تا انجا که به یاد دارم، گروه فرقان یک گروه از جوانان مذهبی بود که بر علیه اخوند و اخوندی با ایدئولوژی ضداخوندی در پی عدالت بودند و در اوایل انقلاب دست به اسلحه بردند و به مبارزه با رژیم اخوندی برخواستند و تعدادی از انها نیز دستگیر و اعدام شدند و بعد هم دیگر خبری از این گروه نبود. در چند روز گذشته مطبوعات رژيم و بقول معروف فعالین رژیم از هر دو جناح نسبت به گسترش “فرقانیسم” مرتبا هشدار میدهند.
در مطبوعات رژيم امده است :”مدتی است که حرکات تند و افراطی برخی مدعیان عدالتخواهی؛ سببساز بروز هشدارهای مختلف در فضای سیاسی کشور شده است. هشدارهایی که البته پس از حرکت عجیب یک گروه مدعی عدالتخواهی در دانشگاه مبنی بر فراخواندن رهبری به دانشگاه برای پاسخگویی، رنگ و روی جدیتری یافت. “
یکی دیگر از دایناسورهای حوزه علمیه بنام مهدوی ارفع نیز در مصاحبه با خبرگزاری پاسداران گفته بود:باید جریان عدالتخواه را با فکر و گفتمان غربال کرد. برخی الفبای این کار نمیدانند اما با شانتاژ رسانهای پیش هستند. افراد دلسوز عدالت باید این رفتارها را مدیریت کنند. گاهی از رفتارهای برخی از اینها بوی گروه فرقان به مشام میرسد. گروه فرقان، به زعم خود افراد دلسوز و انقلابی بودند که قرآن، دین و اسلام را تنها در جهاد میدیدند. مسیر عدالتخواهی امروز به این سمت است و میبینیم که این افراد روزی مقام معظم رهبری را هم انکار و تکفیر خواهند کرد بنابراین افراد دست به قلم باید جلوی این انحرافات را بگیرند. “
میثم مطیعی، از فعالان فرهنگی و تبلیغی(نوحه خوان رژیم) در یک توییت نوشته است:
“گول نسخههای جعلی عدالتخواهی را نخوریم! مراقب باشیم به اسم عدالتخواهی، از ولایتفقیه که ولایتِ فقاهت و عدالت است، جدا نشویم. راه را گم نکنیم! “
محسن هاشمیرفسنجانی (پسر رفسنجانی خفه شده) هم نفر بعدی است که اخیراً طی یادداشتی در این رابطه که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، ضمن بازخوانی پرونده ترورهای گروهک فرقان در دهه ۶۰ نوشته است:
“در جریان محاکمات –دستگیرشدگان فرقان-، معلوم شد افرادی کجاندیش و با انحرافات عقیدتی و ایدئولوژیکی افراطی بودند که به سادگی جوانان را فریب داده و به بازی میگرفتند. گفته شد گروه التقاطی و تروریستی فرقان در سال ۵۶ به رهبری طلبه جوانی به نام اکبر گودرزی شروع به فعالیت کرده است. گودرزی ادعای تفسیر قرآن داشت و در مساجد به تفسیر قرآن میپرداخت و از همین جلسات جذب نیرو میکرد. ولی با توجه به فضای دهه ۵۰ که غلبه مخلوط گفتمان کمونیستی و ارزشی در بین بسیاری از گروههای مبارز رایج شده بود، باعث قبول اصول التقاطی شد؛ لذا گروه فرقان مانند گروه مجاهدین خلق از این جهت مستثنی نبود. به عقیده شهید مطهری عقاید انحرافی فرقان نشان از افکار مادی- مارکسیستی داشت. گفته میشد گودرزی که هنوز ۲۵ سال هم نداشت چندین جلد تفسیر قرآن نوشته بود و اصولا فرقان جزوات و کتابها را با نام مستعار منتشر مینمود و تمایلاتی به مجاهدین خلق و… و. داشتند و خود را به غلط مامور به پایان رساندن تلاشها برای رهایی اسلام از اسارت آخوندیسم میدانست.
نگاهی به بینش آنها نسبت به شهید مطهری نشان میدهد که شهید مطهری را مخالف تفکر خود میدانستند خوشبختانه در اواخر سال ۵۸ حدود یک سال بعد از پیروزی، انقلاب از تهدید این افراط هم عبور کرد. ولی افراطهای بعدی هم چنان در کمین بوده و همچنان نیز هستند”
حالا رژیم در مانده که از هر طرف مواجه با خشم جوانان و اینکه تنها راه رهایی از دست اخوندها مبارزه مسلحانه (با هر ایدئولوژی) با اخوندهای حاکم است دست به دامن اهالی “جهاد تبین” شده است و از مسئولان فکری و امنیتی اخوندی نسبت به این قضیه چاره جویی خواسته شده است.
رژیم همچنین از نیروهای امنیتی خود خواسته است که یادتان نرود که در بیانیه مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران چه نوشته شده بود و میگوید: “شاهد مثال آنکه در بیانیه مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران پس از گسترده شدن حجم انتقادات از اقدام نابجای پاسخخواستن از رهبری در دانشگاه، میخوانیم: “بدفهمی و نافهمیهای عمدی و غیرعمدی صورت گرفته از این دعوت توسط جریانات انقلابینما، غیر انقلابی، ضدانقلاب و حتی انقلابی در جهت به حاشیه راندن نفس موضوع و ابعاد مثبت آن بوده است!
و یا همینطور در یادداشت چند سال قبل یکی از اعضای سابق شورای مرکزی جنبش عدالتخواهی بود که خواندیم:
“گفتمان عدالتخواهی نه مانند انقلابینماها براساس اندیشه های التقاطی و خود اجتهادی و یا نگاههای کاریکاتوری به دین، عدالت و ولایت، که موجب دگردیسی فکری آنها و دوری از اندیشه و سیره عملی خمینی انقلاب گردیده، بلکه براساس یک منظومه فکری عمیق و چارچوب دار که از امامین انقلاب اسلامی بهره گرفته شده، متکی است و عدالتخواهان براساس آن گفتمان اصیل یعنی اسلام ناب میاندیشند و عمل می کنند.”
در تفکرات نزدیکان این جریان همچنین دیده میشود که خود را قوه قضائیه و قهریه منفصل نیز میدانند، معتقد به اجازه شرعی برای توهین به افراد هستند و در حکم صادر کردن برای فساد یا مجازات افراد؛ نه به قانون و نه به استنادات دستگاههای قضایی ملتزم نیستند.
این فکتها و نشانهها و اشارهها حکایت از آن دارد که “خطر نوفرقانیسم” جدی است و اگر با تندرویهای فکری این افراد مقابل نشود؛ بسا که خون برخی رجال تبیینی و مدیران جهادی کشور نیز در ترورهایی خوداجتهاد با هدف “پاکسازی مسیر انقلاب! ” بر زمین ریخته شود. مشرق نیوز