در جلسه ای که در ساختمان کنگره آمريکا برگزار شد، اعضای ارشد کميته های امور خارجی، قضايی و امنيت داخلی کنگره مراتب اعتراض خود را نسبت به آنچه بی عملی وزارت خارجه آمريکا برای تأمين امنيت و حفاظت هزاران مخالف ايرانی در کمپ ليبرتی عراق خواندند، ابراز کردند.
قانونگذاران، ادامه کمک مالی دولت آمريکا را به عراق، با توجه به اين که نخست وزير اين کشور نوری مالکی از رفتار انسانی با 3100 ساکن ليبرتی طفره می رود، زير سؤال بردند.
قاضی تدپو، رئيس زيرکميته تروريسم و منع تکثير تسليحات کشتار جمعی اظهار داشت: «ما بايد اطمينان حاصل کنيم که در مقام يک ملت، آزادی را در کمپ ليبرتی تأمين کنيم. يکی از گامهايی که ما می توانيم اتخاذ کنيم… اين است که ساکنان را به کمپ اشرف بازگردانيم… متأسفانه، کمپ ليبرتی مکانی امن برای ساکنان اشرف نبود. بنابراين ما بايد به آنها کمک کنيم تا به اشرف بازگردند».
خانم شيلا جکسون لی، عضو کميته های قضايی و امنيت داخلی کنگره نيز گفت: وقتی دولت عراق به حقوق بشر ساکنان در کمپ ليبرتی احترام نمی گذارد چرا دولت آمريکا هم چنان به چنين دولتی کمک مالی می رساند؟ اگر دولت عراق گوش شنوا ندارد، ما بايد کاری کنيم که آنها به اين حرفها گوش دهند
رندی وبر، نماينده از اعضای کميته امورخارجی کنگره، با اشاره به حمله موشکی روز نهم فوريه به ليبرتی که منجر به کشته شدن هشت تن از ساکنان و مجروح شدن دهها تن ديگر شد، گفت: «به خاطر طرحهای رژيم ايران ساکنان را از اشرف به کمپ ليبرتی منتقل کردند، ما بايد پيام قوی ارسال کنيم.
ما بايد قوياً اين پيام را به رژيم ايران بفرستيم که چنين وضعيتی ديگر قابل تحمل نخواهد بود.
استيو کوهن، عضو کميته قضايی، نيز گفت: «ساکنان کمپ ليبرتی قابل ستايش هستند. آنها برای آزادی در ايران مبارزه می کنند. … از (آنها) بايد در مقابل حملاتی نظير آنچه در فوريه روی داد، حفاظت شود».
کنفرانس در کنگره آمريکا محکوميت سرکوب و نقض حقوق بشر در ايران و حمله جنايتکارانه موشکی به ليبرتی
فراخوان به انتقال مجاهدين به اشرف برای تأمين امنيت
شيلا جکسون لی، دموکرات، عضو ارشد کميته امنيت ملی و کميته قضايی در مجلس نمايندگان:
از صبر و شکيبايی شما خيلی سپاسگزارم، و از قدرت و اراده شما متشکرم.
ما در طول ساليان گذشته تلاشهای بسياری کرده ايم و موفق بوده ايم. گرچه ما راه بسيار بسيار طولانی در پيش داريم. من فکر می کنم وقتی که شما مراقبت جان مردم را در اختيار داريد، هم چنان که دولت عراق دارد، نمی توان بهانه های مداوم را که موجب از بين رفتن جانهای گرانبهای عزيزانمان، و خانواده هايمان می شود را تحمل کرد.
من بسيار خشمگين هستم، شما می دانيد که ما اين راه را بيش از 10سال پيش آغاز کرده ايم، و اخيراً راجع به کمبود کمکهای درمانی صحبت کرده ايم. بسياری از ما سالهای گذشته در عراق بوده ايم و پس از جنگ عراق و در زمان دولت کنونی و رئيس دولت جديد، نگرانيهايمان را ابراز کرده ايم.
به دولت ما، هم جمهوريخواهان، هم دموکراتها تعهد داده شد. وزير خارجه آمريکا با به رسميت شناختن موقعيت و آزادی سازمان مجاهدين خلق ايران به شما قول داد و سازمان مجاهدين برای پايان بخشيدن به اين فجايع و نشان دادن واقعيت، مبارزه کرد.
بنابراين فکر کنم که اکنون وقت آن فرا رسيده که گردهمايی داشته باشيم و اعتراض کنيم، هم چنان که شما کرده ايد، اعضای کنگره را در اين موارد آگاه کنيم، هم چنان که شما کرده ايد و می کنيد.
من با خشم آقای ”کری“ وزير خارجه آمريکا موافقم و می دانم که کارهايی بايد انجام داد. اما کاری که من می خواهم انجام دهم اين است که اين موضوع را با بالاترين مقامهای وزارت خارجه در ميان بگذارم، برای اين که دولت عراق از گوش دادن خودداری می کند.
بنابراين من معتقدم اين خيلی مهم است که در پايان اين مسأله را به کميته تخصيص بودجه ببريم، البته من در اين کميته نيستم، ولی می توانيم اين سؤال را عنوان کنيم که چرا ما بايد هم چنان به عراق کمک مالی کنيم در حالی که آنها نمی توانند حقوق بشر را در کمپ ليبرتی رعايت کنند. اگر آنها گوش نکردند بايد شرايط را تغيير دهيم تا مطمئن شويم که به درخواستهای ما گوش فرا می دهند.
پس من امروز با شما همدلی و همدردی می کنم، چون ما عزيزانمان را از دست داده ايم، و از شما خواهش می کنم که فعاليتهايتان را بيشتر کنيد و به خاطر کارهايی که عراق می کند از نماينده خود بخواهيد که خواهان يک قطعنامه در کنگره بشود که هر گونه بودجه را برای عراق کاهش دهد. من مطمئناً به چنين قطعنامه يی رأی خواهم داد.
من فکر می کنم کاری که آقای ”کری“ وزير خارجه آمريکا و دولت ما انجام داده و خشم خود را ابراز کرده، بسيار مهم است و سفير ما در عراق بايد اين مسأله را در دستور کارهای بسيار بسيار مهم قرار دهد.
از عزم راسخ و پا فشاری شما تشکر می کنم.
بگذار همه بدانند شما دوستان فراوانی در آمريکا داريد. من به شما تعهد داده ام و کوتاهی نخواهم کرد.
تد پو، جمهوريخواه، رئيس زيرکميته تروريسم و منع تسليحات کشتار جمعی در کميته خارجی مجلس نمايندگان:
متشکرم، از همگی شما متشکرم، مخصوصاً از دوستانم که از ايالت بزرگ تگزاس به اين جا آمده اند.
ما هنوز آماده باش هستيم، ما هنوز در حال جنگ برای تحقق بخشيدن به مهمترين آرمان موجود در ميان همگی مان در جهان هستيم و آن اين نظريه و باور در وجود ماست که جدا از اين که در کجای اين دنيا قرار داريم، همگی می خواهيم که آزاد باشيم. که از دست ستمگران، ديکتاتورها، و افراد سرکوبگر آزاد باشيم.
در آن سوی دنيا، کسانی که در اين اتاق هستند بهتر می دانند، يک مکان خيلی کوچکی وجود دارد به نام کمپ ليبرتی، که ساکنانش بر خلاف اسم آن، آزادی ندارند.
اما آن موجود کوتوله بيابان احمدی نژاد، بهمراه دولت عراق دارند کاری می کنند که من فکر می کنم به عمد می خواهند جلوی آزادی را در کمپ ليبرتی بگيرند، چيزی که می خواهيم خيلی ساده و يک درخواست خيلی آسان است، آخر اين کمپ محل امنی نيست وگرنه اين افراد که عکسشان روی آن ديوار است، اين (8) تن الآن کشته نشده بودند، در فوريه امسال به قتل نرسيده بودند.
دنيا بايد اين افراد را به خاطر بسپارد، نبايد آنها را به فراموشی بسپارد، شما آنها را فراموش نکرده ايد و ما به عنوان ملت آمريکا نيز نبايد آنان را فراموش کنيم، چون ما ملتی هستيم که اولين مبلغان حقوق بشر و آزادی انسان هستيم. ما بايد مطمئن شويم که کار ما در کمپ ليبرتی به خوبی به پايان رسيده است، و آن زمانی است که آنان در امنيت هستند.
کاری که ما بايد بکنيم اين است که مطمئن شويم که تی والها به جای خود بازگردند، اين جا من يک نمونه کوچک آن را دارم، آنها را برگردانيد تا ساکنان امنيت داشته باشند. ما به عنوان يک ملت بايد مطمئن باشيم که کمپ ليبرتی امن است.
کار ديگری که ما می توانيم انجام دهيم اين است که در حالی که به سازمان ملل و آمريکا کمک می کنيم که آنها را به ديگر کشورها منتقل کند، بگذاريم که ساکنان به کمپ اشرف باز گردند، که حداقل مکانی است که آنها می توانند در آن برای مدتی بمانند، متآسفانه به ما ثابت شده است که کمپ ليبرتی جای امنی برای ساکنان کمپ نبود، پس آنها بايد به کمپ اشرف بازگردند.
من اميدوارم که باز شما را ببينم، قبل از اين که به آن نقطه برسيم باز شما را در واشينگتن ببينم، تا روزی که همگی باهم در تهران به جشن و شادی بپردازيم.
استيو کوهن، دموکرات، عضو ارشد کميته قضايی مجلس نمايندگان:
با تشکر و صبح به خير. صحبت کردن بعد از تدپو کار ساده ای نيست. او يک نماينده بسيار برجسته است، کسی که به حقوق بشر و آزادی معتقد است. ما درباره موضوعات مشابهی هم نظر هستيم. او جمهوريخواه است و من دموکرات هستم. او از ايالت تگزاس و من از ايالت تنسی هستم. سالها پيش ما تکزاس را نجات داديم. ولی ما با هم روی موضوعات زيادی کار می کنيم. من بسيار مفتخرم که اسم او و من روی قطعنامه 89 هست. کاری که شما می کنيد اين است که شما به کسانی ارج می گذاريد که به دنبال آزادی و دموکراسی در ايران هستند و کسانی که در کمپ ليبرتی هستند و کارشان قابل تقدير است. هر چند شما در اين جا، در آمريکا هستيد، شما مردم ايران را فراموش نکرده ايد. مردمی که برای آزادی در ايران مبارزه می کنند. و شما هم برای آزادی در ايران مبارزه می کنيد. کارنامه کشور ما خيلی خوب نيست. حمايت ما از شاه کار اشتباهی بود. شاه برای مردم ايران خوب نبود. شاه فقط برای خود شاه خوب بود. و شما با شاه جنگيديد و می بايد می جنگيديد و اکنون هم با رژيم فعلی مبارزه می کنيد. مردم ايران مردم شريفی هستند.
رهايی، آزادی و حق آزادی بيان و حق آزاد بودن از رژيمهای سرکوبگر بخش مهمی از يک جامعه پيشرفته است که نه فقط بايد در آمريکا باشد، بلکه در سراسر جهان اشاعه پيدا کند. لذا دفتر من و کارمندان من مفتخر هستيم که روی اين موضوع کار می کنيم. رژيم ايران نبايد به صحنه های فجيعی از قبيل حلق آويز در ملأعام روی بياورد. اين نوع رفتار، رفتار انسانی و عادلانه نيست. و ساکنان کمپ ليبرتی می بايد در مقابل حملاتی مشابه آنچه در 9فوريه رخ داد، مورد حفاظت قرار گيرند. من تصاوير قربانيان را که می بينيم عزمم بيشتر جزم می شود. افراد نمی بايد جان خود را به اين شيوه از دست بدهند. لذا از فعاليتهايی که می کنيد تشکر می کنم. من به مبارزاتم در حمايت از آرمان شما تا موفقيت آن ادامه می دهم. با تشکر از همه شما.
رندی وبر، جمهوريخواه، عضو کميته خارجی در مجلس نمايندگان:
متشکرم،
شايد شما بدانيد، من عضو کميته خارجی کنگره هستم، و از اعضای زيرکميته خاورميانه و آفريقای شمالی نيز هستم. بهمين دليل من چيزهای زيادی راجع به ايران، و اين که چه بلايی سر مردم ايران می آيد، و تمام اغتشاشی که آنجا وجود دارد، فرا گرفته ام. همچنين در مورد آداب و رسوم شما، فرهنگ شما ياد گرفته ام، و مخصوصاً با ظلم و ستمی که رژيم ايران بر مردم می کند، و تلاشی که رژيم ايران در از هم پاشيدن دوستان شما انجام می دهد، و سعی در متلاشی کردن آنان در کمپ اشرف و کمپ ليبرتی دارد، ظلمی که باعث کشته شدن چند نفر شده است، نيز آموخته ام.
من دوستان شما را برای مقاومت بيکرانی که در مقابل شکنجه و فشار کرده اند تحسين می کنم. صبر و تحمل رنج و شکنجه بسيار بسيار سنگين و بزرگی که بر آنان رفته است قابل تحسين و ستودنی است. ما حتماً بايد اين موضوع را برای مردم آمريکا به عنوان يک نمونه ياداشت کرده و يادآور شويم، سطح از خود گذشتگی آنان غيرقابل باور است.
من به همراه تمامی همکاران خود و نمايندگان کنگره آمريکا از کاری که شما می کنيد حمايت می کنم. و به شما قول می دهم که هرشکل ممکن به کمک به شما ادامه خواهيم داد. اميدوار باشيد و بدانيد که شما تنها نيستيد، ما تلاش خواهيم کرد تا مطمئن شويم که به شما کمک خواهد شد. ما مخصوصاً در مورد کمپ بايد مطمئن شويم که شرايط تغيير خواهد کرد، ما بايد مطمئن شويم که آنها محل مناسب زندگی خود را باز خواهند يافت.
من به شما قول می دهم که تا حد امکان به شما کمک خواهم کرد. در همين راستا من به قطعنامه تحريمها عليه رژيم ايران رأی دادم، ما بايد به دولت ايران علامت قوی بدهيم که اين وضعيت ديگر قابل تحمل نخواهد بود.
من سپاسگزارم که شما اين موضوع را مطرح کرده و به اطلاع ما رسانده ايد، ما اين مسأله را در مقابل کميته، کميته خارجی، قرار خواهيم داد، و به شما تا جايی که بتوانيم کمک خواهيم کرد.
بسيار متشکرم
پروفسور ايوان ساشا شيهان، مدير برنامه مذاکرات و حل و فصل تخاصمات در دانشکده امور عمومی دانشگاه بالتيمور:
خانمها و آقايان، همان طور که می دانيد، در روز نهم فوريه، کمپ ليبرتی هدف يک حمله موشکی و خمپاره ای قرار گرفت. هشت نفر جان خود را از دست دادند
برخی از شما می دانيد که شورای ملی مقاومت ايران اوايل اين ماه دفتر خود را در واشينگتن بازگشايی کرد. و اين سفارتخانه صدای ارزشمندی برای اپوزيسيون ايران در واشينگتن خواهد بود.
فکر می کنم شما هم با من موافقيد که وزير خارجه کلينتون وقتی نام اپوزيسيون را در ماه سپتامبر از ليست تروريستی حذف کرد، شجاعت نشان داد. اما الآن وقت آن رسيده که در آستانه انتخابات در تابستان نيروهای آزادی و دموکراسی رها شوند و تغيير رژيم از داخل ايران مورد حمايت قرار گيرد.
اپوزيسيون ايران که توسط شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدين خلق نمايندگی می شود تنها جنبش مردمی است که آمادگی هدايت ايران به سمت قرن بيست و يکم و آينده ای سازنده تر را دارد.
اگر اين کنگره گوش می دهد، اگر اين دولت گوش شنوا دارد، پيام من روشن است. و من با «تد پو» موافقم که وقت آن رسيده که کنگره دست به اقدام بزند، تغيير رژيم از داخل تنها راه عاقلانه است. و سران رژيم می خواهند توجهات را از اين مشکلات داخلی از طريق سرکوب مخالفان، خاموش کردن صدای اقليتها و متحد شدن با مستبدين جهان و مهندسی انتخابات منحرف کنند. در آستانه انتخابات، اين کنگره می تواند گامهای پيشگيرانه و مهمی را اتخاذ کند. اگر رهبرانی که شما از آنها خواهيد شنيد، و آنها که خارج از اين محل هستند، به دموکراسی علاقه دارند، من از آنها می خواهم و شما هم بايد از آنها بخواهيد، که اعلام کنند که شرايط کمپ ليبرتی مطابق استانداردهای بين المللی امنيتی و زندگی نيست. آنها بايد اصرار کنند که ساکنان به کمپ اشرف بازگردانده شوند تا به طور امن به کشورهای ديگر منتقل شوند. اعضای اين کنگره بايد شقاوت و سرکوبگری و ماهيت اصلاح ناپذير رژيم بنيادگرا را تقبيح کنند. و خواهان آن شوند که دولت اوباما و رهبران جهان از تقاضای مذاکرات اتمی بيشتر صرفنظر کنند و بايد از خواسته های دموکراتيک مردم در ايران حمايت کند.
خانمها و آقايان، من فی الواقع يقين دارم که اگر ما اين گامها را برداريم، از بهار ايرانی حمايت خواهيم کرد که منجر به تهران دموکراتيک خواهد شد و در آينده نزديک ما نه در واشينگتن بلکه در يک تهران دموکراتيک و آزاد و توسعه يافته يکديگر را خواهيم ديد.
پروفسور ريموند تنتر، رئيس کميته سياست ايران و عضو ارشد سابق شورای امنيت ملی آمريکا
جای خوشوقتی است که اين جا حضور دارم.
ايده مذاکرات هسته يی با ايران، همراه با چشم انداز انتخابات جعلی در ماه ژوئن، مضاف بر نقض حقوق بشر، اين سه موضوع به نظر می رسد با هم خوب چفت می شوند.
اجازه دهيد من اين جا مکث کنم و در مورد داستان پشت داستان در مورد اين سه موضوع مذاکرات، نقض حقوق بشر و انتخابات – صحبت کنم و آن داستان، تاثير جنگ داخلی سوريه بر عراق است. نه فقط آنچه را در ليبی، تونس و مصر اتفاق افتاد. اين درست در همسايگی در سوريه است که در حال سرريز شدن به عراق است.
يکی از اثرات اصلی جنگ داخلی در سوريه اين است که رژيم ايران از نظر موقعيت استراتژيک در موضع پايين تری نسبت به گذشته است. موقعيت استراتژيک برای رژيم ايران ضعيف شده است. در واقع، آنچه اتفاق افتاده اين است که رژيم ايران اکنون در موضع دفاعی است.
اکنون زمان آن است که مجدداً در سياست به تمرکز بر مردم ايران به جای تمرکز روی رژيم ايران بپردازيم. قيام عرب و انتخابات 2013ماه ژوئن در ايران به واشينگتن پنجره ای را ارائه می کند که قبلاً از آن برخوردار نبود.
من استدلال کرده ام که رئيس جمهور بايد حاميان خارج کشوری مردم در خيابانهای ايران را توانمند سازد. تبعيديان بسيار مهم هستند. چرا مهم هستند؟ به خاطر اين که آنها به شما نشان می دهند که چه کسی در داخل کشور از چه گروه اپوزيسيونی حمايت می کند. واقعيت اين است که شورای ملی مقاومت ايران بيشترين تعداد از مردم ايران را نسبت به ساير گروهای اپوزيسيون نمايندگی می کند. علت هم اين است که افراد بيشتری در تظاهراتی که در حمايت از شورا برگزار می شود، شرکت می کنند. اين يک شاخص است.
دليل ديگر که من می گويم مردم در داخل ايران پشتيبان شورای ملی مقاومت ايران هستند اين است که خود شورا توسط رژيم بيش از همه گروه های مخالف ديگر مورد حمله قرار می گيرد. يکی از چيزهايی که ما کشف کرديم اين است که سازمان مجاهدين خلق در رسانه های رژيم 350% بيشتر از همه گروه های مخالف ديگر مورد حمله قرار می گيرد.
اين جلسات يک علامت سياسی به رژيم می دهد که همه گزينه ها واقعاً روی ميز هستند،
اما مهم ترين گزينه برای رژيم، تغيير رژيم است.
بروس مک کولم، مدير اجرايی سابق فريدامهاوس و رئيس ابتکار جهانی برای دموکراسی:
بياييد در مورد شرايط کمپ ليبرتی صادق باشيم. اين کمپ مشکل ما و ساخته و پرداخته خود ما است. مقامات آمريکا دروغ گفتند، سازمان ملل دروغ گفتند تا ساکنان کمپ اشرف را قانع کنند که به کمپ ليبرتی بروند. بايد در اين رابطه صادق باشيم. افرادی که تصاويرشان را روی اين ديوار می بينيد، کشته شدند در حاليکه کارت هويتی داشتند که دولت ما به آنها داده بود و روی آنها نوشته شده بود که افراد غيرمسلح حفاظت شده هستند. ما به ساکنان کمپ اشرف گفتيم که ما طبق کنوانسيون چهارم ژنو از شما حفاظت خواهيم کرد. دولت قبلی آمريکا گفت که مالکی به طور کتبی به رئيس جمهور آمريکا قول داده است که او طبق کنوانسيون چهارم ژنو از ساکنان اشرف حفاظت خواهد کرد.
بايد روشن ساخت که اين موضوع مربوط به آمريکا است. قول و اعتبار آمريکا در ميان است. شک نکنيد که ما در مورد عراق اشتباه کرديم. اما حداقل اين يک قول جدی در کار بود که ما به اين افراد داديم. بياييد در اين افتضاحی که در عراق به وجود آمده حداقل به يک قول خودمان وفا کنيم.
اکنون ما شاهد بهار عراق هستيم. در ماههای اخير، در شش استان عراق، تظاهرات مردم عراق عليه دولت مالکی وجود داشته است. آنها اعتراض کرده اند چون دولت خدمات ارائه نمی دهد و فرصتهای اقتصادی را از بين برده است. و اين مضمون مشترک اعتراضهای دنيای عرب است. اما آنها همچنين عليه نفوذ رژيم ايران در پهنه سياسی عراق اعتراض می کنند. در ماههای اخير هزاران نفر تظاهرات کرده اند. اگر در رابطه با بوستون و تصاوير آن فکر می کنيد، ديروز در شهر حويجه، 70 تا 200 شهروند عراقی به دست ارتش عراق کشته و مجروح شدند. اين سرسام آور است. سرسام آور است. و اين هميشه اتفاق می افتد. ما اطلاع يافته ايم که مالکی، که به قول مقاله خودش در روزنامه واشينگتن پست «متحد استراتژيک» ما است، به طور جنون آميزی مردم را اعدام می کند، حداقل 70 اعدام سياسی اتفاق افتاده است.
در سپتامبر دولت عراق 100هزار نفر را زندانی کرده بود. اتهام هيچيک از آنها معلوم نيست. دادگاهها هيچ حکمی صادر نکرده اند. آنها هيچ وکيلی ندارند. بنابراين، 100هزار نفر در زندان حبس شده اند.
آمريکا بايد قوی باشد و قاطعانه حمايت از حقوق بشر در عراق را اعلام کند. حرفها در رابطه با از دست دادن جانها و پول و مال آمريکا به کنار، حداقل از اصول خودمان بايد دفاع کنيم. و در مقابل مالکی بايستيم. مالکی می خواست به زعم خودش حاکميت عراق را با از بين بردن ساکنان اشرف برقرار کند. او در اين راستا خيلی تلاش کرده است و حريم هوايی عراق را به رژيم ايران بخشيده تا رژيم به حزب الله و رژيم سوريه مزدور و سلاح بفرستد. و او اجازه داده که افراد از عراق به سوريه بروند.
در ماه دسامبر گذشته، کتابخانه کنگره گزارشی صادر کرد که توسط مقامات امنيتی در پنتاگون تهيه شده بود و می گفت که هدف شماره يک رژيم مجاهدين و شورا هستند و تمامی تمرکز رژيم در اين سالها همين بوده و در سالهای اخير اين تمرکز بسيار شدت يافته است. در ماههای اخير در آستانه انتخابات رژيم آنها را هدف قرار می دهد، اين اپوزيسيون رژيم است. سايرين برای رژيم اهميت ندارند. در ايران نه تنها سرکوب رأی دهندگان بلکه سرکوب سياسی افراد و احزاب وجود دارد. بنابراين واقعاً مهم نيست که چه کسی کانديد می شود چون آنها خط رژيم را پيش می برند.
ما شاهد جنبش سبز بوديم. من از آن دفاع می کردم اما بياييد صادق باشيم، جنبش سبز هيچ وقت خواهان تغيير رژيم نبود. بلکه خواهان ترميم و احيای اهداف اصلی نظام بود. مدافع رفرم واقعی، دموکراسی واقعی و کثرت گرايی واقعی نبود. بلکه واکنشی بود به حذف برخی گروه های قدرت و نه چيزی معنی دار. در اين جنبش نيروهای مردمی وجود داشتند و در نهايت به شعارهای مجاهدين نزديک شد. شعارهای مجاهدين در اين تظاهرات بارز شدند. ما از روی ميزان توجه و تمرکز رژيم بر روی مجاهدين و شورا و افزايش آن می بينيم که اين سازمانی است که آنها بسيار بسيار جدی می گيرند، سازمانی که آنها آن را به عنوان تهديد حياتی رژيم می بينند. در واقع ايده های اين سازمان است که تهديد حياتی دارد. تهديد حياتی ايده ها است، اين که آنها استبداد مذهبی را رد و نفی می کنند. و اين پيام اصلی است. بسيار متشکرم.