ایران و ضرورت تغییر

مجتبی قطبی

چرا جنگ راه‌حل نیست وچرا غرب باید از اپوزیسیون دموکراتیک حمایت کند؟

مقدمه

حملات هوایی بامداد جمعه، ۱۳ ژوئن، از سوی اسرائیل به خاک ایران که در آن شماری از فرماندهان ارشد نظامی و کارشناسان هسته‌ای ایران کشته شدند و برخی مراکز راهبردی هدف قرار گرفتند موجی از واکنش‌های متضاد را برانگیخته است؛ از جشن در میان بخشی از ایرانیان خارج از کشور تا نگرانی از لغزش منطقه به جنگی تمام‌عیار.

با حکومتی که سرکوب می‌کند، می‌کُشد، دروغ می‌گوید و مردمش را گروگان گرفته چه باید کرد؟ برای بسیاری از ایرانیان این دیگر یک پرسش نظری نیست، بلکه واقعیتی دردناک وحیاتی است. پس از دهه‌ها سرکوب مذهبی، فساد ساختاری، بحران‌های اقتصادی وسرکوب خونین اعتراضات مسالمت‌آمیز، برخی به این باور رسیده‌اند که تنها راه رهایی از طریق جنگ یا دخالت نظامی ممکن است. اما آیا جنگ واقعاً راه‌حل ایران است؟

این مقاله نشان می‌دهد که جنگ نه ‌تنها پرهزینه وخطرناک است، بلکه می‌تواند منجر به فروپاشی ایران شود. راه واقعی و پایدار برای تغییر، حمایت از اپوزیسیون دموکراتیک است – نیروهایی که برای گذار به آزادی و عدالت تلاش می‌کنند، بدون آنکه کشور را به هرج‌ومرج بکشانند.

جنگ: یک توهم خطرناک

تجربه‌های عراق، لیبی، سوریه وافغانستان نشان می‌دهد که جنگ ودخالت خارجی ممکن است دیکتاتورها را سرنگون کند، اما اغلب خرابه‌هایی به‌جا می‌گذارد: خلأ قدرت، جنگ داخلی، افراط‌گرایی و فروپاشی نهادهای اجتماعی.

در ایران، جنگ می‌تواند منجر شود به:

. بروز درگیری‌های قومی ومذهبی، چون ایران کشوری چندقومیتی و متنوع است.

. نابودی زیرساخت‌ها، در حالی که اقتصاد ایران از پیش آسیب‌دیده است.

. افزایش مشروعیت رژیم، که همواره از “دشمن خارجی” برای توجیه سرکوب استفاده کرده است.

اپوزیسیون دموکراتیک: مسیر واقع‌گرایانه

برخلاف آنچه گاه تصویر می‌شود، اپوزیسیونی ، پویا و رو به رشد در داخل و خارج کشور وجود دارد. این نیرو:

به سکولاریسم، حقوق بشر و دموکراسی پایبندند،

از توان سازماندهی و حمایت مردمی برخوردارند،

قادرند گروه‌های مختلف اجتماعی، از جمله اقلیت‌ها و ناراضیان رژیم را متحد کنند.

با حمایت درست، این نیرو می‌تواند بدیلی جدی باشند – نه‌ فقط در برابر رژیم، بلکه برای ساختن ایرانی نو، آزاد و فراگیر

مسئولیت وانتخاب غرب

غرب با سه گزینه در برابر ایران روبروست:

۱. ادامه سیاست مماشات – که فقط عمر رژیم را طولانی‌تر می‌کند.

۲. مداخله نظامی – که خطر آشوب، موج پناهجویان و بی‌ثباتی بیشتر را دارد.

۳. حمایت از اپوزیسیون دموکراتیک – تنها گزینه بلندمدت و پایدار.

این حمایت می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

مشروعیت دیپلماتیک برای اپوزیسیون، تحریم هدفمند علیه مقامات رژیم، کمک به رسانه‌های تبعیدی، نهادهای حقوق بشری و جامعه مدنی و گفتگو با رهبران اپوزیسیون.

نتیجه‌گیری

ایران در لحظه‌ای تاریخی وسرنوشت‌ ساز قرار دارد. مردم ایران بارها نشان داده‌اند که خواهان آزادی و کرامت هستند. اما این آزادی نه از طریق بمب، بلکه از طریق تغییر درونی، برنامه ‌ریزی‌شده و هوشمندانه به دست می‌آید. غرب اکنون این فرصت را دارد که به‌ جای تکرار اشتباهات گذشته، از گذاردموکراتیک در ایران حمایت کند.

در چهار دهه‌ گذشته، «جمهوری اسلامی» یکی از بازیگران تأثیرگذار ودر عین حال مناقشه‌ برانگیز در خاورمیانه بوده است. بسیاری از تحلیل ‌گران ودولت‌ها بر این باورند که سیاست‌های منطقه‌ای «جمهوری اسلامی» عامل اصلی بی‌ ثباتی در خاورمیانه بوده. تغییر در ساختار حاکمیت ایران می‌تواند زمینه ‌ساز ثبات و توسعه‌ی پایدار در منطقه شود.