این نامه از جانب نهضت ازادی به خمینی نوشته شده است که در سایت پارسینه امده است:
در تاريخ بيستم اسفندماه گذشته در گرماگرم حملات موشكي تهران طي تلگرام شهري از جنابعالي درخواست ملاقات فوري براي آقايان مهندس بازرگان، دكتر يدالله سحابي و دكتر ابراهيم يزدي شده بود تا پيرامون جنگ و اوضاع عمومي كشور مذاكراتي در خدمتتان بنمايند. متأسفانه به اين تقاضا جوابي مرحمت نفرموديد، و نه به تقاضاي تلگرافي بعدي 17 فروردينماه 67.
آيا رسول اكرم صليالله عليه و آله و سلم و اميرالمومنين علي عليه السلام كه بعضيها ولايت فقيه را ادامه دهنده رسالت و امامت آن بزرگوار دانستهاند، اين چنين عمل ميكردند؟
آيا اصلاً رهبري يك ملت و اداره يك مملكت با رأي شخصي و بدون مشورت و نظرخواهي مستقيم و غيرمستقيم مردم، يا لااقل بدون استماع فريادها و نظريات آنها در كليه قشرها، مخصوصاً از ستمديدگان و صاحبنظران، ميتواند مورد قبول خداي سبحان و مطابق با اصول نظامهاي مقبول دنيا باشد؟ چنين روشي آيا با عدالت و امانت و با اسلام جور در ميآيد؟ شما خوب ميدانيد فرعون بود كه ميگفت ما اَريُكم اِلّا ما اري و ما اَهْديكُم اِلّاسَبيل الرّشاد.(3)
چگونه يك فرد، هر قدر دانا و توانا و با تقوي، حق دارد خود را تشخيص دهنده و تصميم گيرنده بهجاي پنجاه ميليون نفر يا سخنگوي اسلام بداند؟
در جماران نشستن و جز در مورد پيروان خاص به هيچ سئوال و اظهار نظر يا استغاثه مردم جواب ندادن و چيزي جز آنچه خواسته و عقيده شخصي است نگفتن و اطاعت و اجرا از همه خواستن، آيا با شيوه پيامبر (ص) و علي(ع) مطابقت دارد؟ مردم ايران آيا با گزينش و پذيرش رهبري جنابعالي تفويض اختيار و استعفا از شخصيت و استقلال و حيات خود كرده اند؟
مردم شرافتمند و انقلاب كرده ايران چقدر از دست دستگاه دروغپرداز صدا و سيما عصباني هستند كه از قول آنها گزارشهاي رضايت و تأييد پخش ميكند. چون دسترسي به جائي و فريادرسي ندارند و تبليغات انحصاري و اختناق جرأت اظهارنظر و اعتراض را از همه سلب كرده است از ترس جان و براي حفظ لقمه نان تن به هر فشار و فرمان دادهاند.