۳۰خرداد بر ناخدای کشتی، مبارک باد

راستی حقیقت چیست و چرا خط و سیاست مجاهدین دربرابر رژیم‌خمینی ازآغاز تاکنون، راه را شکافته و بدون کمترین اعوجاج سیاسی و استراتژیک پیش رفته و امروز بیش‌از همیشه می‌درخشد؟!
چرا خط و استراتژی اصلاح رژیم‌خمینی و تغییر آن از درون و سیاست استمالت از این رژیم با همه حمایت بین‌المللی و مادی نیرومندی که داشته هربار شکست‌ خورده است؟!


 بله ریشه در شناختی است  که مبنا و منشأ تحلیلها و موضع‌گیریهای محکم و استوار و به‌غایت اصولی آنان را تشکیل می‌دهد. و این سرمایه‌یی است که هیچ‌کس جز مجاهدین دراختیار نداشته و ندارد.

رمز و راز پیروزی مجاهدین در نقش رهبر این مقاومت، شیرهمیشه بیدار، است. پس ۳۰ خرداد قبل از همه بر مسعود رجوی مبارک باد. کسی که سکان این کشتی را در دست گرفته است و از طوفانهای نهراسید و شرف یک ملت را با استقامت و پایداری طاقت فرسا حفظ کرد.

درود و صدها درور بر او وقتی که با در ک درست از توحید و تکامل گفت:” .  مبارزه، فی نفسه هدف نیست. بلکه تکاپویی است برای راندن اختلافها و تضادها به‌سمت وحدت.”

و یا انجا که گفت: ” هیچ‌گونه انتخاب و قرارداد و عقدی که در آن اجبار روا شده و از ابراز تمایل و اراده آزاد افراد و گروههای انسانی به‌نحوی از انحاء، ممانعت شده باشد، معتبر و اصیل نیست.”

و یا انجا که نوشت: “۳۰مهر ۵۸- موضع مجاهدین دربرابر ولایت‌فقیه

با تیتر «روحانیت شیعه بر سر دوراهی تاریخی» نوشت: «اگر روحانیت، امروز به‌مسئولیت تاریخی خود عمل نکند از صحنه تاریخ محو می‌شود…
در اسلام واقعی و ضدطبقاتی:
اولا: قشر خاصی به‌نام کاهن یا موبد یا احبار و رهبان وجود ندارد.
ثانیا: فقیه به‌معنای واقعی و قرآنی، زمین تا آسمان با آنچه امروز در نظر عوام است و عموما ازروی لباسش شناخته می‌شود تفاوت دارد.
ثالثا: در اسلام واقعی، بین ولایت و حکومت، و به‌عبارت دیگر بین رهبری و شکل اداره امور کشور (که قطعاً شورایی است) تفاوت وجود دارد. باید دید از آنچه در عمل از این اصل (ولایت فقیه) بیرون می‌آید استبداد تراوش می‌کند یا آزادی؟ موافقین ولایت‌فقیه از حرفشان چیزی بیشتر از حاکمیت سیاسی روحانیان بیرون نخواهد آمد»…

ویا انجا که فریاد زد:۲۰ دی ۵۸- آزادی، فلسفه انقلاب – سخنرانی مسعودرجوی، دانشگاه تهران

«مسأله ما بردن و برنده‌شدن در انتخابات نیست. بلکه تجمع امروز ما اساساً یادآوری و تذکار فلسفه انقلاب، یعنی آزادی است. و کیست که نداند فلسفه هر انقلاب راستین در هرکجای جهان و به‌ویژه انقلابی که تحت رایت اسلام برانگیخته می‌شود در یک کلام باز هم آزادی است. همان‌کلمه‌یی که تمام رسولان و مصلحین، تمام انقلابیون بزرگ و شهیدان و همه اسیران با آن شروع کردند و با آن، به‌پایان رساندند.”

و یا انجا که اتمام حجت کرد:۱۰بهمن ۵۸- آینده انقلاب

در سخنزانی «آینده انقلاب» گفته بود: «وای به‌روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله جواب بدهیم».

و جایی که مجبور شد تصمیم بگیرد ۱۴اسفند۵۹- شقه در رأس رژیم

 گفت: این خمینی بود که ما را در معرض یک انتخاب بزرگ و تاریخی قرار داد. این‌جا بود که ما باید انتخاب می‌کردیم. یا ننگ تسلیم را می‌پذیرفتیم و یا شرف مقاومت را. و خوشبختانه که شرفمان را حفظ کردیم. اگر وارد مبارزه قهرآمیز نمی‌شدیم، به‌جای موج مقاومت و سرسختی بیشتر، شاهد موج ندامت و خیانت بودیم ”.

پس هزاران دورود بر او باد که از هیچ چیز نترسید و پرچم شرافت خلق را برافراشت