آلترناتیو واقعی نه در کاخ و نه در عمامه، بلکه در میدان مقاومت است 

ابوذر غفاری

پاسخ به پروژهٔ تبلیغاتی “نظرسنجی”های ساختگی علیه مقاومت ایران

در روزگاری که ارتجاع و استعمار می‌کوشند مردم ایران را میان دو بن‌بست “شاه” و “شیخ” سرگردان نگه دارند، مزدوران رنگارنگشان با نقاب “آکادمیک” و “حقوق بشر” به صحنه آمده‌اند تا آلترناتیو واقعی را انکار کنند.

در تازه‌ترین نمونه، فردی به نام شاهین مدرس در نروژ مدعی شده است که “مهم‌ترین آلترناتیو جمهوری اسلامی، خود جمهوری اسلامی است”؛ همان حرف کهنه‌ای که از حلقوم رسانه‌های ولایت فقیه سال‌هاست بیرون می‌آید.

این جمله، خلاصه‌ مأموریت مزدورانی است که با بزک “علم” و “حقوق بشر”، می‌خواهند به مردم ایران القا کنند که در این جهان تاریک، راهی جز تسلیم در برابر ولایت فقیه نیست. همان نسخه‌ پوسیده‌ رژیم، که حالا در دهان عواملش در خارج از کشور تکرار می‌شود.

چماق آمار برای سرکوب حقیقت

این مأمور در سخنان خود به نظرسنجی‌هایی استناد می‌کند که در فضای اختناق و سرکوب در ایران انجام شده و ادعا دارند رضا پهلوی ۳۵ درصد و مجاهدین خلق کمتر از یک درصد محبوبیت دارند.

اما چگونه می‌توان در کشوری که حتی گفتن نام مجاهدین حکم اعدام دارد، از “نظرسنجی آزاد” سخن گفت؟

این ارقام ساختگی تنها ابزار تبلیغاتی رژیمی است که از مشروعیت تهی شده و می‌خواهد مقاومت واقعی را با دروغ و عدد خفه کند.

از شاه تا شیخ؛ دو چهرهٔ یک ارتجاع

تجربهٔ دهه‌های گذشته نشان داده است که رژیم ولایت فقیه و بقایای سلطنت، دو روی یک سکه‌اند. حتی روزنامه‌های حکومتی مانند وطن امروز اعتراف کرده‌اند که حضور سلطنت‌ طلبان، برای رژیم یک “نعمت” است؛ چون رقیبی ضعیف و بی‌ریشه به شمار می‌آیند و تنها مانع اتحاد اپوزیسیون می‌شوند.

رسانه‌های بین‌المللی چون لوموند و اومانیته نیز بارها نوشته‌اند که رضا پهلوی با فرصت‌ طلبی در بزنگاه‌های بحرانی ظاهر می‌شود، بی‌آن‌که نسبتی با رنج و خون مردم ایران داشته باشد.

ترس رژیم از نام مقاومت

اگر مجاهدین بی‌اثر بودند، چرا رژیم هنوز پس از ۴۴ سال اعضای آنان را به جرم “بغی ومحاربه” محاکمه می‌کند؟ چرا برای ده‌ها نفر حکم اعدام صادر کرده وحتی حضور ایرانیان در گردهمایی‌های مقاومت در خارج از کشور را “قابل تعقیب قضایی” می‌داند؟

زیرا می‌داند تنها نیرویی که توان سرنگونی‌اش را دارد، همین مقاومت سازمان‌یافته است.

معیار مشروعیت: ایستادگی

از خرداد ۱۳۶۰ تا امروز، مجاهدین خلق اصل روشنی را فریاد زده‌اند: در دوران اختناق، مشروعیت نه از صندوق رأی، بلکه از مقاومت در برابر استبداد سرچشمه می‌گیرد.

این اصل با خون شهیدان و فداکاری نسل‌ها معنا یافته است. نه شاه و نه شیخ، هیچ‌یک نمایندهٔ آزادی نیستند؛ آلترناتیو واقعی، همان است که در برابر هر دو ایستاده است.

جمع‌بندی:

هرچه مزدوران ارتجاع واستعمار بیشتر تلاش کنند مقاومت را با دروغ و نظرسنجی‌های قلابی بی‌اعتبار کنند، مشروعیت و اقتدار آن روشن‌تر می‌شود.

زیرا در برابر ملت بیدار ایران، هیچ “شاهی” وهیچ “شیخی” پایدار نخواهد ماند.

مردمی که در خیابان و زندان و تبعید برای آزادی می‌جنگد، با اعداد و تحلیل‌های جعلی خاموش نمی‌شود.

تنها آنان می‌مانند که در برابر ظلم ایستاده‌اند، مجاهدان آزادی، که سال‌هاست بهای این ایمان را با جان خود پرداخته‌اند.

در ایران امروز، فریاد مردم روشن است: نه شاه، نه شیخ — تنها مقاومت.