متروی دروازه شمیران مملو از دستفروشان زنی است که تا پاسی از نیمه شب برای معیشت خود به جنگ سرنوشت میروند. در جنگ با ماموران رژیم، صحنه کار را ترک نمیکنند و میگویند که دست خالی نمیشود به خانه بازگشت .
یکی از این زنان میگوید:”در کل، برخورد ماموران با ما خوب نیست؛ انگار نمیدانند ما چه بدبختیهایی داریم! میگویند بروید از اینجا گمشوید!
در این قصه غم انگیز باید فهمیند که این زنان جایی ندارند که بروند؛ آیا زنان سرپرست خانوار میتوانند بدون کسب روزی به خانه بروند؛ جواب فرزندان و همسر بیمار و صاحبخانهای که کرایهاش را میخواهد، چه بدهند؟!”
به نوشته ایلنا، خطر در پایتخت به شدت جدی است. زن اول، روسری میفروشد؛ او میگوید: مجبورم روزی چند ساعت در این متروی پرخطر باشم و کار کنم؛ راه دیگری برای امرار معاش ندارم؛ سرپرست خانوار هستم با دو فرزند محصل و اجاره خانه بیش از یک میلیون تومان؛ چه بکنم؟
!زن دوم که سن و سال به مراتب بیشتری هم دارد (حداقل شصت سال را راحت پشت سر گذاشته است) میگوید: همسرم بیمار است و در خانه افتاده؛ من مجبورم کار کنم. حتی اجاره خانه را به ما بیپولها نبخشیدند! نصف درآمد من، پای اجاره خانه میرود! در حاشیههای کرج، ماهی بیشتر از یک میلیون تومان اجاره میدهم؛ مگر میشود کار نکرد؟! مگر میتوان خانه ماند و بیرون نیامد؟!او که شبها لیف میبافد و روزها در مترو میفروشد، میگوید: از خطر کرونا میترسم، خیلی هم میترسم، اما چاره دیگری ندارم؛ هزینهها بالا رفته و نسبت به قبل، بیشتر باید در مترو باشم.
این گروه از زنان در راهروها و واگنهای تنگ و تاریک مترو، به وفور دیده میشود؛ به نظر میرسد نه تنها خطر جدی ابتلا به کرونا و این واقعیت که یکی از پرخطرترین مکانها برای ابتلا به این ویروس مرگبار، متروی تهران است، از تعداد زنان دستفروش مترو کم نکرده، بلکه به نظر میرسد تعداد آنها در چند ماه گذشته، از زمان شروع بیماری کرونا، افزایش هم یافته است؛ هر چند ثانیه، یکی از زنان دستفروش در واگن مترو، اجناسش را تبلیغ میکند و از مردم میخواهد هرطور شده این اجناس را بخرند؛ بسیاری از این زنان در حین تبلیغات اجناس، از دردها و بیماریهایشان هم میگویند؛ مخصوصاً زنان پا به سن گذاشته.
در ادامه این گزارش امده است: “اینکه تعداد دستفروشان به خصوص زنان دستفروش با رواج ویروس کرونا، به شدت افزایش یافته است، یک واقعیت مسلم است؛ با گشت و گذار در خیابانهای تهران یا در حین سفر با متروی تهران، میتوان این واقعیت را به خوبی لمس کرد؛ اما چرا نوع برخورد با زنان مترو، برخورد قهری است؟! چرا مشکلات و ناچاریهای معیشتی آنها در نظر گرفته نمیشود؟!
زهرا کریمی موغاری (کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه مازندران) معتقد است؛! آیا ذرهای از بودجههای کلان نهادهای خاص و یا اموال بیتالمال، سهم زنانی نیست که از «بد حادثه» سرپرست خانوار هستند و راه دیگری جز دستفروشی برای تامین هزینههای زندگی ندارند؟! آیا در زمانه بحران، دولت موظف به حمایت همه جانبه از این گروههای آسیبپذیر و در معرض خطر نیست؟!واقعاً نمیتوان به هر شکلی از این زنان حمایت کرد تا لااقل برای چندماه، تا زمان فروکش کردن بحران، مجبور نباشند هر روز پا به راهروهای مترو یا همان «راهروهای مرگ» بگذارند و به اجبار «جان» را بر سرِ «نان» قمار کنند؟!”