صبح روز پنجشنبه، 1سپتامبر 2016، در یک کنفرانس با شرکت متخصصان سیاست خارجی آمریکا، در دفتر شورای ملی مقاومت ایران در واشینگتن، نمایندگان شورای ملی مقاومت ایران، ضمن معرفی کتاب جدید منتشره توسط دفتر شورا تحت نام، ”چگونه رژیم ایران به جنگ سوریه دامن میزند“، جزئیات جدیدی را از دخالتهای رژیم ایران با صرف هزینه بسیار سنگین از خزانه مردم ایران در سوریه برای حفظ بشار اسد در قدرت را در اختیار گذاشتند.
در این کنفرانس که با شرکت شبکههای تلویزیونی، خبرنگاران، هیأتهای دیپلوماتیک کشورها در واشینگتن، بانکهای فکری، و متخصصان امور خارجی برگزار شد، دو تن از متخصصان برجسته سیاست خارجی آمریکا، آقای لاری هاوس، مدیر روابط عمومی معاون رئیسجمهور آمریکا ال گور، و محقق ارشد فعلی در شورای آمریکایی سیاست خارجی و همچنین آمباسادور آدام ارلی، سخنگوی سابق وزارتخارجه و سفیر سابق آمریکا در بحرین شرکت داشتند.
در رابطه با ایالات متحده، اگر شما به سوریه امروز نگاه کنید، میبینید که مغالطه دو موضع اساسی ایالات متحده در سالهای اخیر را نشان میدهد. اول، به این امید که یک توافق هستهیی با ایران رژیم را مدره میکند. و این امیدی است که سیاست آمریکا نسبت به ایران را از اول، که به بیمیلی به اظهارنظر در مورد تقلب در انتخابات در سال 2009 بر میگردد، بیمیلی به طرفداری از مخالفان، تظاهرات در خیابانها، در پشت تلاشهای امدادرسانی توسط دولت به رژیم، پیش برده است. و رک و پوست کنده، در پشت بیمیلی به مقابله با اسد در سوریه درست در آغاز در حالی که او اقدام وحشیانه علیه تظاهرات را در سال 2013 شروع کرد.
واضح است که انتظارات، امیدها برآورده نشدند. ما میبینیم که مرگ بر آمریکا شعار دائمی و امید این رژیم در تهران باقی مانده است. رهبر عالی همچنان به سرزنش ایالات متحده برای مشکلات قدیمی در جهان اسلام، همچنان به تهدید به ترک توافق هستهیی با هر تحریک واقعی یا فرضی کمی از واشینگتن و همچنان به تهدید ایالات متحده در منطقه، بهویژه در دریاهای آزاد ادامه میدهد که کمی بعدتر در مورد آن صحبت خواهم کرد.
دوم، سوریه مغالطه اعتقاد ایالات متحده در سالهای اخیر را نشان میدهد که کاهش نقش ایالات متحده در منطقه و فراتر از آن به یک جهان امنتر منجر میشود. حالا آن را در منطقه میبینیم، در سالهای اخیر در منطقه در انواع روشهای مختلفش آن را دیدهایم. از لیبی که در آن اصطلاح معروف ‘جلسه از پشت’ ایجاد شد، تا عراق که در آن ما تمام نیروهایمان را بیرون کشیدیم که تنها مجبور شدیم دوباره تعدادی را برگردانیم در حالی که حکومت اسلامی (داعش) در برتریش رشد داشته است. و البته در سوریه که در آن ما تمام انواع طرح های منطقی تا تلاش برای کاهش خشونت با ایجاد مناطق پروازممنوع و پناهگاههای امن و مسلح کردن – زمانی که شورشیان میانهرو واقعی وجود داشتند و میتوانستیم کار بسیار بیشتری بکنیم – را رد کردیم.
واضح است که انتظارات در رابطه با سوریه هم برآورده نشده است. همه شما با آنچه سوریه این روزها شده است آشنا هستید. ما یک کشتار که در حال حاضر به بیش از 400000 نفر میرسد، بزرگترین بحران پناهندگان در جهان پس از جنگ جهانی دوم، بیثباتی ترکیه و اردن و تهدید به کشورهای دیگر در منطقه، تهدید به ثبات در سیستمهای اجتماعی در سراسر اروپا، یک واکنش در اروپا با ظهور بیگانه ستیزی در سمت راست، و بهطور گستردهتر، یک نوع حاکمیت انگیزهای و آزاد از دولتهای خودکامه در پکن و مسکو و جاهای دیگر را داریم در حالی که این دولتها میبینند که ایالات متحده کمتر حاضر به ایستادن برای آزادی و دموکراسی است و ظاهراً تمایل کمتری برای به چالش کشیدن چین و آسیا و روسیه و اوکراین در شرق اروپا دارد، و کمتر حاضر به انجام همه چیز برای نیروهایی است که باید و در طول سالها بهطور معمول متحدان آمریکا بودهاند.
در رابطه با ایران، و آنچه سوریه در مورد ایران این روزها میگوید، دخالت ایران در سوریه نشاندهنده ادامه توسعه طلبی و جاهطلبیهای هژمونیک است که در منطقه شروع شده و فراتر از آن است. اسد، بدیهی است، یک متحد طولانیمدت تهران است. مقامات آمریکا چند سال پیش کاملاً معروف است که اعلام کردند سقوط اسد بزرگترین ضربه به ایران در 25سال است. بدیهی است تهران همین فکر را میکرد. و به همین دلیل آنها خیلی وارد شدند و هر آنچه میتوانستند بکنند را با روسیه و کمکها برای اطمینان حاصل کردن که اسد سقوط نمیکند را انجام دادند.
و اگر چیزی باشد، رژیم در پس از این توافق هستهیی بیشتر تهاجمی شده، و نه کمتر، و نسبت به امید آمریکا که یک دقیقه پیش در مورد آن صحبت کردم را به دروغ کشاند و میبینید این در راههای مختلف منعکس شده است، بنابراین اجازه دهید من از چهار بخش اصلی عبور کنم. چیزهای دیگر هم وجود دارد، اما اظهاراتم را با این چهار بخش اصلی به پایان میبرم که در آن شما میبینید جاهطلبی ایران، در حال رشد به جای کاهش، است.
اول، در خود توافق هستهیی است. ما در هفتههای اخیر شواهدی دیدهایم که ایران تلاش برای تقلب در راه خود به سمت سلاح هستهیی میکند. تلاش مخفیانه برای به دست آوردن فنآوری هستهیی و تجهیزات از شرکتهای آلمانی؛ تلاش برای خرید چند تن از آنچه بهعنوان فیبر کربن کنترل شده معروف است که برای ساخت سانتریفوژهای پیشرفته استفاده میشود، که روشن میکند ایران، چه با این توافق هستهیی بازی کند یا سعی کند آن را دور بزند، بهوضوح تسلیحات هستهیی در ذهن خود دارد. و نشانههایی دیگر از برنامهریزی بلند مدت، برجستهترین آنها احتمالاً نصب و راهاندازی سیستمهای دفاع هوایی روسی S300 حالا در اطراف سایت هستهیی سخت شده در فردو است که این سؤال را مطرح میکند که البته، اگر ایران، اگر برنامه هستهیی ایران صلحآمیز است، آنطور که رژیم میگوید، به چه دلیل به سیستمهای دفاع هوایی در اطراف فردو نیاز دارد.
دوم، توسعه موشک های بالستیک، که البته به برنامه هستهیی از نزدیک گره خورده است چرا که شما نیاز به موشک های بالستیک برای قرار دادن کلاهک بر روی آن دارید که قادر به پرتاب کلاهک به جاهایی در سراسر جهان باشد. ما آزمایشهای فزایندهیی از موشک های دور برد، توسعه روزافزون سیستمهای ماهوارهیی ایران میبینیم که بسیاری از متخصصان فکر میکنند پوششی برای برنامه موشک های بالستیک است. و توسعه اخیر به آمریکای لاتین، که در آن منابع زیادی از اجزای سازنده برای آنچه که به سوخت جامد راکت میرسد وجود دارد.
سوم، و این مورد توجهی نزدیکی که باید به آن بشود را نداشته است، اما اعلام اخیر رژیم که آنها چیزی شناخته شده بهعنوان ارتش متحد آزادیبخش شیعه را ایجاد کردهاند که برای مبارزه در کشورهای عربی طراحی شده است، و بهشدت از جمعیت شیعه در آنجا و جاهای دیگر استخدام میکند، و در درجه اول بر روی یمن، سوریه، و عراق، متمرکز است و بهطور برجسته روشن میکند که رژیم در تهران همچنان خود را بهعنوان توسعهطلبانه و سلطهگر میبیند.
و بعد چهارم، آنچه که من قبلاً به آن اشاره کردم، مقابله با ایالات متحده در دریاهای آزاد است. این درگیریها بین قایق های تندرو ایران و کشتیهای جنگی ایالات متحده است. درگیریها از نظر تعداد در سال 2016 تا به این نقطه در مقایسه با یک سال پیش دو برابر شدهاند. چهار رویارویی تنها در هفته گذشته. و این همه نشانهای از عزم ایران برای مقابله با ایالات متحده در منطقه به روشهای بسیار تهاجمیتر است و روشنترین نشانه، بهنظر من سادهلوحی آمریکا در رویکردش در منطقه است، چه ما درباره ایران و یا سوریه و یا منطقه بزرگ صحبت کنیم.
آقای علیرضا جعفرزاده، معاون دفتر نمایندگی شورا در آمریکا و عضو کمیسیون خارجی شورای ملی مقاومت به شرح جزئیات دخالتهای رژیم ایران در عراق پرداخت و چنین گفت:
قبل از هر چیز میخواهم به این بپردازم که چرا رژیم تا این حد در امور سوریه به دخالت پرداخته و سرمایه عظیم انسانی و مالی را به جهنم سوریه اعزام کرده و میکند و تا این حد بهرغم کشتهها و تلفات فراوان باز هم بر آن پافشاری میکند. در صحبتی که مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار و فرمانده سابق اطلاعات سپاه در بهمن ۱۳۹۱ اظهار داشت به بهترین شکلی دلیل آن را روشن میکند. مهدی طائب گفت: ”سوریه استان سی و پنجم و یک استان استراتژیک برای ماست. اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگهداریم چون اگر سوریه را نگهداریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمیتوانیم نگهداریم“.
به این ترتیب روشن است که رژیمی که اکنون غرقه در بحران داخلی است و بهخصوص بعد از افشای نوار آقای منتظری و برملا شدن ابعاد و جزئیات جدیدی از جنایات مقامات بالای رژیم که هماکنون هم کماکان در رأس قدرت هستند رژیم با مشکلات فراوانی داخلی روبروست و هر روز تهدید موجودیت آن افزایش پیدا میکند لذا اکنون بیش از هر زمان دیگری نیاز به پیروزی در سوریه دارد، چیزی که نه تنها برایش بهدست نیامده است بلکه برعکس هر روز با شکستها و تلفات بیشتری مواجه است.
علیرضا جعفرزاده سپس به تشریح وضعیت سوریه پرداخت و گفت: بعد از پیروزیهای گسترده ارتش آزاد سوریه در نیمه اول سال 2015، رژیم ملاها سراسیمه برای حفظ اسد دست بهکار شده و نیروی گستردهیی را به سوریه اعزام کرد اما در عملیات محرم در اکتبر 2015 رژیم متحمل تلفات زیادی شد و از جمله پاسدار حسین همدانی از بالاترین فرماندهان سپاه و فرمانده کل نیروهای رژیم در سوریه به هلاکت رسید.
وی گفت: تا کنون برای بازگرداندن تعادل به نفع اسد در سوریه رژیم ایران نزدیک به 70هزار نفر نیروهای تحتامر خودش را در سوریه دارد که این شامل 8 تا 10هزار نفر نیروهای سپاه پاسداران، 5 تا 6هزار نفر نیروهای ارتش رژیم، نزدیک به 20هزار نفر میلیشاهای مزدور عراقی، 15 تا 20هزار نفر از نیروهای مزدوری افغانی که تحت نام فاطمیون آنها را اجیر کرده است و 7 تا 10هزار نفر نیروهای حزبالله لبنان و نزدیک به 5 تا 7هزار نفر هم نیروهای مزدور از دیگر کشورها مانند پاکستان، فلسطین و دیگر کشورها میباشد.
بعد از کشته شدن همدانی، رژیم اقدام به تشکیل یک شورای فرماندهی در سوریه کرده است که برخی از با تجربهترین فرماندهان پاسداران را به عضویت آن در آورده است و محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران هم از مارس امسال بهعنوان مشاور خامنهای انتخاب شده است.
رژیم ایران ماهی 82 میلیون دلار خرج مزدوران خودش در سوریه میکند که بالغ بر بیش از یک میلیارد دلار در سال میشود و تا کنون رژیم ایران نزدیک به 100میلیارد دلار را خرج سوریه کرده است که هدفی جز سر پا نگهداشتن اسد و به تبع آن حفظ نظام ولایتفقیه در ایران نمیباشد.
جعفرزاده گفت: رژیم سوریه را به 5 منطقه نظامی تقسیم کرده است و در مجموع 18 فرماندهی نظامی را در نقاط مختلف سوریه تشکیل داده است و پاسداران و مزدوران خودش را در این مراکز نظامی جا داده است.
وی به یک محل در نزدیکی دمشق با جزئیات و نقشه اشاره کرد که رژیم در این محل در فرودگاه دمش موسوم به مقر شیشهای مهمترین مرکز فرماندهی سپاه را شکل داده است و نیروهای رژیم ابتدا به آنجا اعزام و از آنجا به محلهای دیگر منتقل میشوند. جعفرزاده گفت: بنا به گزارشات مستند، در سپتامبر 2015 بعد از پیشرویهای گسترده ارتش آزاد سوریه بشار اسد به مقر شیشهای آمده و با اسکورت خودش قصد فرار از سوریه را داشته که خامنهای از طریق پاسدار حاج حیدر مانع خروج اسد میشود.
وی گفت بهرغم همه اقدامات رژیم حداقل 33 سرتیپ پاسدار رژیم در سوریه به هلاکت رسیدهاند که عکس و مشخصات همه آنها با تاریخ کشته شدن آنها موجود است و آخرین آن سردار پاسدار رژیم احمد غلامی بود که دو روز قبل در جنوب حلب کشته شد.
جعفرزاده نتیجهگیری کرد که غرب بایستی به این حقیقت توجه داشته باشد که رژیم ایران از موضع ضعف داخل و برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات عدیده داخلی و تنفر عمومی به دخالت گسترده در سوریه دستزده است و غرب بایستی 5 قدم مشخص را بردارد.
اول اینکه از رژیم ایران در سوریه خلعید بشود، ثانیا رژیم ایران از هر گونه دخالت در مذاکرات بینالمللی منع شود، سوم اینکه برای جنگ با داعش رژیم ایران دخالت داده نشود، چرا که منبع جنگ طایفی رژیم ایران است و چهارم اینکه حمایت گسترده مالی و سیاسی از اپوزیسیون معتدل سوری صورت بگیرد و نهایتاً اینکه یک منطقه پروازممنوع در شمال سوریه برای حفاظت از افراد مدنی و حل مشکل پناهندگان سوریهای تشکیل بشود.
آقای آدام ارلی سخنگوی سابق وزارتخارجه گفت این کتابی که شورای ملی مقاومت ایران منتشر کرده است سند بسیار با ارزشی هست که بایستی در واشینگتن به آن توجه بشود چرا که جزئیات زیادی از ابعاد سرمایهگذاریهای رژیم ایران در سوریه است و این به واشینگتن این فرصت را میدهد که بتواند با روشنی تصویر جامعی از کارکرد رژیم ایران در منطقه داشته باشد. دخالتهای رژیم ایران به سوریه محدود نمیشود بلکه این یک بخشی از کارکرد رژیم در کل منطقه است از سوریه تا عراق، از لبنان تا یمن و بحرین و بیدلیل نیست که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بیدار شده و دست به اقدام زدهاند و نتیجه هم گرفتهاند و متوجه شدهاند که رژیم ایران فعال مایشا نیست و بسیار ضربهپذیر است و میشود با تهاجم آن را پس زد و جلوی تجاوزکاریهای رژیم ایران را گرفت. نمونه یمن بسیار گویا هست.
جالب این است که بهرغم پول و سرمایهگذاری هنگفت در سوریه رژیم ایران کاری پیش نبرده است و موفق نشده است که بقای اسد را تضمین کند بلکه برعکس با مشکلات زیادی برای اعزام نیروهای سپاه مواجه است.
واشینگتن و هر کسی که در اینجا سر کار باشد بایستی از این سیاست غیرفعال و پاسیو دست بکشد و به واقعیتهای صحنه توجه کند، متأسفانه واشینگتن با بیعملی و سکوت عملاً تبدیل به یک همدست شده است تا این جنایات ادامه پیدا کنند و این سیاستی هست که بایستی حتماً تغییر کند و خوشبختانه کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی خودشان اموراتشان را دست گرفتهاند و به اتکا خودشان به رژیم ایران هشدار میدهند که سرجای خودت بنشین.