ادامه تظاهرات ها ونارضایتی های مردم علیه حکومت شاهنشاهی از۱۷ دی ۱۳۵۶ به جایی رسید که در نهایت به ”انقلاب ۵۷” معروف شد.
سرکوب خونین تظاهرکنندگان توسط ارتش شاهنشاهی در روز ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ یا
”جمعه سیاه ” پایان حاکمیت شاه را رقم زد.
پس ازسه ماه نشست گوادلوپ از روز ۱۴ تا ۱۷ دی ۱۳۵۷ در جزیره گوادلوپ با شرکت رؤسای دولت ۴ قدرت اصلی بلوک غرب (آمریکا، انگلستان، فرانسه وآلمان غربی) برگزار شد .
این بار لکوموتیورانان پس از ایستگاه های جنبش مشروطه، اشغال ایران، کشتار انقلابیون و کودتای ۱۳۳۲، شاه را از قطار سرنوشت مردم ایران پیاده و خمینی را در ایستگاه انقلاب مردم ایران سوار کردند.
عقربه های ساعت حرکت انقلاب درهمان جا ثابت ماند به طوری که قطار انقلاب ایران با تغییر مسیر از فراز ونشیب هایی گذشت ولی هنوز به مقصد نرسیده است.
مفهوم انقلاب
فلسفه انقلاب را این گونه بیان می کند که ذات وماهیت چیزی لزوماً عوض شده باشد. در نگرش جامعه شناسان، هر جنبش اجتماعی مردمی که به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی منجرشود، انقلاب است.
بنابراین اولین تغییرات اساسی که محصول انقلاب است را می توان در تدوین جدید قانون اساسی آن کشور که دست خوش ”انقلاب ” شده است را به وضوح دید.
ازجمله انقلابات، می توان انقلاب فرانسه یا انقلاب کبیر فرانسه (۱۷۸۹-۱۷۹۹) دوره ای از دگرگونی های اجتماعی – سیاسی در تاریخ سیاسی فرانسه واروپا به دست مردم فرانسه را نام برد.
انقلاب فرانسه یکی از چند انقلاب مادر در جهان است که پس از گذراندن فراز ونشیب های بسیار، باعث تغییر نظام سلطنتی به جمهوری دمکراتیک فرانسه وایجاد سکولاریسم شد.
ألبته انقلاب کبیر فرانسه در کمتر از یک قرن، پس از گذراندن اشکال مختلف مانند جمهوری، دیکتاتوری، سلطنت مشروطه ودو امپراتوری به مقصد رسید.
بررسی قانون اساسی
قانون اساسی تعیین کننده نظام حاکم بر کشوراست. نگاهی به قانون اساسی پیش ازانقلاب به خوبی بیانگر این مطلب است که نه تنها تغییرات اساسی در قانون اساسی بعد از ”انقلاب ۵۷ ” رخ نداده وفقط اسامی تغییر کرده است بلکه حکومت سلطنت مطلقه راهگشای حکومت سلطنت ولایت فقیه بوده است.
قانون اساسی مشروطه از دوران مظفرالدین شاه بود وتوسط او امضا شده بود وتا سال ۱۳۵۷ درایران اجرا می شد. قانون اساسی بیشترمربوط به طرز کار مجلس شورای ملی ومجلس سنا می شد وبه نظامنامه هم مشهور بود.
پس از تهیه متمم قانون اساسی که شامل حقوق ملت وسایر ترتيبات مربوط به رابطه اختیارات حکومت وحقوق ملت بود، به تصویب مجلس وامضای محمدعلی شاه در سال ۱۲۸۶رسید وتا سال ۱۳۵۷ در حکومت پادشاهی ایران قانون اساسی ایران بود.
قانون اساسی ایران پس از رویدادهای سال ۱۳۵۷با تغییرات عناوین بازنویسی شد وتغییرات محتوایی در جهت منافع استبداد وارتجاع و استعمار بود و دیکتاتوری را شدت بخشید طوری که امروز درادامه و پایان حکومت شاه و شیخ به نابودی کشور رسیده است.
جالب توجه است که اصل اول قانون اساسی سلطنت مطلقه دین رسمی کشوررا اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشری می دانست که پادشاه ایران باید دارا ومروج این مذهب باشد!
رضاشاه پهلوی هم دارای این مذهب وهم مروج آن بود. استعمار نیز خمینی را که به راستی ولیعهد شاه بود پس ازاو به سلطنت ولایت فقیه رساند.
اصل دوم: قانون اساسی مشروطه
شیخ فضل الله نوری در روز ۳۱ فروردین ۱۲۸۶ هنگام گفتگو درباره متمم قانون اساسی یک أصل به دست خود نوشت وخواست که به قانون اساسی افزوده شود. فضل الله نوری خود نسخههایی از آن را میان مردم پخش کرد واصرار درباره آن میکرد که به متمم قانون اساسی افزوده شود:
این مجلس مقدس شورای ملی که به توجه حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه و عامت ملت ایران تأسيس شده باید در هیچ عصری از اعصار مواد احکامیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرا خیرالانام علیهالصوات و السلام نداشته باشد و معین است که تشخیص مواد موافقت و مخالفت قوانین موضوعه مجلس شورای ملی با قواعد اسلامیه در عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجود هم بوده و هست لذا مقرر است در هر عصری از اعصار انجمنی از طراز اول مجتهدین و فقهای متدینین تشکیل شود که قوانین موضوعه مجلس را قبل از تأسيس در آن انجمن علمی به دقت ملاحظه و مذاکره نمایند. اگر آنچه وضع شده مخالف با احکام شرعیه باشد عنوان قانونیت پیدا نخواهد کرد وامر انجمن علمی در این باب مطاع و متبع است و این ماده ابدا تغییرپذیر نخواهد بود. –حرر فی هفتم شهر ع۱ ربیعالاول۱۳۲۵ |
جالب توجه است که در اصل بیست وهفتم در تعریف قوای مملکت در شعبه اول که مخصوص قوه مقننه ووضع و تهذیب قوانین است شامل پادشاه و مجلس شورای ملی و مجلس سنا (منتخبين ازطرف پادشاه) است و هریک ازاین سه منشأ حق انشا قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازین شرعیه! وتصويب مجلسين وتوشيح به صحه همایونی (ولایت فقیه)!
سومين قوه: قوه اجراییه که مخصوص پادشاه است …
در اصل سی وپنجم آمده است که سلطنت ودیعه ای بوده است به موهبت الهی ازطرف ملت …موردی است که ”آسمانی شدن” شخص اول مملکت است! وشاه سایه خدا می شود!
ودر اصل سی و ششم ادامه می دهد که سلطنت مشروطه ایران (درحقیقت مشروعه و بر اساس شریعت اسلام وتابع قوانین آخوندهای شیعه باشد) دراعقاب ذکور! ایشان (معیار زن ستیزی که در قوانین ولایت فقیه وجود دارد) نسلا بعد نسل بر قرار خواهد بود.
در چندین اصل از قانون اساسی حکومت پادشاهی عزل ونصب وزرا، اعطای درجات نظامی وانتخاب مآمورین رئيسه، صدور فرامین احکام برای اجرای قوانین، فرمانروایی کل قشون بری و بحری، اعلان جنگ وعقد صلح ،…به عهده پادشاه است اما او مانند ولی فقیه از مسئولیت مبری است! اگرچه نائب امام زمان وقانونگذار است!
عملکرد رژیم ولایت فقیه در۴۳ سال مصداق گویای قانون اساسی سلطنت مطلقه ای بوده است که فقط با تغییرات عناوين برای سلطنت ولایت مطلقه بازنویسی شده است .
چگونه یک انقلاب به ثمر می رسد؟
یک نظام جمهوری بدون هیچ پیش وپسوند، حاکمیت مردم بر مردم و تنها ملاک آرای مردم، نظام کثرت گرا وآزادی های فردی، سکولاریسم یا جدایی دین از دولت، برابری زن ومرد، نظام قضایی مدرن ومستقل، احترام به حقوق بشر ومنع هرگونه تبعیض از مشخصات یک انقلاب به ثمر رسیده است درغیر این صورت جامعه باید آمادگی برای ادامه انقلاب تا به مقصد را داشته باشد.
افسانه اسکویی
۲۷یولی ۲۰۲۲