محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق رژیم حاکم بر ایران، در نامهای به بان گی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، ۲۷ دی ، که در وبسایت وی منتشر شده است، اشکارا اعتراف میکند که رژیم ایران مرکز تروریسمی است که نه تنها دامن منطقه را گرفته، بلکه روز بروز بیشتر و بیشتر دامن غرب را نیز میگیرد.
وی نیز که دلهره سرنگونی رژیم خواب از سرش پرانده و متوجه شده که تهدیدهای سرنگونی جدی است و گویا درک کرده است که شیادی حسن روحانی، رئیس جمهور وقت ارتجاع، کارگر نیامده است ،اکنون به تکاپو افتاده و با اویزان شدن به همان افکار دبستانی که اکنون نیز تاریج مصرف ان به پایان رسیده، به فکر نجات ان بر امده است و خواستار فراخوان روشنفکران، سیاستمداران، دولتها و نهادهای مدنی برای اقدامی عاجل با هدف «تحقق آشتی تاریخی» شد.
خاتمی که در زمان دوران اول ریاست جمهوریش برای اولین بار نظریه “گفتگوی تمدنها” را در مقابله با نظریه جنگ تمدنهای ساموئل هانتینگتون مطرح ساخت ، «آشتی تاریخی» را از اهداف مهم گفتوگوی فرهنگها و تمدنها میداند بدون انکه درک درستی از این واژه ها داشته باشد.
خاتمی در این نامه مشخص نکرده است که وی به نمایندگی از سوی کدام” تمدن” میخواهد وارد این گفتگوها شود. تا جائی که مردم ایران برمیگردد این رژیم درکلیتش ضد انسان و ضد تمدن بوده و به هیچ وجه تمدن ایرانیان را نمایندگی نمی کند.
اما با کمی دقت به سادگی متوجه میشویم که نامه نگاری خاتمی از بابت ایجاد “اشتی تاریخی” است بلکه وی قصد دارد به طرف حسابهای خود حالی کند که که رژیم ایران به عنوان پدرخوانده تروریست نقش اساسی را در عملیاتهای تروریستی جاری در نقاط مختلف منطقه و جهان بازی میکند و سر نخ بسیاری از این اقدامات تروریستی در دست ایران است و بهتر است با ان از سر اشتی درایند.
وی در نامه خود با اشاره به دعوت رژیم به «گفتوگوی تمدنها» و «ائتلاف برای صلح»، پس از حادثه یازده سپتامبر مینویسد: «اما در سویی دیگر پنداشته شد با ائتلاف برای جنگ علیه تروریسم… میتوان ریشه این پدیده شوم را کند؟ اما اگر این شیوه پاسخ میداد چرا امروز شاهد گسترش امواج تروریسم در سراسر جهان هستیم.»
این یعنی اینکه شما برای حل معضل تروریسم بنیادگرائی باید باز هم با رژیم حاکم از در مماشات درایید تا ما هم تروریسم را مهار کنیم. و اضافه میکند: «باید عملاً به فکر راهکارهایی بود، که این صداها بهتر به گوش برسد.»
وی سپس با کلی گوئی در مورد بعضی از ریشهها وعوامل بروز تروریسم میگوید، تروریسم و خشونت، «جنگ دین و آزادی، منازعه شرق و غرب و مواجهه میان مذاهب و اقوام و ملل» نیست بلکه خطری «جدید و جدی» است گوناگون دارد.
وی اضافه کرد: «تروریسم، افراطیگری و به حاشیهراندگی نوع خوب و بد ندارد. نباید تبعیضهای وحشتناکی که حاصل اعمال ضابطهها و معیارهای دوگانه است از نظر دور داشت.» یعنی ما را به حاشیه نرانید و تحریمها را بردارید و با ما رابطه حسنه داشته باشید و گرنه به به خطر “جدید وجدی” ادامه میدهیم.
اری خاتمی، در ابتدای نامه تازه خود به درستی تاکید کردهاست که آنچه در سالهای گذشته به «نام مبارزه با تروریسم» انجام شده راهگشا نبوده بلکه «گاه آتش این بلای سهمگین را افروختهتر میکند».
مبارزه با تروریسم بنیادگرائی اتحاد جهانی همه نیروهای دموکراتیک را میطلبد. برای راهگشائی در امر این مبارزه باید مرکز ان یعنی رژیم پلید اخوندی را نشانه گرفت.
مجتبی قطبی
18 ژانویه 2015