صادق زیبا کلام: دخالتها در امور داخلی عراق و تلاش برای صدور انقلاب اسلامی به این کشور موجب آغاز جنگ ایران و عراق شد

صادق زیبا کلام، یکی از نفرات باند رفسنجانی که خود را به قانون اساسی نظام ضد مردمی جمهوری اسلامی پایبند می داند، در مصاحبه ای که در سایت شخصی وی نیز به چاپ رسیده است، پرده از اسرار نظام ولایت فقیه برداشته و آشکارا دخالتهای خمینی ضحاک در امور داخلی عراق و سخنرانی های وی برای قیام مردم عراق علیه دولت صدام حسین در طول نیمه ی اول سال 1358 را دلیل آغاز جنگ 8 ساله ایران و عراق معرفی کرد.

زیبا کلام از جمله در این مصاحبه اش اقرار کرده است که مجاهدین در سالهای اول جنگ بر علیه نیروی مهاجم عراقی بوده اند.

دلیل  باز کردن جعبه ی اسرار نظام توسط این مهره ی شناخته شده باند رفسنجانی  در نهایت این است که بگوید که آمریکا هیچ نقشی در جنگ ایران و عراق نداشته و آن تابویی که ما از آمریکا ساخته ایم غلط است. همانگونه که هموطنان آگاه هستند باند رفسنجانی خواهان خوردن کامل جام زهر اتمی و برقراری رابطه اقتصادی و سیاسی با آمریکا هستند.

در زیر گزیده هایی از مصاحبه ی وی – با نام  «آیا جنگ با عراق قابل پیشگیری بود؟» – که با یک خبرنگار حکومتی  انجام شده است، را منتشر می کنیم.
خبرنگار : مگر علت حمله صدام به ایران انقلاب ایران نبود ؟

زیباکلام : آره غیر از این بود . صدام نه آمریکایی بود ، نه وابسته به آمریکا بود ، نه به دستور آمریکا به ایران حمله کرد ، نه آمریکایی ها در طول جنگ تسلیحات و اطلاعات در اختیارش گذاردند .

خبرنگار : یعنی آمریکایی ها تسلیحات در اختیار صدام نگذاشتند ؟

زیباکلام : نه نگذاشتند ، آمریکایی در طول آن هشت سال جنگ حتی یک فشنگ مشقی هم به صدام ندادند . اتفاقاً کشوری که در تمام آن ۸ سال تامین کننده تسلیحات سنگین و استراتژیک صدام بود روسیه بود. و درمرحله بعدی فرانسوی ها بودند که هواپیماهای جنگنده میراژ و سوپراتاندارد به همراه موشک های پیشرفته اگزوست در اختیار عراقی ها گذارده بودند . حقیقتش را بخواهید آمریکایی ها نه می خواستند عراقی ها در جنگ دست بالا را بلند کنند ، نه ما . شرایط مطلوب برای آنان این بود که ما و عراقی ها تمام توان و انرژی های مان را در یک جنگ فرسایشی از دست بدهیم. شما نمی خواهید این واقعیات را که روسها تامین کننده اصلی تسلیحات به عراق در طول جنگ بودند و اینکه صدام مطلقاً وابسته به آمریکایی ها نبود و درست برعکسش ضد آمریکایی و ضد غربی بود و آمریکایی ها هیچ کمکی به وی در دوران جنگ نکردند را ببینید چون فرضیه  اصلی شما این است که معتقدید اساساً جنگ را آمریکایی ها بوجود آوردند تا انقلاب اسلامی را از بین ببرند, بنابراین  نمی خواهید  هیچ یک از واقعیات  و حقایق واقعی این جنگ را ببینید چون با نظریه تان در تضاد و تقابل قرار می گیرد. از جمله خیلی کاری به اختلافات عمیق و تاریخی ایران و عراق ندارید ؛ از جمله اینکه روسها تامین کننده اصلی تسلیحات عراقی ها در طول 8 سال جنگ بودند؛ از جمله اینکه صدام نه غربی بود، نه آمریکایی بود، نه صهیونیست بود بلکه اتفاقا متحد روسیه و ضد غرب بود؛ به قرارداد الجزایر  اصلاکاری ندارید ؛ به اینکه صدام نگران تهدیدات از ناحیه ایران شده بود و برخی از رهبران ایران آشکارا صحبت از انقلاب اسلامی در عراق و سرنگونی صدام میکردند از همان روز اول انقلاب که صدام هیچ عملی علیه ما انجام نداده بود و خیلی از مسائل دیگر. شما فقط یک نگاهی به مطبوعات ایران در ماههای قبل از جنگ بیاندازید ببینید مسئولین ما با چه ادبیاتی در مورد صدام و ضرورت خیزش مردم عراق علیه رژیم کافر بعثی صهیونیستی حاکم بر کشورشان صحبت می کردند. شما به هیچ کدام این واقعیات کاری ندارید. به اقدامات ایرانی ها در عراق بعد از انقلاب کاری ندارید . می دونید جریانات وابسته و نزدیک به ایران چقدر ترور و بمب گذاری در عراق انجام دادند. شما به اینکه عراق اولین کشوری بود که انقلاب اسلامی را به رسمیت شناخت کاری ندارید و اساساً به هیچ کدام از واقعیات ما بین ایران و عراق کاری ندارید و فقط یک کار دارید و یک کار بلد هستید : اینکه صدام نوکر و وابسته به آمریکا بود و به دستور آمریکا به ایران حمله کرد . در حالیکه در 31 شهریور 59 که صدام به ایران حمله کرد روح آمریکائی ها از آن حمله خبردار نبود .

خبرنگار : یعنی شما انقلاب اسلامی را  اساسا از کل معادلات کنار می گذارید ؟

زیباکلام : نه من به هیچ روی انقلاب اسلامی را نمی گذارم کنار . اتفاقا معتقدم که اگر انقلاب اسلامی اتفاق نیفتاده بود بدون تردید عراق به ما حمله نمی کرد . منتهی نحوه ای که من به انقلاب اسلامی نگاه می کنم ، با نحوه رویکرد و نگاه شما کاملاً متفاوت است .

پس از طرح مسئله ی حمایت خمینی ضحاک از شیعیان عراق برای قیام علیه صدام، خبرنگار می پرسد : یعنی پس از پیروزی انقلاب ما به گروههای شیعی عراق کمک می کردیم تا علیه رژیم صدام بپاخیزند.

زیباکلام : خوب البته طبیعی بود که ما هیچوقت صراحتاً این را قبول نمی کردیم . اما واقعیت این است که آره این طوری بود و ما هر چه می توانستیم برای قیام شیعیان عراق علیه حکومت صدام از آنان دریغ نمی کردیم . کمک ما به شیعیان عراق به اشکال مختلف بود . هم به گروههای معارض و مخالف شیعه در عراق کمک می کردیم . و هم کار مهم‌ترمان آن بود که به شیعیان عراقی ساکن ایران یا به اصطلاح مجاورین کمک می کردیم که خودشان را سازماندهی کنند و برای مبارزه علیه رژیم صدام و انجام اقدامات نظامی علیه آن به عراق بروند .

زیبا کلام در پاسخ به خبرنگار در مورد اینکه آیا جمهوری اسلامی به کردهای مخالف صدام هم کمک می کرد می گوید: : بله ما هم عملاً از هر گروه و جریان مخالف صدام حمایت می کردیم از جمله و مهمترین آنها کردهای عراقی بودند .

خبرنگار : یعنی همین طالبانی ها و  بارزانی ها ؟

زیباکلام : بله آقای جلال طالبانی که رئیس جمهور بعدی عراق شدند بعلاوه اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان که الان در منطقه اقلیم کردستان  عراق قدرت دستشان است.

پس از سئوالی از سوی خبرنگار در مورد اینکه آیا جنگ عراق قابل پیشگیری بود، صادق زیبا کلام می گوید:  البته و علیرغم همه اینها من معتقدم که امکان جلوگیری از جنگ بود. یا دست کم جنگ اجتناب ناپذیر نبود و می شد جلوی آن گرفته می شد . واقع مطلب این است که صدام کاملاً احساس خطر می کرد و فکر می کرد که انقلابیون ایران یا رژیم جدید اسلامی ایران مصمم به سرنگونی و از بین بردن رژیم او هستند . ما هیچوقت دوستانه و با احترام با رژیم عراق برخورد نکردیم . هیچوقت نگفتیم که تمامیت آن رژیم را به رسمیت می شناسیم و چه می دانم مسائلی از این دست از همان روز اول با صدام از در دعوا و مرافعه درآمدیم . البته ما هیچوقت فکر نمی کردیم که عراق دست به حمله تمام عیار علیه ما بزند . اما از همان 22 بهمن تقریباً هر هفته برخوردها و درگیری های مرزی اتفاق می افتاد . در بسیاری موارد شما روزنامه های سال 58 و نیمه اول سال 59 را بخوانید می بینید تقریباً هر هفته و بعضاً درعرض یک هفته چندین بار روزنامه ها نوشته اند که عراقی ها فلان قسمت را بمباران کردند . به فلان تپه با طیاره شلیک کردند ، در فلان منطقه وارد شدند و بعد از درگیری خارج شدند و حوادثی از این دست.

خبرنگار : چرا عراقی ها دست به این قبیل تجاوزات مرزی می زدند ؟

زیباکلام : عرض کردم روابط مان خیلی بد بود . ما مخالفین صدام را مجهز و کمک می کردیم و صدام هم مخالفین ما را. در خیلی از موارد عراقیها در تعقیب اکراد یا سایر مبارزینی که از مرز ایران به عراق برای عملیات نظامی رفته بودند وارد خاک ما می شدند. یا برای تلافی عملیات نظامی که مخالفین صدام انجام می دادند بخشی از خاک ما را می زدند. ما هیچوقت در اخبار نمی گفتیم قبلش چه اتفاقی افتاده بوده که آنها فلان بخش ما را بمباران کردند یا با توپخانه بهش شلیک کردند. فقط می گفتیم متجاوزین بعثی امروز این یا آن روستا یا پاسگاه مرزی را هدف قرار دادند. عراقی ها متقابلا هیچوقت نمی گفتند که آنها چکار کرده بودند که ایرانی ها یا کردها آن اقدامات را انجام داده بودند.

خبرنگار : شما معتقدید ما تلاشی نکردیم که جلوی جنگ را بگیریم و بر عکس با تبلیغات و اقداماتمان ای بسا کمک به شعله ور شدن آنهم کردیم. سئوالم اینه که عراقی ها چطور؟

زیباکلام : آنها هم هیچ اقدامی برای جلوگیری از جنگ نکردند. البته فراموش نکنید که صدام ۱۹ ماه بعد از انقلاب به ما حمله کرد. مقصودم اینه که از همان روز اول بنای حمله به ایران را نداشت. ای بسا در طی آن ۱۹ ماه و با توجه به سیر روند انقلاب ما هر روز بیشتر احساس خطر می کرد و نهایتا  به این جمعبندی رسید که ایران به چیزی کمتر از سقوط او رضایت نمی دهد.

………

خبرنگار : اگر برگردیم به بحث اصلی مان آیا شما واقعاً معتقدید که جنگ قابل پیشگیری بود؟

زیباکلام : جنگ را خداوند خلق نمی کند ، جنگ ها را انسانها و درست تر گفته باشم حکومت ها به راه می اندازند. به نظر من جنگ میان ایران و عراق قابل پیشگیری بود . اما نه ما و نه عراقی ها هیچ تلاشی برای  جلوگیری از آن و بهبود روابط و تنش زدایی بعد از انقلاب نکردیم . صدام از دست رهبران ایران خیلی گله مند بود چون معتقد بود که عراق رسما  دشمن رژیم شاه بود و عراق نخستین  کشوری بود که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و انتظار داشت تا رهبران ایران شکل دیگری با او و رژیمش رفتار می کردند .

خبرنگار : پس صدام از همان ابتدا انقلاب در صدد حمله به ایران نبود ؟

زیباکلام : به نظر من نبود. اگر می بود در سال 58 وضع داخلی ایران خیلی بهم ریخته تر بود تا شهریور 1359 . صدام از یک جاهایی بتدریج کاملاً احساس خطر و ترس از انقلاب ایران می کرد . از یک جاهایی شروع کرد ترسیدن از اهداف و انگیزه هایی که فکر می کرد رهبران ایران در مورد عراق و رژیمش در سردارند . و به تدریج رفت به سمت رویایی نظامی با ایران . محاسباتش هم در مورد  ایران از نظر خودش درست بود . میان مسئولین ایران اختلافات جدی بوجود آمده بود ( میان بنی صدر رئیس جمهور و رهبران حزب جمهوری اسلامی ) ؛ ارتش مقتدر و با صلابت شاه عملاً از هم پاشیده شده بود ؛ آمریکایی ها در جریان حل و فصل مسئله گروگانگیری و آزاد کردن دیپلمات هایشان  عملاً با ایران به بن بست رسیده بودند. روابط ایران با آمریکا و اروپا برخلاف اوایل انقلاب خیلی سرد و پر از کینه و دشمنی شده بود؛ آن محبوبیت و حمایت بین المللی مبارزات مردم ایران در دوران انقلاب  در نتیجه عملکرد انقلابیون ایران بعد از کسب قدرت  مقدار زیادی خدشه دار و  تنزل پیدا کرده بود؛  بنابراین صدام فکر می کرد که اگر به ایران حمله کند، نه آمریکایی ها ، نه اروپائی ها و نه هیچ قدرت مهم دیگر بین المللی خیلی اعتراضی نخواهد کرد .

خبرنگار : و شما فکر می کنید که محاسباتش درست بود؟

زیباکلام : بله ما در شهریور 1359 خیلی از آن نگاه مثبت و همراهی که افکار عمومی بین المللی با انقلاب ایران داشتند را از دست داده بودیم .

خبرنگار : چرا ؟

زیباکلام : اعدام های بعد از انقلاب ، یعنی اعدام مسئولین رژیم شاه ، نظامیان ، ساواکی ها و عملکرد دادگاههای انقلاب بخش عمده ایی از آن وجهه انقلاب ایران در اذهان بین المللی را از بین برده بود. اعدام های آقای خلخالی بالاخص در کردستان و اساساً مجموعه عملکرد ایشان آن تصویر مردمی که از مبارزات مردم ایران در دوران انقلاب بوجود آورده بود را آسیب رسانیده بود. و برخلاف ابتدا انقلاب  در پایان سال اول انقلاب ما خیلی وجهه مطلوبی در اذهان بین المللی نداشتیم . همه حساب های صدام درست بود الا اینکه او یک نکته بنیادی را پیش بینی نکرده بود .

خبرنگار : یعنی در حقیقت حمله عراق به ایران باعث شد تا یکبار دیگر آن انسجام و روحیه ملی و اسلامی که در دوران انقلاب بوجود آمده بود ، یکبار دیگر احیاء شود .

زیباکلام : کاملاً . همه در محکومیت عراق و ضرورت دفاع ازکشور و عقب راندن عراق از مناطق کشور که اشغال کرده بود هم‌صدا بودند . از ملی مذهبی ها گرفته تا چپ ها ، تا مارکسیستها ، اسلام گرایان ، لیبرالها ، بسیاری از کردها ، حتی سازمان مجاهدین خلق هم در ماههای اولیه جنگ حسب ظاهرش حداقل به کمک آمده بودند . حتی خیلی از نظامیان رژیم شاه که در زندان  بودند و منتظر محاکمه با اصرار زیاد راهی جبهه ها شدند . برخی از آن‌ها خلبان هلی کوپتر و مشاغل تخصصی بودند. بعضی از آن‌ها نیز شهید شدند .

خبرنگار در مورد دلیل ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر در خرداد 1361 سئوال می کند و اضافه می کند که گفته می شود که رفسنجانی موجب ادامه ی جنگ شد. در پاسخ به این سئوال صادق زیبا کلام می گوید: مسئله ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر و اینکه درست بوده یا نبوده و پذیرش ۵۹۸ هر کدام هر کدام مصاحبه های مفصلی می طلبد. فقط این دو نکته را بگویم که تنها کسی که با ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر مخالفت نمود مرحوم مهندس بازرگان بودند. همه کسانی که امروز می گویند که ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر اینجوری بوده یا آنجوری، متاسفانه دروغ می گویند. همه موافق ادامه جنگ بعد ار فتح خرمشهر بودند. غلط مشهور دیگر آنست که سپاه و ارتش و مملکت همچنان توان ادامه جنگ را داشتند اما آقای هاشمی مانع شدند و امام را مجاب کردند که آتش بس را بپذیرند. این سیاسی کاری غیر اخلاقی دیگری است.توان ما به انتها رسیده بود و اگر آقای هاشمی جنگ را تمام نکرده بودند ای بسا عراق گرفتن خوزستان را که سال ۵۹ نتوانسته بود تحقق ببخشد سال ۶۷ می توانست انجام دهد. اتفاقا خاتمه دادن به جنگ بزرگترین خدمت آقای هاشمی به کشور و انقلاب بود.