محمد قرایی
آمار اعدام جوانان قیامی در زندان های رژیم قرون وسطایی آخوند ها رو به افزایش است. آن ها در هراس از قیام در چشم انداز مردم ایران، نفس ها را می گیرند تا نفسی تازه کنند. در آستانهٔ دومین ماه شروع جنگ غزه و برملا شدن «سر مار ولایت» در انظار جهانی، جای تردیدی باقی نمانده است که یکی از اهداف جنگ افروزی و قربانی کردن مردم فلسطین در جنگ غزه، سد بستن در برابر قیام بی قرار مردم بپاخاسته ایران است. تشدید مسیر انقباض، گسترش طرحهای سرکوبگرانه و اعدام زندانیان از وسایل ابتدایی ایجاد رعب و مقابله با قیام است.
با نگاهی به آمارهای رسمی و علنی رژیم در روزها و هفته های گذشته در مورد اعدامهای نجومی، اهداف رژیم از کمک به جنگ افروزی در غزه بیش از پیش هویدا می شود.
طبق اسناد رسمی قضاییه جلادان، فقط در ۱۰روز اول آذر ماه، ۳۷زندانی را اعدام کردند. این در حالی است که آمار اعدام در ماه قبل از جنگ (شهریور) ۲۵ نفر بود و در ماه شروع جنگ به ۸۱نفر رسید و در آبان ماه ۱۰۶نفر اعدام شدند.
جلادان خامنهای سحرگاه روز پنجشنبه ۹ آذر، زندانی سیاسی، کامران رضایی را که از بازداشت شدگان آبان ۹۸ بود، در زندان عادل آباد شیراز اعدام کرد.
پیش از آن، قضاییه جلادان (۸آذر)، ایوب کریمی زندانی اهل سنت را پس از ۱۴سال اعدام کرد.
دژخیمان خامنهای روز سهشنبه ۷آذر نیز زندانی سیاسی هانی آلبوشهبازی، جوان شورشگر از هموطنان عرب و از فرزندان دلیر مردم شادگان را به اتهام آخوند ساخته «محاربه» در زندان سپیدار اهواز اعدام کردند. در همین روز، شش زندانی دیگر را در زندان قزلحصار و ایلام اعدام کردند و روز یکشنبه ۵آذر، ۵زندانی شامل دو برادر بهنامهای فرشید و فرشاد پیرحیاتی و یک نوجوان بلوچ به نام عادل دامنی که هنگام دستگیری کمتر از ۱۸سال داشت را در زندانهای نهاوند، شیراز و چابهار اعدام کردند. همه ما بخاطر داریم که خامنه ای پس از خیزش شهریور ۱۴۰۱ و پس از دستگیری و شکنجه ده ها هزار زن و مرد، قصد اعدام انبوه زندانیان را کرده بود. اما ماهها سپری شد و تنها توانست ۴ شورشگر قهرمان را به چوبه های دار بسپارد. آن دوران هنوز خیابانها در تسخیر قیام آفرینان بود. خونهای خروشان شورشگران می توانست چونان قطرات بنزین شعله های قیام را فروزانتر سازند. متاسفانه این روز ها بخاطر جنگ ویرانگر غزه- اسراییل، دم را غنیمت شمرده و برای جلوگیری از قیام دست به کشتار می زنند. مردم ایران با گوشت و پوست استخوانشان به این نتیجه رسیدند که ملاهای حاکم برتهران بدون سرکوب و اعدام در داخل و صدور جنگ افروزی در منطقه، فرصتی برای ادامه بقای ننگین خویش نمی بینند. درست است که از ما بهتران و حامیان مماشات و غارتگرشان می خواهند بنمایانند که حاکمان تهران در آتش افروزی جنگ اخیر دخیل نیستند. اظهارات برخی از سردمداران رژیم واقعیات را آشکار می سازد.
ضرغامی وزیر گردشگری دولت رئیسی : «بنده بهعنوان مسئول تولید موشکها رفتم توی منطقه، هم برای حزبالله هم برای فلسطینی ها، همین زیرزمین هایی که اینها دارند میجنگند. بنده یک مدتی را داخل این زیرزمین ها رفتم توی زیرزمین ها که میرفتم کلاس آموزش برایشان میگذاشتم، آموزش استفاده از موشک ویژگیهایش، خیلی کلاس های موفقی بود» (تلویزیون افق، ۲ آذر).
«هر وقت در ایران اسلامی اغتشاش یا فراز و نشیبها یی باشد، آن طرف در یمن در فلسطین در لبنان در عراق در سوریه و کشورهایی که در خط مقدم مقاومت هستند، در آنجا درگیری ها و مشکلاتی نیست… هر وقت در داخل ایران ما ثبات، امنیت آرامش وحدت و یکپارچگی را ببینیم، عکسش ثابت میشود» (استاندار رژیم در خراسان جنوبی، ۵ آذر)
نتیجه بگیرم نفس میبُرند تا بتوانند نفس بکشند! یاد پهلوان سربدار مردم ایران، نوید افکاری بخیر که گفت:” برای طناب دارشان دنبال گردن می گردند”. این منطق رژیمی در حال فروپاشی است که دوران تاریخی اش به سرآمده و بقایش در گرو فنای مردم ایران است. رژیمی قرون وسطایی، که هرگز پاسخگوی نیازمندیها و مطالبات نسل برخاسته از انقلاب ضدسلطنتی نبوده، نیست و نخواهد بود؛ سرکوب و شکنجه و اعدام برای مردمی که هیچ چیز برای از دست دادن ندارند دیگر اثر ندارد.