در فاز سرنگونی انواع و اقسام حرفهای خنده دار را از زبان دست اندرکاران و حامیان همین رژیم میشنویم. حزب اعتماد ملی که نه حزب است و نه کسی به ان اعتماد دارد و نه ملی است یک سخنگو هم برای خود تعیین کرده است که اینگونه وانمود کند که انگار اصلا در طول این ۴۰سال همکار و وچوب زیر بغل ولی فقیه نبوده است که امروز “دانای کل پندار” را عامل همه مشکلات رژیم میداند .
جوادی حصار میگوید نمیداند چه اتفاقی افتاده است که در سالهای اخیر هر رخدادی را به بهانه ای برای اعتراض علیه حاکمیت تبدیل شده است و یک عنصر مبدل( بخوانید اپوزیسیون سازمان یافته رژیم ) طلای باور مردم را به مس ناباوری بدل کرده است. !!!!!!
وی ادامه میدهد در همین برزیل همزمان با ریزش متروپل، زمین رایش داشت و تعداد زیادی کشته شدند اما هیج اعتراضی علیه حکومت این کشور صورت نگرفت اما در ایران عکس ان است هر مسئله کوچکی هم بر ضد رژیم و حاکمیت تبدیل میشود!!!!
حصار میگوید: .واقعیت این آن است که پس از آوار شدن برج متروپل در آبادان، عکسالعملهای دولتمردان و تصمیمسازان کشور، کاملا خنثی بود. دولتمردان محلی ابتدا در پی کتمان ماجرا، کوچکنمایی و عادیسازی قضیه برآمدند. اما طی 3 الی 4 روز بعد از حادثه که امکان جمع کردن ماجرا فراهم نشد و اعتراضات گستردهتر شد، دامنه موضوع به تهران کشیده شد و تازه بعد از 4روز مقامات ارشد کشور متوجه شدند که باید عزای عمومی اعلام کنند. (اشاره به پیام تسلیت خامنه ای بعد از ۴ روز است) . !!!!!!
نکته دیکری که وی به ان اشاره میکند وسعت و بنیادین شدن تخلف و فساد و رانت در متن جامعه است. میگوید ساختمان متروپل در مختصاتی قرار گرفته که زمینها در آب شناور هستند و بعد از کندن 2، 3 یا 5 متر، زمینها به آب میرسند. ساختن سازهای با این وضعیت و تبدیل یک ساختمان 6 طبقه به 10طبقه و بالاتر، نشاندهنده فساد عمیقی است که در بخشهای تصمیمساز کشور جریان دارد.
اما جالب است که وی بعد از ۴۲سال به شعار “مرگ بر اصل ولایت فقیه ” رسیده است و میگوید: جمهوری اسلامی چوب «دانای کلپنداری» خود را میخورد. ساختار به صورت بنیادین، خود را دانای کلی میداند که بر همه وجوه و شوون کشور مسلط است و برای هر وضعیتی برنامه دارد، اما این مدیران اجرایی و کارگزاران نظام هستند که قادر نیستند منویات مورد نظر را عملیاتی کنند. بر این اساس است که هر دولتی که روی کار میآید با هر سطحی از توانایی، نهایتا به عنوان یک مجموعه فشل، ناکام و بیسرانجام معرفی میشود. فرقی ندارد که این دولت، دولت هاشمیرفسنجانی باشد یا دولت احمدینژاد؛ دولت روحانی باشد یا دولت ابراهیم رییسی، نهایتا مانیفست دانای کل نظام، همه این دولتها را در اجرای پازل مورد نظر سیستم، مقصر معرفی میکند. غافل از اینکه ساختار دانای کل در این سیستم قادر نسبت به درک موقعیت و شیوه عمل مقتضی با موضوعات مشکلات عدیدهای دارد. !!!!!!
وی برای نجات رژیم پس مانده راه حل میدهد: هر اتفاقی در جامعه باعث ایجاد نارضایتی میشود، حتی اگر این رخدادها، حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله باشند. در این وضعیت سیستم، ناچار است برخورد امنیتی و اطلاعاتی داشته باشد. این مشکل باید هر چه سریعتر حل و فصل شود تا هر حادثهای منجر به سرریز اعتراضات عمومی جامعه نشود. (خجالت کشیده است بگوید این اعتراضات عمومی پایه های رژیم را میلرزاند و سرنگونش میکند)
خنده دار ترین قسمت حرفهای او پیدا کردن یک کیمیایی است که دوباره مس ناباوری مردم را به طلای اعتماد تبدیل کند.!!!!!
لابد انهم حتما یا یک اخوند و یا یک ملا یا از همفکران انها هست.!!!!
این بیچاره علیرغم اینکه خودش را تیز هوش و فهمیده جا زده است خبر ندارد که در فاز سرنگونی شاه هم امد و گفت من حرف مردم را شنیدم اما کسی به دروغهای او وقعه ای نگذاشت و مردم ایران تومار رژیم دیکتاتور را جمع کردند و به زباله دان تاریخ انداختند.