بستگان مادر یک خانواده در شهرستان سوق از توابع استان کهکیلویه و بویر احمد در اوج اعتراضات معیشتی مردم به خانه این خانواده که قبلا یک پسر خود را در راه این رژیم جنایتکار از دست داده بودند میگویند که ماموران با زور و بدون هیچ حرفی با پوتین وارد خانه ما شدند و مرتبا فحشهای رکیک میدادند.
وی اضافه کرد: صبح روز یکشنبه این اتفاق، حوالی ساعت 9 بود که مشغول خوردن صبحانه به همراه مادر و یک میهمان در منزل بودیم که ناگهان دیدیم که از درهای ورودی منزل، چند نفر از نیروهای ملبس به لباس نیروی انتظامی با پوتین و بدون هیچ سلام و کلامی وارد خانه شدند.
بستگان این مادر ادامه میدهد: عنایت تقوی که در منزل حضور داشت با این اتفاق در مقابل ماموران ایستاده و گفت که وقتی با این جسارت وارد منزل مردم میشوید، حتما حکم ورود به خانه را دارید و باید آن را ارائه کنید. با همین سوال بود که آقایان، امان ندادند که کلمه دیگری مطرح شود و بدون هیچ جوابی، او را به زیر ضربات مشت، باتوم و لگد گرفتند. من هم تلاش میکردم که او را از زیر دست و پای ماموران نجات دهم.
این منبع نزدیک به این خانواده اضافه کرد: من به مسئول آنها گفتم که خب، بدون حکم ورود به منزل و حکم جلب شخصی که بنا دارید او را دستگیر کنید، کمترین خواسته ما به عنوان صاحبان این حریم شخصی است. اصلا ما که نمیدانستیم آنها مامور هستند و درخواست کارت شناسایی هم کردیم. گفتند که ما نیروی نظامی هستیم و به شما مربوط نیست!
وی، ادامه داد: باز هم گفتم که اصلا اگر درخواست من را هم نمیپذیرید، لااقل اجازه دهید که من خودم هرکس را که میخواهید پس از چند دقیقه به کلانتری بیاورم که باز این درخواست را هم نپذیرفتند. یکی از نیروها گفت که ما به دنبال شخصی به نام علی تقوی هستیم. باز گفتم که کدام علی تقوی؟ ما پنج علی تقوی از میان نزدیکان همین خانواده داریم.
این منبع مطلع، یادآور شد: باز گفتیم که لااقل کتک نزنید، با هم صحبت کنیم! حالا اینکه با زور و با پوتین وارد منزل شدید و حکم هم ارائه نمیدهید، سر جای خود؛ حداقل نزنید تا با هم صحبت کنیم که باز هم کار خودشان را میکردند.
وی، ادامه داد: بعد از حدود یک ساعت، یک دستنوشتهای را آوردند که روی آن به اجمال نوشته شده بود که احضار چند نفر، از جمله علی تقوی! گفتیم؛ خب الان یک علی تقوی در منزل حضور دارد و او را بازداشت و لااقل عنایت تقوی را رها کنید که باز گفتند؛ به چه دلیل این آقا در مقابل ما ایستاد و مقاومت کرد!
این فرد مطلع، تصریح کرد: گفتیم که مگر شما قوم مغول یا جبار هستید؟ تا اینکه یکی از نیروها را که من میشناختم، تلاش کرد که نیروها را به بیرون هدایت کند که باز هم قبول نکردند. با کلی صحبت بنا بر این شد که علی تقوی را بدون دستبند و به همراه یکی از ماموران به داخل ماشین نیروی انتظامی هدایت کنند.
وی، افزود: در همین بین، یک مامور لباس شخصی، دست علی را گرفت و کشید تا دستبند بزند که با مقاومت او همراه شد. با همین اتفاق؛ دوباره بر سر او هوار شده و او را به جداره نردههای کولر گازی کوبیدند که دست او و 4 دندهاش شکست و ریهاش هم دچار پارگی شد. باز هم این اتفاق کافی نبود و او را کشان کشان و با کتک به ماشین نیروی انتظامی هدایت کردند.
این عضو خانواده تقوی، یادآور شد: خانمی با لباس فرم نیروی انتظامی همراه ماموران بود که به جای آرام کردن اوضاع، اقدام به ایجاد تنش و هتاکی و به کارگیری الفاظ رکیک و زننده نسبت به خانواده کرد.
وقتی خواهر خانواده به همراه مادر که یک قرآن با عکس پسر کشته شده اش در دست داشت به سمت او رفتند، به مادر توهین زشتی و زنندهای کرد و باز هم زمانی که اطرافیان گفتند که مادر ایشان، همین خانم مسن است؛ گفت که هر که میخواهد باشد!
وی، ادامه داد: هرچقدر که ما میخواستیم واسطه شویم تا از این رفتار جلوگیری شود، ما را هم مورد هتک حرمت قرار داده و هل میدادند و حتی تهدید به پروندهسازی هم کردند. حتی وقتی همسر برادر بزرگ به واسطه شنیدن جیغ و فریادها سراسیمه به سمت منزل آمد با ورود او به منزل، به سمتی پرتابش کردند که چادرش هم از سرش کشیده شد.
همچنین وقتی خواهر برای جلوگیری از کتک خوردن برادر خود(علی) خودش را در مقابل او سپر کرد، ماموران آقا دست انداخته و به سمت دیگری پرتابش کردند که چادر از سر او هم کشیده شد.
این شاهد عینی، اضافه کرد: تا شب، حتی اجازه انتقال علی تقوی را به رغم پارگی ریه و شکستگی دست و دنده از زندان به مرکز درمانی ندادند. تا اینکه یکی از زندانبانان که خانواده ما را میشناخت، بدون اذن خروج و با اختیار خود و اتومبیل شخصی به بیمارستان منتقل کرد. وگرنه احتمال خفگی علی به دلیل پارگی ریه وجود داشت. در بیمارستان هم پزشکان به سرعت وارد عمل شده و عمل جراحی را برای تخلیه و ساکشن ریه و همچنین رسیدگی به وضعیت شکستگی دندهها آغاز کردند. دست او هم هنوز مورد عمل قرار نگرفته و شکستگی دارد.
وی، همچنین با اشاره به دلیل یورش ماموران به منزل تقوی نیز، یادآور شد: شب قبل از همین حادثه، حدود 15 نفر از جوانان در اعتراض به گرانی به سر دادن چند شعار پرداختند. با بازداشت آنها، رئیس کلانتری با عموی این خانواده تماس گرفته و شبانه او را به کلانتری فرخوانده بود پسرش و فرزند برادر ایشان در بین 15 نفر در بازداشت به سر میبرند.
این منبع مطلع، اضافه کرد: رئیس کلانتری، گفته بود که از آن جا که هیچ هنجارشکنی و آسیب به اموال عمومی و دیگر اتفاقات صورت نگرفته، تلاش میکنیم که این مسئله جمع شود تا شاهد بحران نباشیم.
منبع: امتداد