افسانه اسکویی
انقلاب مردم ایران با جنبش مشروطیت درسال ۱۲۸۴، یعنی بیش از۱۱۷ سال پیش آغازشد وهرگزبه سرانجام نرسید.
نخستین جرقه این انقلاب در۲۱ آذر۱۲۸۴ زده شد وپس ازآن بارها استعماردرسربه زنگاه با کمک شاه وشیخ، جنبش های مختلف مردمی را با کودتا سرنگون یا به بیراهه برده است.
دراین جنبش ها انسانهای بزرگی ازجمله مشروطه خواهان ستارخان، باقرخان ،میرزاکوچک خان و بسیاری از شاعران ونویسندگان و آزادی خواهان کشته شدند.
کودتای نظامی سوم اسفند ۱۲۹۹توسط رضاخان میرپنج وهمکاری سید ضیائ الدین طباطبایی و با همکاری افسرانگلیسی سرلشگرآدموند آیرونساید علیه کابینه رئیس الوزرای ایران سپهداراعظم فتح الله اکبر، ونه پادشاهی قاجار، اجراشد.
همچنین کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ باطراحی وحمایت مالی سرویس اطلاعات مخفی انگلیس وآژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) وکمک آخوند کاشانی و سرلشگرفضل الله زاهدی، اشرف پهلوی وشعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ علیه نخست وزیروقت دکترمحمدمصدق، تنها دولت ملی وقانونی ایران انجام شد. دکترمحمد مصدق دستگیروازقدرت خلع شد ودکترحسین فاطمی وبسیاری دیگربه دستور محمدرضا پهلوی به شهادت رسیدند.
در آمریکا ازاین عملیات با نام آژاکس نام میبرند. دولت آمریکا در سال ۲۰۰۹ رسما به خاطر این کودتا از مردم ایران عذرخواهی کرد.
پس ازآن کودتا شاه با سرکوب قیام ۱۵خرداد۱۳۴۲ هرگونه صدای مسالمت آمیزسیاسی را خفه کرد ولاجرم ازآن زمان مبارزات مسلحانه علیه اوآغازشد.
باوجودیکه شاه مجاهدین وچریک های فدایی خلق که علیه اودست به مبارزه قهرآمیززده بودند را به شدت سرکوب می کرد، اماهرگزنتوانست جنبش انقلابی را متلاشی کند یا مانع استقبال جامعه ایران وبه خصوص جوانان آزادی خواه ازآن شود.
درآن زمان نیروهای انقلابی چریکهای فدایی خلق ایران ومجاهدین خلق ایران بودند که ۹ تن ازآنان توسط ساواک درتپه های اوین به دستوردژخیم ساواک پرویزثابتی تیرباران شدند و بسیاری دیگر درزیرشکنجه های ساواک به شهادت رسیدند.
درکنفرانس گوآدلوپ بین ۴ کشوربزرگ ازجمله آمریکا ،آلمان غربی، فرانسه و انگلیس توافق شد که شاه برود وخمینی برموج اعتراضات واعتصابات مردم ناراضی که برای آزادی قیام کرده بودند سوارشود. آنچه امروزاستعمار برای رضا پهلوی وهفت کوتوله هایش آرزودارد این است که قالیچه حضرت سلیمان درشکل ایرفرانس وجت های آمریکایی اسکورتی شان ظاهر شود.
کارتررئیس جمهوروقت آمریکا حمایت خود را منوط به رعایت حقوق بشردرایران کرده بود وشاه مجبورشد شکنجه و اعدام را کناربگذارد. درآن ایام شعاراصلی مردم معترض ”مرگ برشاه ” شده بود.
سپس دریک کودتای نرم دربهمن ۱۳۵۷ توسط فرستاده کارتر، ژنرال رابرت ارنست هایزر، شاه بدون معطلی ایران را ترک کرد وازدولت شاپوربختیارحمایت شد. درضمن راه هرگونه تلاش برای به قدرت رسیدن ارتش را بستند.
سمندرهای بازساز، پادوهای استعمار
تاریخ ایران دراین ۱۱۷ سال برای رسیدن به آزادی واستقلال ایران همواره شاهد دوجبهه رودرروبا هم بوده است . یک جبهه که درسمت مردم ایستاده است مانند نیروهای انقلابی ،آزادی خواهان وملییون وجبهه روبروی مردم و مقاومت مردم یعنی استعمارواستبداد وارتجاع .این دوصف آرایی جبهه خلق وضد خلق را تشکیل می دهند.
ازآنجا که شاه کینه هیستریکی نسبت به مجاهدین ومبارزان داشت، درشرایطی که مردم ایران درگرماگرم تظاهرات بوده ونیازبه رهبران انقلابی وآزادی خواه داشتند، هرگز اجازه نداد که مسعود رجوی وموسی خیابانی اززندان آزاد شوند.
انقلاب ایران زمین این باربا جرقه ای، به نام مهسا (ژینا) امینی، ازتبارخلق کردستان استمرار پیداکرده است.
امروز نیزهمین کینه هیستریک را به وضوح دررضا پهلوی وهفت کوتوله ها وپادوهای باجیره ومواجب استعماری وبسیاری توسری خورده های تاریخی شاه وشیخ، نسبت به آلترناتیوواقعی این رژیم، یعنی مجاهدین وشورای ملی مقاومت وموفقیت های بین المللی وداخلی با کانون های شورشی درجهت آزادی واستقلال مردم ایران شاهدیم.
امروزنیزاستعماربا نسخه قدیمی ”سمندرهای بازساز” درپی موج سواری برانقلابی است که پس از۱۱۷ سال می خواهد به ثمربنشیند.
نقش رضاپهلوی درهمکاری با سیا و ساواک و سپاه پاسداران( همکاری با سازمان امنیت آمریکا (سیا) و دریافت ماهانه ۱۵۰ هزاردلارازسیا وپرداختن ماهانه ۵۰ هزاردلار به دژخیم ساواک پرویزثابتی برای کسب اطلاعات ازداخل ایران – افشا توسط احمدعلی مسعودانصاری) واینکه درسپاه پاسداران کسانی هستند که امنیت فردای ایران را بدست دارند! قسمتی ازپازل راهزنی واین توطئه است.
ورود افراد معلوم الحالی ازدرون رژیم ایران با سابقه سالیان همکاری با رژیم و پیوستن آنان برای موج سواری برخون شهیدان قیام ۱۴۰۱ دراتحاد با نایاک و ساواک وسپاه، همچنین پیوند با بقایای شاه ورژیم برای به اصطلاح ”انتقال قدرت”، این بارازسپاه به ساواک، درپی تکمیل پازل کودتا درپیوند استعماروارتجاع واستبداد درمقابل جبهه مردم ومقاومت مردم ایران است.
مهمترین عامل مشترک درعملکرد ”سمندرهای بازساز” توطئه هایی است که برعلیه سازمان مجاهدین خلق وشورای ملی مقاومت ایران می کنند.
تفاوت این قیام درموفقیت، آگاهی مردم ووصلشان به تنها نیروی متشکل ومقاومی است که بیش از۵۷ سال علیه ستم شاه وشیخ، برای آزادی و استقلال ایران مبارزه کرده است.
غم انگیزتراین است که این شاه وشیخی های تازه به دوران رسیده و توسری خورده های تاریخی، مدعی سکولاریسم ودمکراسی هم هستند.
سکولاریسم ودمکراسی الفبای اولیه سیاست هستند. آنان دربی شعوری مطلق سیاسی، دین باوران را که خواهان جدایی دین ازدولت هستند را زیر سوال می برند. گویی که نمی بینند درداخل ایران دختران جوان با حجاب وبی حجاب فریاد می زنند :”چه با حجاب چه بی حجاب پیش به سوی انقلاب” !
ازدمکراسی حتی حق انتخاب پوشش را هم برای زنان آزاد نمی دانند ومانند رضا قلدریا خمینی دوراه بیشترپیش پای زن درانقلاب ”زن، زندگی، آزادی” نمی گذارند! ودیدگاهشان نسبت به ”زن ” آن است که درفرهنگ شاه وشیخ دربیش از۱۰۰ سال نشان داده اند!
باامید به اینکه کمبود شعورسیاسی را با نظری به جوانان داخل کشوربیاموزند وبه چیزی فراترازشعورسیاسی یعنی گنجینه ای به نام صداقت دست یابند.
باید خاطرنشان کرد که نسخه قدیمی ”سمندرهای بازساز” با تاریخ مصرف مشخص درعصرجدید کارسازنیست و تعیین سرنوشت مردم درایران بدست مردم ایران ومقاومت سازمان یافته آن رقم می خورد.
اتحاد و پیروزی در گفته سناتوررابرت توریسلی تجلی می کند: ”درکنارخانم مریم رجوی و درکنارسازمان مجاهدین بایستید، به گذشته پایان دهید وبه آینده بپیوندید!”