تجاوز گروهی به یک دختربچه زیر پلی در تهران و سکوت مرگبار جامعه ایران!

یک دختربچه ۱۱ ساله در زیر یک پل در شهر تهران، شب هنگام مورد تجاوز شش مرد قرار می‌گیرد. شاهدان عینی گفته‌اند این مردان معتاد بوده‌اند. هنوز هیچ منبع رسمی درباره جزئیات این خبر چیزی منتشر نکرده است.

روزنامه حکومتی “قانون” چاپ تهران، در شماره روز سه‌شنبه ٢٦خرداد (١٦ژوئن) خود، درباره تجاوز گروهی مرد بزرگسال به یک دختربچه ۱۱ ساله در تهران خبر داد.

به گزارش رادیو آلمان، روزنامه قانون نوشته است که این گزارش بر اساس روایت‌های واقعی و زمان و مکان مشخص و تصاویر مستند تهیه شده است. یک شاهد عینی به “قانون” گفته که وقتی شبانه با جمعی دیگر در تهران پرسه می زده و به پل یکی از بزرگراه‌های این شهر رسیده، مشاهده کرده که شش مرد به یک دختر بچه تجاوز جنسی کردند. به عقیده این شاهد عینی، این شش مرد معتاد بودند زیرا از حالت عادی خارج شده بودند.

یک شاهد عینی دیگر نیز که از این دختر با تلفن همراه عکس گرفته، تجاوز جنسی را تأیید کرده است. همچنین به نوشته روزنامه قانون، بررسی‌های پزشكی از شکنجه جسمی این دختربچه حكایت دارد.

در این گزارش اما اشاره‌ای به این موضوع نشده که این شاهدان که یکی از آنان اقدام به عکسبرداری هم کرده چرا اقدامی برای جلوگیری از تجاوز به این دختر انجام نداده‌اند و اصولا شرایط وقوع این حادثه به چه صورتی بوده که امکان جلوگیری از آن وجود نداشته است.

با گذشت چند روز از انتشار این خبر، هیچ واکنشی از سوی مردم، نهادهای مدنی و مسئولان امنیتی و قضایی برای پیگیری این مسئله و رسیدگی به آن انجام نشده یا لااقل خبری از آن در جایی منتشر نشده است.

در آخرین مورد تجاوز گروهی در هند که اولین آن هم نبود، و اتفاقی است که در آن کشور بیشتر از سایر کشورهای منطقه روی می‌دهد، اعتراضات مردمی آنچنان بالا گرفت که پای بالاترین مقام‌های حکومتی را نیز به این موضوع باز کرد.

در ایران حادثه مشابه این رویداد، تجاوز گروهی در یک مجلس عروسی در خمینی‌شهر اصفهان بود. پس از انتشار خبر این واقعه نیز عکس‌العمل درخوری از سوی مردم دیده نشد.

آیا جامعه ایران حساسیت خود را نسبت به این مسائل از دست داده است؟ آیا می‌توان گفت فشار اقتصادی و خفقان سیاسی آنقدر بالا گرفته که قدرت واکنش را از مردم سلب کرده است؟

پروین بختیارنژاد کنشگر و پژوهشگر زنان معتقد است جامعه ایران هنوز به آن مرحله نرسیده که حساسیتش را نسبت به تجاوز جنسی آن هم به یک کودک از دست داده باشد. به نظر او مسائل دیگری هستند که مانع نشان دادن واکنش مناسب به این موضوع شده‌اند.

خانم بختیارنژاد در گفت‌وگو با دویچه‌وله می‌گوید: «جامعه ایران درگیر بحران​های متعدد است و هر روز به​نوعی یا بخشی از جامعه به دلیل حساسیت​هایی که دارند مجبورند که در مقابل یکی از این بحران​ها اعتراض بکنند، بایستند، صدای​شان را به سایر مردم، به مسئولینی که به وظایف​شان عمل نمی​کنند برسانند و این است که در واقع مرتب در حال نقش​آفرینی در نقش​های متعدد هستند.»

به عقیده این پژوهشگر اجتماعی، مردم بسته به منافع‌شان باید مرتبا در موقعیت‌های گوناگون و ناشناخته برای اعتراض قرار بگیرند؛ برای تامین منافع اقتصادی در موقیعت اعتراض به ادامه تحریم‌ها، برای تامین امنیت اجتماعی در موقعیت اعتراض به مثلا اسیدپاشی، برای تامین سلامتی در موقعیت اعتراض به خشک شدن دریاچه‌ها همه اینها به نظر خانم بختیارنژاد باعث می‌شود تا خواسته‌ها بسیار پراکنده باشد و در نتیجه در مواردی اصلا اعتراضی صورت نگیرد.

نقش سرکوب و اختناق

یکی از دلایلی که مانع تمرکز مردم و فعالان مدنی بر روی یک موضوع و پیگیری اعتراضات درباره آن می‌شود، سرکوب توسط دستگاه‌های حکومتی است. پروین بختیارنژاد در این باره می‌گوید: «زمانی که مردم در یک جا جمع می​شوند و روی یک موضوع فوکوس می​کنند، این افراد به راحتی سرکوب، بازداشت و روانه زندان​ها می‌شوند. ولی زمانی که این فعالان اجتماعی یا خود مردم مرتب از این نقطه به آن نقطه نقل مکان می​کنند و از این اعتراض به آن اعتراض منتقل می​شوند، این یک نوع در واقع بازی کردن است و باعث می​شود که کمتر مورد شناسایی و مورد سرکوب و بازداشت و مسائل دیگر قرار بگیرند.»

به عقیده این کنشگر اجتماعی، آزادی عمل برای اعتراض به نابسامانی‌های اجتماعی از مردم و از کنشگران سلب شده و به همین دلیل مردم هم در بسیار موارد ناچارند تنها در مواردی که ربط مستقیمی با منافع خودشان دارد، دست به اعتراض بزنند.

خاموشی مسئولان

این روزها شاید بیشتر از قبل شاهد “تحرکات” نمایندگان مجلس باشیم که در اعتراض به موضوعات گوناگون سیاسی و اجتماعی؛ از مذاکرات اتمی گرفته تا ورود زنان به ورزشگاه‌ها یا ساپورت پوشیدن دختران اعلام موضع می‌کنند و این موضع نیز در اکثر موارد اعتراضی است.

اما در برابر خبر تجاوز گروهی به یک دختربچه ۱۱ ساله صدای اعتراض یا حتی قول پیگیری از هیچیک از نمایندگان مجلس شنیده نمی‌شود.

این در حالی است که این نمایندگان مجلس همواره تاکید کرده‌اند که مسائلی که در ارتباط با به گفته آنان “عفاف” باشد برایشان خط قرمز محسوب می‌شود اما ظاهرا تجاوز گروهی به یک دختربچه عبور از این خط قرمز به حساب نمی‌آید.

پروین بختیارنژاد تصریح می‌کند که به عقیده او نمایندگان مجلس روی “عفاف” جامعه حساس نیستند بلکه “تاکید لجبازانه‌ای” بر روی خطوط قرمزشان دارند. این پژوهشگر اجتماعی می‌گوید: «ما پدیده تجاوز به کودکان کار و خیابان را سال‌هاست در ایران داریم. انجمن حمایت از حقوق کودکان، انجمن​های مختلف مربوط به کودکان کار و خیابان، بارها اعلام کرده​اند که این بچه​ها هم مورد آزارهای جنسی قرار می‌گیرند و هم مورد تجاوز جنسی. ولی هیچ اقدام مشخص و قاطعی در رابطه با حمایت و امنیت این بچه​ها صورت نگرفته است».

علت عدم واکنش مناسب از سوی مسئولان به نظر خانم بختیارنژاد، ریشه‌ای بودن مشکلات است. او می‌گوید مسئولان به خوبی می‌دانند که اگر بخواهند اقدامی در این زمینه انجام دهند باید پیش از هرچیز راه‌های ورود این کودکان به بازار کار و خیابان را مسدود کنند و این کاری نیست که فعلا در توان دولتمردان باشد.

نبودن نهادهای نظارتی برای بررسی کارنامه سیاسی نمایندگان مجلس نیز به نظر خانم بختیارنژاد باعث شده تا این نمایندگان با هر کارنامه‌ای تنها با اتکا به نهادهای قدرت برای دورهای بعدی نیز به مجلس راه پیدا کنند.

روزنامه قانون به نقل از یافته‌های پژوهش “سنجش رفتارهای پر خطر در کودکان کار و خیابان در ایران” که توسط سازمان بهزیستی انجام شده گزارش کرده که میانگین سن شروع روابط جنسی در دختران کار و خیابان، ۱۲ سال و پنج ماه و در پسران ۱۳ سال و هفت ماه است.

بر اساس این گزارش در مجموع، ٢١ درصد از کودکان کار و خیابان رابطه جنسی را تجربه کرده‌اند . اهانت و خشونت از سوی مردم، کتک خوردن، “ِخفْت شدن” و آزار جنسی از جمله تجربه‌های کودکان کار در زندگی خیابانی‌شان است که در گزارش سازمان بهزیستی به آن‌اشاره شده است.