دستیار معاون دادستان یا در موضع مشابه به‌همراه و در توافق یا مشورت با مرتکبان دیگر، تعداد زیادی از زندانیان را که عقاید و مذهب آنها در تضاد با استبداد دینی ایران بود، با قصد قبلی از زندگی محروم کردند».

شاکیان

۴-کیفرخواست و پرونده حاوی متون مصاحبه‌ها و اسنادی است که دهها تن از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران به‌عنوان شاکی یا شاهد در مصاحبه با دادستانی ارائه داده‌اند. مصاحبه با ۱۶نفر از مجاهدین در اشرف۳ در آلبانی از طریق ویدئو کنفرانس و سایر مصاحبه‌ها در سوئد به‌طور حضوری و در سایر کشورها از طریق ویدئو کنفرانس انجام شده است. این افراد یا زندانیان از بند رسته‌ای هستند که در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷ از نزدیک شاهد جنایات حمید نوری در راهروی مرگ در زندان گوهردشت بوده‌اند و یا برادرانشان در زندان گوهردشت در جریان قتل‌عام به‌شهادت رسیده‌اند.

۵-یازده تن از مجاهدین در اشرف جزو شاکیان پرونده اعلام شده‌اند که عبارتند از

-اصغر مهدیزاده زندانی سیاسی در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۳

-محمود رویایی زندانی سیاسی در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰

-حسین فارسی زندانی سیاسی در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۲. برادر وی مجاهد شهید حسن فارسی در قتل‌عام در اوین اعدام شد. حسین در انفجار تروریستی در آبان ۱۳۷۸ در قرارگاه حبیب مجروح و یک چشمش را از دست داد. در مرداد ۱۳۸۸ در اشرف مورد تهاجم مزدوران نیروی قدس قرار گرفت و با ۳۵نفر دیگر به گروگان گرفته شد و پس از ۷۲روز اعتصاب غذا در حالی‌که گروگانها در یک قدمی مرگ بودند دولت دست‌نشانده رژیم آخوندها در عراق ناگزیر از آزاد کردن آنها شد.

-محمد زند زندانی سیاسی در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۱. برادر وی مجاهد شهید رضا زند در قتل‌عام ۱۳۶۷ در گوهردشت اعدام شد. محمد در موشک‌باران لیبرتی در ۷آبان ۹۴ که به‌شهادت ۲۴مجاهد خلق منجر شد به‌شدت زخمی گردید.

-مجید صاحب جمع زندانی سیاسی در فاصله سالهای ۱۳۶۱ تا سال۱۳۷۸

-اکبر صمدی زندانی سیاسی در فاصله سالهای ۱۳۶۰تا ۱۳۷۰

-حسین سید احمدی که ۴تن از اعضای خانواده او در رژیم آخوندی به‌شهادت رسیده‌اند. محسن سید احمدی در قتل‌عام ۱۳۶۷ در گوهردشت و محمد سیداحمدی در قتل‌عام ۱۳۶۷ در اوین به‌شهادت رسیدند.

-سیدجعفر میر محمدی برادر مجاهد شهید عقیل میر محمدی که در قتل‌عام ۱۳۶۷ در گوهردشت اعدام شد.

-خواهر مجاهد مهناز میمنت که مادر و همسر و دو برادرش به دست رژیم آخوندی به‌شهادت رسیده‌اند و سومین برادرش هم پس از چهار سال زندان ناپدید شده است، برادر بزرگترش محمود میمنت در قتل‌عام۱۳۶۷ در گوهردشت اعدام شد.

-خواهر مجاهد مهری حاجی‌نژاد زندانی سیاسی از سال۶۰ تا ۶۵ که ۳ برادر و همسرش به دست رژیم آخوندی به‌شهادت رسیدند. علی حاجی‌نژاد در قتل‌عام ۱۳۶۷ در گوهردشت اعدام شد.

-خواهر مجاهد خدیجه برهانی که ۶ برادر مجاهد و همسر یکی از برادرانش در رژیم آخوندی به‌شهادت رسیده‌اند. در جریان قتل‌عام احمد برهانی در اوین و محمد حسین برهانی در گوهردشت اعدام شدند. مینو محمدی همسر مجاهد شهید محمد مهدی برهانی در قتل‌عام ۱۳۶۷ در زندان قزوین اعدام شد. محمد مهدی در سال۱۳۶۱ در زندان اوین زیر شکنجه به‌شهادت رسید.

– حسن اشرفیان زندانی سیاسی در فاصله سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۲ که در اشرف۳ توسط دادستانی سوئد مورد مصاحبه قرار گرفت نیز به‌عنوان شاهد اعلام شده است.

اسناد

۶-برخی اسنادی که نزد دادستانی ثبت شده و جزء اسناد پرونده است، به شرح زیر می‌باشد:

– اسامی و مشخصات ۴۴۴تن از اعضا و هواداران مجاهدین که در جریان قتل‌عام سال۱۳۶۷ در زندان گوهردشت اعدام شده‌اند. شمار اعدام شدگان در گوهردشت قطعاً بیشتر بوده و این لیست همه قسمتهای زندان گوهردشت را در بر نمی‌گیرد. از زندانیان برخی قسمتها که همگی اعدام شدند اطلاعات بسیار کمی موجود است از این‌رو لیست ۴۴۴نفره فقط شامل بخشی از کسانی است که حمید نوری روزانه آنها را از بندهایشان به کمیته مرگ می‌برد. در این لیست ۱۹زن مجاهد و بقیه مرد هستند. زنان مجاهد در تهران اساساً در زندان اوین بودند که اکثر آنها در جریان قتل‌عام اعدام شدند. زنان مجاهدی که در گوهردشت بودند ۵ماه قبل از شروع قتل‌عام از کرمانشاه به زندان گوهردشت منتقل شده بودند که اسامی واقعی همهٔ آنها در دست نیست. ۵۲نفر از شهیدان سربه‌دار مدت زندانشان تمام شده بود و به‌اصطلاح «ملی کش» بودند.

-سند دیگر کتاب قتل‌عام زندانیان سیاسی است که در سال۱۳۷۸ منتشر شده و حاوی اسامی ۳۲۱۰تن از شهیدان و آمران و عاملان قتل‌عام از جمله حمید عباسی (نوری) است. در این کتاب اسم حمید عباسی و نقش او در جنایتها در موارد متعدد ذکر شده است.

-کتاب آفتابکاران (۵ جلد خاطرات محمود رویایی از زندان) چاپ شده در ۱۳۸۶و کتاب یک کهکشان ستاره (خاطرات حسین فارسی) چاپ شده در ۱۳۸۷ که هر دو کتاب در قسمتهای مختلف به نقش حمید عباسی پرداخته شده است.

-سند دیگر کتاب «جنایت علیه بشریت، ۳۰هزار زندانی سیاسی قتل‌عام شده در ایران» به زبان انگلیسی است که در اوت ۲۰۱۸ در سی‌امین سالگرد قتل‌عام منتشر شده است. این کتاب حاوی اسامی ۵۰۱۵تن از مجاهدینی است که در قتل‌عام ۱۳۶۷ به‌شهادت رسیده‌اند. این کتاب هم‌چنین حاوی جز‌ئیات بسیار زیاد دیگری در مورد قتل‌عام از جمله سوابق و زمینه‌های قتل‌عام و شهرهایی که در آن قتل‌عام صورت گرفته و آمران و عاملان قتل‌عام و گورهای دستجمعی را در بر می‌گیرد. کمبود اصلی این کتاب هم‌چنان که در جداول صفحات ۵۴ و ۵۵ و ۵۶ پیداست فقدان اسامی و آمار واقعی شهیدان است که از آنچه به‌طور قطعی ذکر شده بسیار بیشتر است. به‌عنوان مثال در حالی‌که در شهر قم در زمان قتل‌عام دست کم ۱۵۰ زندانی مجاهد وجود داشت و حتی یکی از آنها هم زنده بیرون نیامده تعداد اسامی واقعی که به دست مجاهدین رسیده فقط ۸نفر است. در همان زمان به گفتهٔ یکی از شاهدان در یکی از بندهای زندان سمنان حداقل ۴۰مجاهد به‌شهادت رسیدند اما کل آمار شهیدان در سمنان در این جدول ۲۹نفر نوشته شده است. مثال گویای دیگر زندان دستگرد اصفهان است که به گزارش عفو بین‌الملل در فاصلهٔ مرداد تا دیماه ۱۳۶۷ روزانه دست‌کم ۱۰نفر در این زندان اعدام شده‌اند اما در جدول فقط ۱۱۸نفر که اسامی و مشخصات آنها موجود است، نوشته شده است.

هرش صادق ایوبی

۷-کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت روز ۲۴آبان ۱۳۹۸ پنج روز بعد از دستگیری دژخیم حمید نوری نوار صوتی سردژخیم مقیسه‌ای را منتشر کرد که بر اساس آن مقیسه‌ای چند روز قبل از سفر حمید نوری به سوئد به او گفته بود به این سفر نرود و هشدار داده بود که دستگیر می‌شود. مقیسه‌ای تصریح می‌کند که پلیس و اطلاعات و دادگاه در سوئد از قبل از طریق یک خلبان ایرانی (شوهر دخترخوانده مطلقهٔ حمید نوری) از وضعیت نوری مطلع بودند. در کلیپ صوتی اظهارات مقیسه‌ای آمده است:

«بهش (حمید نوری) گفتم نرو ها، همین جمعه بهش گفتم نرو، خودش هم دوزاریش افتاده بود خوب، آمد و گفت که من احتمالاً دستگیر بشم اینا، گفتم پس برای چی داری میری. گفتم بهش، چند بار البته رفته بود ولی کاری بهش نداشته بودند، هر سال یک ده روزی می‌رود آنجا، یک اختلافی با کسی داشت، او شکایت کرده بود. گفتم نرو، برای چی داری می‌روی، گفتم اصلاً این دسیسه است. تو را می‌کشانند آنجا دستگیرت می‌کنند ها. آره یک خلبانی از ایرانیها آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته طلاق داده، آنجا تو دادگاه آنجا گفته که مثلا حمید نوری فلان توی نظام فلان و بهمان اینها، داشت نقل می‌کرد این حرفها تعجب کردم گفت دادگاه مطرح شده، بعداً آن یارو توی گزارشش علیه این نوشته که این جزو گروه‌های سرکوب و فلان و اینها سر ایران اینها. این اختلاف خانوادگی بوده، یک زن و شوهری که طلاق گرفته بود از شوهرش و اینها و بعدش آن زنه تقریباً این آقا واسطه‌ای بوده برای ازدواج آنها قبلاً اینها، یک بچه‌ای هم دارند، قضیه‌شان اینطوری بوده، خودش (نوری) گفت که اون علیه من یک حرفهایی زده مرده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده، (حمید نوری) کارمند بود، کارمند، کارمند، و مدیر دفتر من بود، کارمند بود در دادگاه انقلاب قبلاً در سال شصت و بحبوحهٔ منافقین اینها. تا الآن ۱۰بار رفته بود و هیچ کاری نداشتند. مرتب به کشورهای خارجی می‌رفت و منعی وجود نداشت. این همسرش که زنی طلاق داده بوده و اختلاف داشتند با همدیگر. این با ان خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و اینها، شوهره به پلیس داده اینها، این آقا، آره مثلاً پدر خوانده این خانم، مثلا در نظام فعاله…».

۸-اسناد پرونده صحت مطالب فوق را جزء به جزء نشان می‌دهد. طبق این اسناد، شوهر دختر خوانده حمید نوری به‌نام هرش صادق ایوبی از مدتها پیش در سوئد بوده و تبعه این کشور است. او ارتباطات فعال با ارگانهای اطلاعاتی – امنیتی رژیم آخوندی دارد و مستمراً به ایران رفت و آمد داشته است. در پرونده حداقل دو بازجویی از او با پلیس سوئد وجود دارد. یک بازجویی تلفنی است و به‌خوبی نشان می‌دهد که این فرد از قبل در موضوع حمید نوری با پلیس و مقامات قضایی سوئد در ارتباط بوده و در عین حال سفر حمید نوری به سوئد را برنامه‌ریزی کرده است. تاریخ این سند ۸نوامبر ۲۰۱۹ یعنی روز قبل از سفر حمید نوری به سوئد و دستگیری او در فرودگاه آرلاندای استکهلم است.

۹- قسمتی از گزارش پلیس در این خصوص در زیر آمده است. این سند در اصل به زبان سوئدی بوده و دادستانی ترجمه فارسی آنرا به‌صورت صوتی منتشر کرده است:

«صورت جلسه بازجویی با صادق ایوبی هرش شاهد

بازجو: مارتین استین

تاریخ بازجویی: ۰۸-۱۱-۲۰۱۹

بازجویی از طریق تلفن با هرش صادق ایوبی.

در تاریخ گفته شده با هرش تماس گرفته می‌شود به‌دلیل این‌که اطلاعاتی به‌دست ما رسیده که حمید نوری در تاریخ ۹-۱۱-۲۰۱۹ از تهران وارد [فرودگاه] آرلاندا می‌شود.

به اطلاع ما رسیده که هرش رزرو کرده و پرداخت کرده یک بلیط یک سره را برای مسافرت حمید از میلان به تهران در تاریخ ۱۹-۱۱-۲۰۱۹. شماره پرواز۷۱۳ساعت ۱۱۴۵

هدف این مسافرت به سوئد این هست که اون می‌خواهد میانجیگری بکند بین هرش و اون خانمی که مادر دختر هرش هست. این خانم دختر حمید هست و اسمش هست سمیه علی بیگی،

از هرش سؤال می‌شود که آیا او اطلاع دارد که حمید در طول اقامتش در سوئد کجا زندگی خواهد کرد؟ او می‌گوید که حمید خانه او [هرش] زندگی خواهد کرد. ولی تا جایی که هرش می‌داند حمید در حوالی اپسالا در طی این مدتی که سوئد هست[هم] خواهد بود. بجز این‌که او حتمالًا یک سفری با کشتی به هرسینکوش (؟) خواهد رفت. به‌خاطر این‌که معمولاً این کار را می‌کند.

از هرش در خاتمه سؤال می‌شود برای چی او یک بلیط برگشت یک سره از میلان به تهران برای او[نوری] گرفته و این بلیط را از آرلاندا نگرفته است؟ او جواب می‌دهد که این به‌خاطر این است که حمید یک ویزای شنگن دارد که در ایتالیا صادر شده است».

۱۰-بازجویی دیگر از هرش در ۲۰نوامبر ۲۰۱۹ یعنی ده روز پس از دستگیری حمید نوری صورت گرفته است. بر اساس گزارش پلیس از این بازجویی «هٍرِش حمید نوری را از طریق دخترش [سمیه علی بیگی] می‌شناسد. هرش دخترش را سمیه علی بیگی در یک جشن در حدود هشت سال پیش در تهران ملاقات کرد… در آن موقع بود که سمیه به او [هرش] گفت که اگر هرش در هر زمانی به یک مشکل برخورد کرد او یک دادستانی را می‌شناسد که می‌تواند یک حکم اعدام را به‌عنوان مثال به ازای دریافت صد میلیون پول ایرانی تغییر بدهد. او گفت که این دادستان یکی از کسان بسیار نزدیک اوست و آنها با هم کار می‌کنند. ولی هیچ اسمی را آن موقع ذکر نکرد… . سمیه از طریق فیس‌بوک با هرش تماس گرفت و همین‌طور از طریق اس.ام.اس وقتی که خبر خاصی بود به‌عنوان مثال کریسمس یا تولد برای این‌که بهش تبریک بگوید. در طی سپتامبر ۲۰۱۶ سمیه با هٍرِش تماس گرفت، و ازش پرسید که آیا او هیچوقت به فرانکفورت می‌رود یانه چون او می‌خواست او را ملاقات کند. هرش رفت به فرانکفورت در تاریخ اول اکتبر ۲۰۱۶ و آنها در یک هتلی در فرانکفورت همدیگر را ملاقات کردند در فرانکفورتن هوف. آنها از تاریخ ۱ تا ۵اکتبر آنجا بودند. . سمیه گفت او آمده به فرانکفورت به‌خاطر این‌که یک پرونده کاری داشته با «دادستان» [حمید نوری] در حقیقت این پرونده را در شهری داشتند که اسمش فولدا بود که بیرون فرانکفورت قرار دارد… . سمیه برایش توضیح داد که آنها به ایرانیان ثروتمند خارج از کشور کمک می‌کنند که مستغلات و زمینهایشان را در ایران از دست داده‌اند… . هٍرِش آنجا فهمید که اسم آن دادستان حمید نوری است ولی او را در زندان، توی زندان اوین، به یک اسم دیگری صدا می‌کردند».

۱۱-در قسمت دیگر این بازجویی آمده است: «در مدت اقامتشان در فرانکفورت سیمه باردار شد. وقتی این قضیه مشخص شد هٍرِش آن موقع هم می‌خواست که سمیه سقط جنین بکند. دوست هٍرِش کامبیز بابایی که مدیر آسمان ایرلاینز بود سعی کرد به هٍرِش کمک کند و ترتیبی بدهد که این سقط جنین انجام بگیرد[پس از بازگشت هر دو به سوئد] هرش ه همین‌طور ادامه می‌داد که سمیه را قانع کند برای این‌که قبول بکند که سقط جنین را انجام دهد ولی سمیه از این کار سرباز می‌زند و به ایران بر می‌گرددد… در تاریخ ۵نوامبر ۲۰۱۶ هٍرِش به تهران می‌رود. آنجا هرش و حمید نوری برای اولین بار با هم ملاقات می‌کنند. هرش توی تلفنش عکسی را نشان می‌دهد که عکس سمیه هست برای این‌که دقیقاً کنترل بکند که تاریخ آن عکس کی هست، و این تاریخ یکشنبه ۶نوامبر هست که این ملاقات انجام گرفته… نوری رستوران را قبل از هرش ترک کرد و آن موقع بود که هرش دید که کت نوری به یک تفنگی گیر کرده که نوری به کمر بندش وصل کرده بود. ». . .

۱۲- « سمیه[به هرش] می‌گوید که نوری پدر واقعیش نبود. پدر واقعیش قبلاً همکار نوری بود و حدود ۱۶سال پیش فوت کرده بود… . برای نشان دادن حمید نوری و آن همکارش، پدر سمیه، هرش. هرس از روی سندی می‌خواند که از طریق یک پلیسی که در حال حاضر در حالت کما هست به‌دستش رسیده. این سند ضمیمه این صورتجلسه هست به‌عنوان ضمیمه شماره یک. هرش از روی می‌خواند: ”به نام خدا. با احترام اعلام می‌شود که حسین علی بیگی با شماره شناسایی ۰۶۰۲۸۰۷۰۰۱ بازنشسته اداره اطلاعات پلیس تهران و پاسدار انقلاب و رئیس زندانیان در زندان آذر“ . هٍرِش در مورد حمید نوری هم سؤال کرد و او خواندنش را از روی آن سند را ادامه می‌دهد: آقای حمید نوری بازنشسته پاسداران انقلاب، بانام مستعار عبدالوحید عباسی. کار: رئیس مقامات زندان، دادگاههای انقلاب و دادیار در زندان»… . در جواب این سؤال و پلیسی که این اطلاعات را در اختیار هرش قرار داده هٍرِش نمی‌خواهد اسم او را افشا بکند. پدر هٍرِش که در حال حاضر فوت کرده و این پلیس با همدیگر دوست بوده‌اند. پدر واقعی سمیه و نوری آنها در یک زندان با همدیگر کار می‌کرده‌اند. وقتی که پدر واقعی سمیه ۱۷سال پیش در بیمارستان بستری شد قبل از فوتش سمیه را شوهر داد به یک مدیر بانک که بعداً کشته شد».

۱۳-بر اساس گزارش پلیس از اظهارات هرش در این بازجویی ‌وزارت اطلاعات «در جریان یک پرونده‌ای در مورد او [نوری] هست در ارتباط با تابعیت مضاعفش، به‌خاطر دلایل امنیتی ما نمی‌توانیم که این را پرینت بکنیم، به‌خاطر کد کارمندی که می‌تواند مورد ردیابی قرار بگیرد. هٍرِش اینجا توضیح می‌دهد که این در ارتباط با آن کدی هست که وقتی کسی وارد سیستم می‌شود و پلیسی که آن چیزهایی را که در صفحه تلویزیون دیده پرینت کرده است. آنجا نوشته شده که شخص مذکور سمیه علی بیگی دختر حسین هست. ». «در ۲۶نوامبر ۲۰۱۷ نوری آمد به سوئد. آن موقع او یک پاسپورت دیگری داشت بجز آن پاسپورتی بود که الآن دارد. هرس کپی آن پاسپورتهای قدیمی را هم دارد که آنها را به بازجو نشان می‌دهد. او نشان می‌دهد که نوری رفته به فرانکفورت و ناپل و سوئیس قبل از این بود که در تاریخ اکتبر ۲۰۱۶ به فرانکفورت بیاید… نوری کپیهای آن پاسپورت را برای هٍرِش از طریق تلفنش فرستاده بود، به‌دلیل این‌که هٍرِش برایش بلیط مسافرت برای ۲۶دسامبر ۲۰۱۷ بخرد».

طبق گزارش پلیس از بازجویی هرش وی می‌گوید: «شماره تلفن نوری ۰۰۹۸۹۱۲۱۱۴۲۶۰۵ هست. شماره تلفن هرِش هم ۰۷۲۲۹۹۴۰۰۰. آنها تلفنی از طریق این شماره‌ها و بوسیله واتس‌اپ و تلگرام با هم صحبت کرده‌اند…

هرِش همین‌طور یک ویدئویی را نشان می‌دهد که نوری از فرودگاه فرستاده بود، وقتی که او به آنجا رفته بود. هرِش می‌گوید که نوری دو تا شماره تلفن دارد. نوری یک تعداد زیادی از عکسها را این آخرها پاک کرده است. هٍرِش یک عکس دیگری نشان می‌داد که این آخرین عکس هست و در آنجا نوری در هواپیما نشسته و در راه به سوئد و می‌گوید که هواپیما تأخیر دارد برای این‌که درب هواپیما را نمی‌توانستند ببندند…

هرِش می‌گوید که آن باری که نوری به سوئد آمده بود ۲ تا ۹سپتامبر ۲۰۱۸، وقتی که می‌خواست وارد کشور بشود او توی پلیس [فرودگاه] آرلاندا گیر کرد. سمیه آن موقع برایش تعریف کرده بود که نوری سعی کرده بود که کارت تلفنش را ببلعد برای این‌که اطلاعاتی توی آن کارت بود که محرمانه بود و آن اطلاعات در مورد آدمهایی بود که پستهای خیلی بالا دارند. هرس به سؤال جواب می‌دهد و می‌گوید که آن دوبار دیگری که نوری آمده بود به سوئد در تاریخهای ۲۶دسامبر ۲۰۱۷ و ۲سپتامبر ۲۰۱۸ بود. هدف آمدنهای نوری به سوئد این بار این بود که او می‌خواست بین هٍرِش و سمیه میانجیگری بکند».

هرش و مصداقی

۱۴-در گزارش پلیس از بازجویی هرش در ۲۰نوامبر ۲۰۱۹ آمده است:

-«هرِش می‌گوید چونکه او در طی مدت طولانی از طرف نوری مورد تهدید قرار گرفته بود، شروع کرد از طریق گوگل در مورد نوری اطلاعات کسب کند. او می‌خواست بداند که او چطور آدمی بود. در تاریخ ۸ آگست ۲۰۱۹ بود که اینکار را کرد. آن موقع بود که فهمید که نوری، عباسی هم صدایش می‌زدند و آن موقع به فارسی، از طریق گوگل اطلاعات کسب کرد. و آن موقع چیزهای وحشتناکی در مورد گذشته نوری برایش مشخص شد. کسی که راجع به نوری چیزهایی نوشته بود یک آدمی بود که در سوئد زندگی می‌کرد به‌نام ایرج مصداقی. ایرج کسی بود که خودش هم زندانی بود. هٍرِش این کارها را در ارتباط با اختلافی که برای گرفتن حضانت بچه‌اش داشت کسب کرد برای این‌که نشان بدهدکه آدمهایی که دور و بر سمیه هستند چقدر خطرناک هستند. هٍرِش سعی کرد که اطلاعات کسب کند راجع به ایرج مصداقی. برای این‌که بتواند با او تماس بگیرد. بعد یک نامه برای ایرج مصداقی نوشت برای این‌که او گواهی بکند که حمید نوری چقدر آدم خطرناکی هست. هٍرِش تصمیم گرفت که از این گواهی، برای این دعوایی که در خصوص حضانت بچه‌اش داشت استفاده بکند. این نامه حدود ۱۰ تا ۱۳اکتبر ۲۰۱۹ فرستاده شد، تقریباً ۳ تا ۴روز بعد از آن ایرج با او تماس گرفت…

هرِش و ایرج در تاریخ ۱۷اکتبر با همدیگر در مرکز شیستا با هم ملاقات کردند…

ایرج می‌خواست که یک عکس از نوری ببیند؟ هٍرِش آن موقع یک ویدئویی را بهش نشان داد که همان روز نوری برایش فرستاده بود و بهش می‌گفت که هرس چطوری برایش بلیط آمدن به سوئد را بخرد. هٍرِش بعداً این فیلم را برای بازجو نشان می‌دهد. این ویدئو توی تهران ضبط شده است…

هرِش قرار می‌شود که خودش را به آن راه بزند و اصلاً صحبتی راجع به این‌که او ایرج را ملاقات کرده نکند… ».

ایمیل دژخیم نوری از ایران به مصداقی ۱۰ماه قبل از سفر به سوئد و دستگیری

۱۵- در کمال شگفتی در اسناد علنی شده‌ایمیل‌هایی از نوری به مصداقی ۱۰ماه قبل از سفر و دستگیری در سوئد، دیده می‌شود. از

جمله پلیس سوئد ایمیل ۱۷ژانویه ۲۰۱۹ از نوری در داخل ایران به مصداقی را در تلفن نوری پیدا کرده است. این ایمیل در تاریخ ۱۷فوریه ۲۰۲۰ در پرونده به شرح زیر ثبت شده است:

«واحد عملیات ملی پلیس بخش بررسی جنایات جنگی

شماره پرونده: – KO۱۳۹۱۸۲۹-۱۹ ۵۰۰۰

این اطلاع مربوط هست به آدرس میل Irajmesdaghi@gmail.com که در تلفن شخص مظنون پیدا شده است… شخص مظنون دو میل به آدرس Irajmesdaghi@gmail.com از آدرس hamidnouri۱۹۶۱@gmail.com فرستاده است. در تاریخ ۱۷-۰۱-۲۰۱۹ ساعت ۲۱۴۵یک میل هست که در بخش پیشنویس‌ها وجود دارد درتلفن hamidnouri۱۹۶۱@gmail.com که به آدرس Irajmesdaghi@gmail.com هست این ایمیل نه محتویات دارد نه تیتر.

در تاریخ ۱۷-۰۱-۲۰۱۹ ساعت ۰۹۲۸ یک میلی هست که در قسمت میلهای فرستاده شده در تلفن حمید نوری به آدرس میلش hamidnouri۱۹۶۱@gmail.com که به آدرس Irajmesdaghi@gmail.com فرستاده شده این میل محتویاتی ندارد، ولی به‌عنوان تیتر یک چیزی «حمید نوری عباسی» نوشته که به فارسی هست. بجز اطلاعات مذکور، اطلاعات دیگری در مورد این میلها وجود ندارد».

چه بسا ایمیل‌های دیگری هم وجود داشته که پاک شده یا هنوز علنی نشده است.

۱۶-دژخیم و مزدور، هر دو در بازجوییهایی که پیرامون این ایمیل از آنها به‌عمل آمده است به کلی حاشا کرده و منکر تبادل ایمیل شده‌اند! در ۲۳آوریل ۲۰۲۰ نوری در این رابطه مورد بازجویی قرار می‌گیرد. نوری به‌وضوح در پاسخ به این سؤال تعادلش به هم می‌خورد و تلاش می‌کند وجود چنین ایمیلی را از اصل انکار کند. قسمتهایی از سؤال و جواب در این خصوص که کلیپ آن با صدای خود نوری منتشر شده بشرح زیر است:

«مارتین [افسر تحقیقات]: آدرس ایمیل و پست الکترونیکی‌تان را می‌توانید بگویید؟

ج [نوری]: من هیچ موقع از ایمیل استفاده نکردم. وارد نبودم. اصلاً ایمیل یا جیمیل نداشتم. البته پسرم برای من یک آدرس درست کرده بود ولی من هیچ موقع استفاده نکردم. شاید یک بار یا دو بار در این ده بیست ساله فقط یاد بگیرم که هیچ وقت هم یاد نگرفتم. پس من هیچ استفاده‌ای نکرده‌ام. اصلاً بلد هم نیستم.

س. آدرس ایمیل توی تلفن‌تان پیدا کردیم

ج. بله. من که خودم دارم میگم

س. hamidnouri۱۹۶۱@gmail.com

ج. بله من که گفتم دات کوم جی میل. گفتم پسرم برام درست کرده ولی هیچ موقع من استفاده نکردم…

س. یعنی پس از طریق ایمیل با یک آدرسی که irajmesdaghi@gmail.com و همان آدرس جی میل را دارد تماسی نداشتید؟

ج. اصلا… . . اصلا

س. منظورتان این است که ممکن است کس دیگری دسترسی به کامپیوترتان داشته و از ایمیل شما استفاده کرده و میل فرستاده؟

ج. کی؟ چه سالی؟

س. من سؤال را ازتان میپرسم. کسی بوده که این کامپیوتر شما را استفاده کرده باشد؟

ج. من اصلاً کامپیوتر نداشتم. فقط موبایلم. هیچ موقع استفاده نشده. اصلاً محاله محاله که استفاده کرده باشند.

س. ممکنه کسی از موبایلتان استفاده کرده باشه و این ایمیل را فرستاده باشد؟

ج. شاید کسی هک کرده باشه. من خبر ندارم. که فکر هم نکنم کسی این کار را کرده باشد. چون تو این مدت هم من هیچ چیزی نفهمیدم والآن برای اولین باره که دارم میشنوم. شاید یک کسی یک شیطنتی یک دسیسه‌ای کرده در خصوص همین پرونده. که بخواهد مدرک درست کند. من قاطعانه می‌گویم که نه از ایمیل استفاده کرده‌ام و نه از جی میل و نه برای این شخصی که شما می‌گویید اصلاً هیچ مکاتبه‌ای هیچ تماسی هیچ ایمیلی هیچ چیزی نداشته‌ام. اصلاً نبوده. اگرهم چیزی هست یک توطئه است. اگر چیزی مدرکی دارند ارائه بدهند تا من توضیح بدهم.

س. کدی دارید تو تلفنتون؟

ج. کد چی؟

س. برای این‌که موبایلتون را روشن بکنید کد دارید؟

ج. خودش باز کرده موبایلم رو. همه زندگی موبایلمو شما در آوردید که. شما هر چی تو موبایل من بوده آوردید نشان دادید. همه را در آورده‌اید زندگی مرا. من هنوز هم میترسم که عکسهای خانوادگی مرا که شما دربیارید دست اینا بیفته من زندگیم با خطر مواجه می‌شود. همه مدارک مرا که شما در آورده‌اید. اولین روز بازجویی هم به من گفتید آقا این کدها را اگر نمیدهی ما خودمان در میاریم. آقای مارتین به من گفت که… اگر ندی خودمان می‌رویم در میاریم. من گفتم این موبایل یک وسیله شخصی منه. از شما خواهش می‌کنم شما اجازه ندارید به وسیله شخصی من دست بزنید. وازشون خواهش کردم دست به موبایل من نزنید. یک موضوع خیلی مهم در خصوص همین موبایل من بگویم. آقای مارتین، جناب آقای یوآکیم من برای چندمین بار گفتم من در خصوص ادعاهای این گروهک تو این ده بیست سی ساله همیشه اطلاع داشته‌ام که اسمی شبیه اسم من را گفته‌اند. و همیشه هم گفته‌ام که من با خبر بوده‌ام این چرت وپرتها را اینها می‌گویند. ویک اسمی شبیه اسم من هم خوانده بودم و دیده بودم که گفته‌اند. و حتی در مهمانیها یا جلسات بعضی از دوستانم به من می‌گفتند که اینها یک اسمی شبیه اسم تو را گفته‌اند. و بعضیها…

س. از سؤال داریم دور می‌شویم. خوب؟ سؤال من این است: رمز وکدی دارید توی موبایلتون؟

ج. اگر هم بوده الآن یادم نیست و اگر هم باشه که چیز شخصی منه.

س. اگر یادتان باشد ما گفتیم که ما وارد موبایلتان شدیم و بعد هم شما نمی‌خواستید بگویید که چه کد ورمزی دارد. فقط می‌خواهم بدانم که اصلاً رمز یا کدی داشته موبایلتان یا نه؟

ج. اصلاً! من می‌خواستم همین توضیح را بدهم که صحبت مرا قطع کردند. اگر اجازه می‌دادند من چند جمله دیگر می‌گفتم همین سؤالشان را جواب می‌دادم.

س. حالا فقط جواب این سؤال را مستقیم بدهید: دارید کد یا نه؟

ج. اولین جلسه جوابشونو دادم یادشونه؟ جلسات اول بازجویی از من پرسیدند. یادشون هست؟

س. نه شاید یادم نیست.

ج. بله من یادم هست. براشون توضیح می‌دهم. گفتش کد و اینها. گفتم شرمنده‌ام. وسیله شخصی منه شما هم اجازه ندارید دست بزنید. آقای مارتین هم گفت خودمان می‌رویم در می‌آوریم. و درآوردند. آوردند دنیایی مدرک نشان دادند من هم گفتم اشکال ندارد. یک نکته خیلی ریزی چون شما پلیس هستید من خدمت شما بگویم. شما بدونید که من اگر کوچکترین خلافی کرده بودم یا جرمی کرده بودم یا می‌ترسیدم موبایل هستی‌ام را با خودم نمی‌آوردم آقای مارتین. این خیلی موضوع مهمی است. من با این‌که می‌دانستم اینها این اسم را گفته‌اند موبایلم را آوردم. همه زندگی من هم توی موبایلمه. شما همه را درآوردید. اگر شما ندارید من هر چه جلسه در ایران داشتم به شما قول می‌دهم همه عکسها را بیاورم برای شما.

مترجم. هر چی؟!

نوری. هر چه جلساتی که ما در تهران داشتیم با همکاران با دوستان شرکت‌مان همه را عکس داریم. اگر آقای مارتین بخواهد همه عکس این بیست ساله سی ساله را من میآورم. من با دوستان دوران سربازیم، شرکتمون، اداره، زندان هر سال جلسات داریم. ایشون دستور بدهد من می‌گویم عکس این بیست ساله سی ساله رو همه رو خانواده‌ام ببرد سفارت تحویل بدهد. که شما بدونید من پاک پاکم. من اگر کوچکترین خلافی کرده بودم و یا ترسی داشته باشم هفت سال به اتحادیه اروپا به کشورهای اروپایی نمی‌آمدم. من هر سری دارم به شما می‌گویم که اینها این بیست سی ساله این اسمها را گفته‌اند. من اسم شبیه خودم را تو این بیست سی ساله دیده‌ام. حتی دوستان در جلسه می‌گفتند حمید اینها اسمی شبیه اسم تو را هی دارند می‌گویند. حتی دوستام برای من تو موبایل برای من فرستادند که حمید ببین این چرت وپرتها چیه در رابطه با یک اسمی شبیه توست؟ تو این ده بیست ساله هی دوستانم تک وتوکی به من می‌گفتند. ولی من چون دروغ نمی‌گویم، خلافی نداشتم، جرمی نکرده بودم اصلاً اهمیت نمی‌دادم.

مارتین. بگذارید. از سؤال پرت شدیم.

نوری. من همین را توضیح دادم که من موبایلی آوردم همه زندگیم هست پس چون خلافی ندارم موبایلم را آوردم. بگو شما این موضوع به این مهمی را چرا دقت نمی‌کنید؟ اگر من موبایل همراهم نداشتم شما باید این شک را می‌کردید که پس این یک مشکلی دارد.

یوآکیم: مارتین ازتون یک سؤالی کرد که آیا شما موبایلتان کد داشته یا نه، اگر فکر می‌کنید که جواب را دادید که کنار بگذاریم؟

نوری: گفتم بله. جلسه اول بهشان گفتم که این موبایل وسیله شخصی من است شما اجازه ندارید وارد بشید ایشون گفت خودمان می‌رویم وارد می‌شویم. رفته وارد شده در آورده همه را.

مارتین. پس اگر بخواهیم جواب مستقیم تان را بدانیم این است که موبایلتان کد داشته است.

نوری. من این را گفتم؟! من می‌گویم شما اجازه ندارید به موبایل من وارد شوید. موبایل من یک وسیله شخصی است. ولی شما رفتید درآوردید. همه چیز را درآورده‌اید.

مارتین. می‌گویند که ۱۷ژانویه ۲۰۱۹ساعت ۱.۴۵ یک ایمیل واسه ایرج مصداقی از آدرس ایمیل شما که همین hamidnouri۱۹۶۱@gmail.com حمیدنوری ۱۹۶۱ بوده توی جی میل فرستاده شده است.

نوری. محال است. محال است. ۱۷ژانویه ۲۰۱۹؟

مارتین. بله

نوری. به ایرانی چه سالی می‌شود؟

مارتین. به هر صورت…

نوری. ایرانی آن را در بیاورم. اجازه بدهید.

مترجم. سال پیش بوده دیگر

نوری. تاریخ ایرانش خیلی مهم است. ۲۰۱۹؟

مترجم: ۱۷.۰۱

نوری: به ایرانی کی می‌شود؟ الآن اگر… اجازه بدهید ۱۱.۱۰ باشد… نه محال است اصلا. جزو محالات است. هیچ اصلاً صد در صد. .

یوآکیم: بگذارید سؤالش را بپرسد.

نوری: باشه باشد

مارتین. ساعت نه و۴۵ ثانیه [دقیقه] بود

نوری. نه و۴۵ ثانیه[دقیقه] کی؟

مارتین. شب همان ۱۷ژانویه ۲۰۱۹ اینها بخشهای مختلف دارد چیزی که از صندوق میل خارج می‌شود بوده [می‌رود] واسه اون [مصداقی]

نوری. اصلاً جزو محالات است

مارتین: داخل آن ایمیلی که فرستاده شده هیچی نبوده است.

نوری. ها!

مترجم: حتی موضوعی هم نبوده

نوری: من می‌گویم محال است. آقای مارتین!

مارتین. صبر کنید. صبر کنید. صبر کنید. چند دقیقه قبل از این‌که این ایمیل را فرستاده بشود

نوری: خوب

مارتین: چند دقیقه قبل از این‌که این ایمیل فرستاده شود همان تاریخ یعنی ۱۷ژانویه ۲۰۱۹ ولی ساعت ۲۱ و۲۸ ثانیه[دقیقه]

نوری: تاریخ ایرانیش رو بگن. من که اینها رو متوجه نمی‌شوم

مارتین: ایمیل واسه ایرج مصداقی فرستاده شده ومحتویاتی نداشته

نوری: اصلاً محاله. اگر این را ثابت کردید من همه چیز…

مارتین. صبر کنید.

نوری: بفرمایید.

مارتین: موضوع نامه‌ایمیل نوشته شده «حمید نوری عباسی» به فارسی نوشته شده بوده

نوری: محاله دارم می‌گویم. اصلاً محال محال است. من میگم اصلاً بلد نیستم ایمیل جیمیل کار کنم. گفتم آدرس را پسرم برایم درست کرده و در طول این مدت اصلاً من استفاده نکرده‌ام.

(شلوغ می‌شود. دو سه نفر حرف می‌زنند.

مترجم: وکیلتون می‌خواهد. . این سؤال نیست فقط می‌خواهند اطلاع بدهند.

نوری. تاریخ ایرانیش را در بیاورید شاید من بتوانم دریابم چیست.

مارتین: همین تاریخ است. روز ۱۷ژانویه ۲۰۱۹

نوری: چی؟ همین تاریخ؟

مترجم: ۱۷ژانویه ۲۰۱۹

نوری: پس میشه الآن تو ایران. الآن که۰۱.۱۷ نیستیم. الآن برج ۴ هستیم

مترجم: نه اون تاریخی قبلی که گفتند.

نوری: خوب تاریخ ایرانیشو بگویید تا من بگویم. بعد اینجا حمید نوری آن اشتباه است. مال من او یو OU هست. نگاه کنید. الآن شما بیاورید بازجویی من همه‌اش NOU هست.

مارتین: اینها چیزهایی است که در موبایلتون پیدا شده است. از ایمیل شما استفاده شده است. نگاه کنید این آدرس ایمیل است. فکر می‌کنید که اشتباه نوشته شده؟

نوری: ببین من گفتم که پسرم برای من یک آدرس ایمیل ای جیمیل درست کرده. اصلاً من استفاده نکردم. در اول جلسه هم گفتم اصلاً بلد نیستم. اگر تو موبایل من درآوردند که من در طول بیست ساله سی ساله یک دانه ایمیل یا جیمیل فرستاده باشم. هیچ موقع من استفاده نکرده‌ام. هیچ موقع. قاطعانه دارم می‌گویم. چون بلد نیستم من اصلا. آقای مارتین من به شما هیچ موقع دروغ نخواهم گفت. این را خیالت صددرصد راست باشد. شما می‌دانید من آدم با شهامتی هستم. اگر فرستاده بودم یا حرف زده بودم می‌گفتم کردم ترسی ندارم. برای چی بترسم؟ برای چی بترسم؟ برای چی نگم؟ تمام شد.

مارتین: حالا اگر فرض شما از این آدرس ایمیلتون واسه خوب، برای ایرج مصداقی ایمیلی نفرستادید پس کی ممکنه این کار را کرده باشد؟

نوری: من چه کنم؟ من می‌گویم من نکرده‌ام. اصلاً هم نرفته. اصلاً هم قبول ندارم. شاید کسی هک کرده. پیامش را شما بخوانید ببینید چه گفته است. اگر موبایل من هست من باید یک دانه ایمیل یا جیمیل برای کس دیگری فرستاده باشم دیگه. مستر یوآکیم، مستر مارتین من به شما راست می‌گویم. من هیچ موقع از ایمیل و یا جیمیل استفاده نکرده‌ام وبلد نیستم. این را با جرأت وبا شهامت می‌گویم. شما شش ماه است که دارید مرا شبانه روز بازجویی می‌کنید. هنوز یک کلمه به شما من دروغ نگفته‌ام. با این‌که دارم سخت‌ترین شرایط را در این زندان دارم تحمل می‌کنم. من اتفاقاً خیلی مشتاقم که شما اصل داستان را متوجه بشوید بالاخره چیست. من یک سؤال از شما می‌کنم خواهش می‌کنم جواب بدهید: آیا شما فقط قصدتان این است که مرا محکوم کنید یا می‌خواهید واقعیت را ببینید چیست؟ ازشون خواهش می‌کنم صادقانه این را به من بگویند. واقعیت یا محکومیت من؟ این را بگویند تا من توضیح بدهم.

مارتین: آه. . ما دنبال حقیقت هستیم.

نوری: خیلی از شما ممنونم. من را سالهای سال نگهدارید تا آخر واقعیت برای شما مشخص بشود. که آن کسانی که به شما دروغ می‌گویند ودارند از شما سوء‌استفاده می‌کنند مشخص بشود. مرا سالهای سال نگهدارید. من به شما ثابت خواهم کرد که واقعیت و حقیقت چیست. آقای مارتین در کشور ایران انقلاب شده. ۴۱سال پیش جمهوری اسلامی آنجا مستقر است. آقای مارتین آقای یوآکیم دهها گروه مخالف و منتقد ضدحکومت ایران هم بوده وهم هست. موضوع خیلی مهم است دوباره می‌گویم. دهها گروه سازمان و افراد ضدحکومت ایران هم بوده‌اند وهم هستند. آقای مارتین تنها گروهی که دست به اسلحه برده و اعلام جنگ مسلحانه بر علیه حکومت ایران کرده همین گروهک منافقین است. تنها گروه. آقای مارتین خیلی موضوع مهم است تنها گروه که دست به اسلحه برده این گروه است. آقای مارتین برای یکبار هم که شده فیلم جنایات اینها رو ببین حداقل از سفارت بگیر فقط نگاه کنید. من دهها بار دارم به شما می‌گویم اینها تو ایران هزاران نفر را کشته‌اند. آقای مارتین داعش، اسم داعش را شما شنیدید؟ شنیدید؟

مارتین: بله

نوری: همین کاری که داعش تو این یک سال دو سال سه سال پیش کرد تو کل دنیا اینها چهل سال پیش تو ایران کردند آقای مارتین.

مترجم: چهل سال پیش گفتید؟

نوری: بله. من از شما خواهش می‌کنم یکبار که شده بشینید فیلم را نگاه کنید یکبار فقط. هی من به شما می‌گویم که اینها به خودشان بمب بسته‌اند پنج تا امام جمعه را کشته‌اند برده‌اند رو هوا شما اصلاً دقت نمی‌کنید. آقای مارتین داعش افراد را زنده زنده می‌کشت و آتش می‌زد فیلمهایش را شما دیده‌اید. آقای مارتین آقای یوآکیم سال شصت سی و نه سال پیش اینا سه تا پاسدارو شکنجه کردند زنده زنده کردند تو گور خاک ریختند. زنده. فیلمش هست. نگاه کنید یکبار شده. فقط یکبار نگاه کنید.

مترجم: چه سالی؟

ج. سال۱۳۶۰ سه تا پاسدار رو اینها پوستاشونو کندند موقعی که اینها رو از قبر درآوردند بدنشان داغ بود. اگر شما این موضوع مرا بگیرید می‌دانید که اینها جنایتکارند تو کشور شما هستند. من که قانونمند وارد کشور شما شده‌ام. این گروهکه. آقای مارتین اگر در کشور شما، این سؤال را جواب بدهید اگر در کشور شما یک گروهکی اعلام جنگ بر علیه دولت و حکومت شما بکند شما چگونه باهاش برخورد می‌کنید؟ آقای یوآکیم چکار می‌کنید؟

مارتین: حالا این مجاهدین یا منافقین چه کارهایی را کرده‌اند توی ایران یا بر علیه ایران این نیست که ما داریم بررسی وتحقیق می‌کنیم. ما داریم بررسی وتحقیق می‌کنیم که با آنها در زندان ایران چطوری رفتار شده است.

نوری: آقای یوآکیم من این را می‌فهمم. می‌خواهم شناخت شما را نسبت به شاکیها وشاهدها مشخص کنم که شخصیت اینها را شما بدانید. آقای مارتین یک ضرب‌المثل هست در ایران من از شما خواهش می‌کنم این را بنویسید. یک ضرب‌المثل ایرانی هست می‌گوید: آنکس که با مادر خود زنا کند با دیگران چه‌ها کند؟ تمام سؤالات شما تو این ضرب‌المثل است. چون می‌خواهم ضرب‌المثل تو ذهنتان بماند دوباره می‌گویم: آنکس که با مادر خود زنا کند با دیگران چه‌ها کند.

مارتین: صبر کنید داریم از موضوع دور می‌شویم داریم میرسیم به آخر.

نوری: این خیلی مهم است من باید این را توضیح بدهم. من ضرب‌المثل را گفتم اجازه بدهید معنایش را بگویم. معنایش این است کسی که به مادر خودش رحم نکند به هیچکس رحم نمی‌کند. یعنی کسی که به کشور خودش حمله کند، بمب بگذارد، آدمها را بکشد، با کشور دیگری همدست بشود به کشور خودش حمله کند اگر قدرت دستش بیفته خدا می‌داند با کشورهای دیگر چکار کند. خدا می‌داند. معنایش یعنی این. توانستم منظورم را برسانم؟

مارتین: بله

نوری: خیلی ممنون از فرصتی که به من دادید. اجازه می‌دهید سؤالات دیگر را بگویم یانه؟

مارتین: دیگر باید تمام کنیم.

۱۷-مصداقی در ۳۰مارس ۲۰۲۰ در همین رابطه به‌صورت تلفنی مورد بازجویی قرار می‌گیرد. او پاسخ می‌دهد چنین چیزی را به یاد نمی‌آورد. در سند آمده است:

«اطلاع دهنده: مارتین استین

تاریخ: ۳۰-۰۳-۲۰۲۰

این اطلاعات در مورد ایمیلی هست که نوری برای ایرج مصداقی فرستاده است.

در تاریخ ذکر شده بالا با ایرج مصداقی تماس گرفته می‌شود به‌خاطر این یادداشت در حین خدمت که قبلاً تنظیم شده بوده و در ارتباط با تجزیه و تحلیل تلفن نوری هست که نوری یک میلی به آدرس جی میل ایرج مصداقی فرستاده و این میل را از آدرس میل خودش hamidnouri۱۹۶۱@gmail.com فرستاده است.

سؤالی که از ایرج می‌شود این هست که آیا او به‌خاطر می‌آورد که ایمیلی از طرف نوری به‌دستش رسیده باشد ایرج مصداقی با این وجود نمی‌تواند که به‌خاطر بیاورد که ایمیلی از طرف نوری دریافت کرده باشد».

احضار مصداقی به اوین توسط نوری و قول همکاری

۱۸-بر خلاف سایر زندانیان آزاد شده که دیگر سر و کاری با دژخیم نوری نداشتند، مصداقی شش ماه پس از خروج از زندان توسط نوری احضار می‌شود. در گزارش پلیس از بازجویی مصداقی در ۱۴نوامبر ۲۰۱۹ آمده است: «هر هفته او (مصداقی) مجبور بود برود به سازمان امنیت خودش را معرفی بکند و مورد بازجویی قرار بگیرد و زیر یک کاغذی را امضا بکند. خانمش در طی ۵سال هر هفته به آنجا مراجعه می‌کرد. بعد از شش ماه عباسی به شماره خانه ایرج زنگ زد و با مادرش صحبت کرد در مورد این‌که او باید برگردد به زندان اوین. مادرش آن موقع خیلی ترسیده بود. او نمی‌دانست چه اتفاقی قرار بود که بیفتد. ایرج هم نمی‌دانست برای چی او باید می‌رفت آنجا ولی به‌هرحال اینکار را انجام داد. او رفت به بخش دادستانی زندان اوین. به چشمش چشم‌بند زدند و او را بردند به آمفی‌تاتر، آنجایی که یک تعداد زیادی زندانیها بودند. هم زندانیهای معمولی و هم زندانیها سیاسی. او تعداد زیادی زندانی دید و عباسی که روی صحنه بود. عباسی از ایرج پرسید که برای چی دستگیر شده. در حالی‌که می‌دانست برای چی. ازش پرسید که موارد کیفرخواستش چی بود و آیا او حاضر به همکاری هست یا نه. ایرج گفت که او همکاری می‌کند. او از قانون اطاعت می‌کند و هیچ فعالیت سیاسی ندارد. بر اساس ایرج این مفهومش همکاری بود. عباسی همین‌طور سؤال می‌کند که او در مورد مجاهدین نظرش چی بود و ایرج می‌گوید او از آنها خوشش نمی‌آید و این‌که او هیچ فعالیت سیاسی ندارد. همه می‌ترسیدند برای این‌که دوباره دستگیر بشوند. ولی آنها به او اجازه دادند که برود».

مزدور مصداقی علیه مجاهدین

۱۹- وکیل نیما رستمی مقیم سوئد در ۱۷دسامبر ۲۰۱۹ کمتر از ۴۰روز پس از دستگیری دژخیم نوری نامه‌یی خطاب به خانم کریستینا لیندهوف کارلسون دادستان این پرونده نوشته که ضمیمه پرونده شده است. وکیل رستمی همراه با نامه خودش لینکهای متعدد کلیپهای مصداقی را هم به‌عنوان مستندات ضمیمه نامه کرده است و جا به جا به آنها استناد و اشاره کرده است. در بخشهایی از این نامه چنین آمده است:

«وی [مصداقی] اخیراً به افترا علیه سایر شاکیان، وکلای شاکیان و فعالین پرداخته است. او به همه افرادی که می‌خواهند درگیر این پرونده شوند برای ساعتها توهین می‌کند و معتقد است کسانی که می‌خواهند در این پرونده شاکی شوند و برای این‌که بتوانند اصلاً گزارش تهیه کنند باید از او و وکیلی که با او همکاری می‌کند عبور کنند… او هم‌چنین در مورد من که با ۱۴ شاکی صحبت کرده‌ام به‌نحو تحقیرآمیزی صحبت می‌کند. کلیپ پر است از اظهارات حقیرانه درباره افراد مختلفی که سعی در جلب توجه به دستگیری و محاکمه نوری دارند… اگر نوری وکیل مدافع هوشیاری می‌داشت می‌توانست به‌راحتی از این مطالب علیه دادستانها و شاکیان استفاده کند… اظهارات مصداقی هم‌چنین توسط بسیاری به‌عنوان یک سناریوی ترسناک تلقی می‌شود که هیچ‌کس به جز خودش نمی‌تواند گزارشی را آغاز کند. همه افراد دیگری که سعی در انجام این کار دارند، صرفاً منافقانی بی‌رحم و بی‌پروا هستند. یک بار دیگر، مصداقی فحش می‌دهد و تقریباً سر همه و درباره کسانی که به نوعی توجه خود را به پرونده نوری جلب کرده‌اند، فریاد می‌کشد.

او از هر کس دیگری که ادعا می‌کند با پرونده ربطی دارند، آزرده خاطر می‌شود و می‌گوید که او کنترل کل پرونده را در دست دارد و همه شهادتهای پرونده را نیز کنترل می‌کند.

ایرج می‌گوید مسعود رجوی که زنده است و مجاهدین را رهبری می‌کند، از او بد گفته است. مجاهدین با دولت ایران در تبانی است و می‌خواهد به نوری کمک کند. ایرج نمونه‌هایی از چگونگی کمک رجوی به دولت ایران را در طول اعصار ذکر می‌کند. ایرج می‌گوید که رجوی به‌عنوان رهبر مجاهدین، کسانی که تحت تأثیر نوری قرار گرفته‌اند را ممنوع کرده است که علیه او شهادت دهند. ایرج حدود بیست نفر را که از مجاهدین رجوی هستند نام می‌برد. او می‌گوید دستانشان خونین است».

۲۰-بر اساس اسناد موجود در پرونده محمد خدابنده لویی (زندانی سیاسی از سال۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰) که از شاهدان پرونده است در تاریخ ۲۱اکتبر ۲۰۲۰ توسط پلیس قضایی مورد مصاحبه قرار گرفت. او به هرزه‌دراییهای مزدور مصداقی اشاره و اعتراض کرد. پلیس قضایی از او خواست که اصل سند را برای آنها ارسال کند. گزارش این سند در پرونده به شرح زیر ثبت شده است:

«در تاریخ ۲۳.۱۰.۲۰۲۰ خدابنده لو آدرس کل برنامه یوتیوب را می‌فرستد که کلاً چهارساعت وچهل و پنج دقیقه است. خدا بنده لو در این ایمیل می‌گوید که او قسمتی را که او در زمان بازجوییش به ما نشان داد بین دقیقه‌های ۳۰ تا ۳۵ توی آن برنامه است. در زیر آدرس آن برنامه در یوتیوب نوشته شده است.

در تاریخ ۲۷اکتبر ۲۰۲۰ امید فرهند [مترجم رسمی] به این برنامه ودقیقه‌های بین ۳۰ تا ۳۵گوش کرد. در زیر خلاصه آن چیزهایی که آنجا گفته می‌شود نوشته شده که اینها دقیق وکلمه به کلمه نیست. ایرج می‌گوید همه آن کسانی که از کریدور مرگ فرار کرده‌اند آنها خیانت می‌کنند به خون بچه‌هایشان که ریخته شد. او چهار نفر را اسم می‌برد که الآن در آلبانی زندگی می‌کنند که آنها به‌عنوان خائن محسوب می‌شوند. اینها حسین فارسی، محمود رؤیایی، اکبر صمدی و رضا ساروند[؟] هستند. و آنها می‌خواهند که این پروژه نوری از دست برود و شکست بخورد. بیرون از کشور کسانی هستند که خائنند. یکی از آنها نصرالله مرندی است. وهم‌چنین غلامرضا شمیرانی و همین‌طور محمد خدابنده لو. تا جایی که مربوط است به خدابنده لو، او یک آدم خائنی هست که امروز ساکت است. او از لشکری و نوری و یک تعدادی از پاسدارها در طی ورزش کتک خورد و کور شد. مسعود رجوی امروز می‌خواهد که روی مردم تأثیر بگذارد جوری که آن کسی که کور شده جرأت نکند که شکایت بکند و همراه با خیانتکارهای دیگر سعی می‌کند که شکنجه‌گر خودش را آزاد بکند. بعد از آن ایرج یک تعدادی اسامی را اسم می‌برد که آنها توی آلبانی هستند یا توی جاهای دیگر که سازمان از آنها برای دادن شهادت ممانعت کرده است. ایرج می‌گوید که سازمان رجوی با مأموران رژیم همکاری می‌کند. ایرج می‌گوید این تنها چیزی نیست که او راجع بهش صحبت خواهد کرد، بلکه چه کسانی هستند که از نوری در خارج از کشور حمایت می‌کنند و به چه نحوی رژیم در این پرونده اعمال نفوذ می‌کند. ایرج می‌گوید که او کاملاً در جریان هست و وقتی که وقتش رسید همه این چیزها را تعریف خواهد کرد».

شورای ملی مقاومت ایران

کمیسیون قضایی

۵ مرداد ۱۴۰۰