ماکیاولیسم و اثر معکوس!

نعمت فیروزی 

حدود ۵۰۰ سال پیش یعنی ۳۰۰ سال قبل از عصر روشنگری که جامعه انسانی هنوز در گرد و غبار قرون وسطا تلوتلو می خورد و به این رشد و بلوغ انسانی نرسیده بود که به درک قانون و قانونمداری درحکومتداری نایل شود، نیکولو ماکیاولی در کتاب خود «شهریار»، هدف عمل سیاسی را دستیابی به قدرت تعریف کرد و آن را از قید هر حکم اخلاقی خارج کرد و به کار بردن هرچیزی را در سیاست برای پیشبرد اهداف، مجاز شمرد. بدین گونه او الگویی از سیاست وحکومت معرفی کرد که به کلی از شرافت واخلاق خالی شد ومرجع تئوریک برای حکومت های دیکتاتوری بعد از قرون وسطی شد. ماکیاولی نوشته است: «زمامدار اگر بخواهد باقی بماند وموفق باشد نباید از شرارت واعمال خشونت‌آمیز بترسد. زیرا بدون شرارت، حفظ دولت ممکن نیست. یگانه شعار سیاسی او این بود که شاه فوق تمام قیود والزامات مردم عادیست!» (نقل از ویکی پدیا) ترم ماکیاولیسم، به مثابة انتخاب روشهای ضد اخلاق به مذهب وروانشناسی هم تعمیم داده شد. در روانشناسی به افرادی که ویژگی خودخواهی مفرط وآزاردهنده ایی دارند تعلق گرفت. ودر مذهب به آنان که دین را ابزار ودکانی میکنند تا دخل قدرت وثروت کنند.

بیش از یک هفته است که از آخرین حلقه حمله به مقاومت ایران وبویژه کانون آن در اشرف ۳ توسط دولت آلبانی میگذرد. هر ساله در آستانه برگزاری مراسم سالیانه کهکشان، رژیم به همراه مزدوران خارج کشوری اش موجی از شیطان سازی را علیه مقاومت ایران براه می اندازند. بعضی از سال ها دولت های حامی رژیم نیز علاوه بر اینکه در این شیطان سازی مشارکت دارند، دست به اقدام عملی علیه مقاومت نیز می زنند. امسال هم مقاومت ایران را بی نصیب نگذاشتند! بدلیل شرایط ویژه قیام درایران، حملات وتوطئه ها علیه مقاومت مدار جدیدی را درنوردید که می توان آن را نسخه دوم توطئه ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ نامید! اما بدلیل جایگاه مقاومت در تعادل قوای صحنه سیاسی ایران وجهان، نتوانستند دلخواه خود آن را پیش ببرند واثر معکوس گذاشت. پرداختن به علت هجمه زنجیره ایی جبهه سیاست بازان ماکیاولیست بین المللی ضرورتا نیاز به مرور و کاوشی در دوره قیام دارد. اما عجالتا می توان چند نکته زیر را به عنوان علت هجمه به مقاومت اشاره کرد:

–       قیام پیش پرده سرنگونی را در جلوی چشم خود رژیم وحامیان بین المللی اش نشان داد.

–       آلتر ناتیو استعماری وارتجاعی موسوم به «منشور همبستگی» نتوانست دوام بیاورد ومتلاشی شد.

–       بدلیل سرشت وماهیت رادیکال قیام، سرانجام در کف خیابان به استراتژی مقاومت، «آتش» رسید. 

–       وجود یک جنبش سازمان یافته(مجاهدین) و آزمون داده با پیشینه ۴ دهه و موثر در دل قیام (باکانون های شورش)، مانند آهن ربا تمام تحولات را به سمت خود میکشد.

نتیجه وبرآیند چهار نکته فوق برای صاحبان سود وسرمایه این پیام را دارد که خطر انقلابی عمیق ورادیکال در ایران در کمین است که می رود نظم فعلی وژئوپلیتیک منطقه وبین المللی را در هم ریزد. این تحول بلافاصله برای آنها تئوری دومینو را یادآور می شود که کشورهای خاورمیانه نشسته بر بشکه باروت نارضایتی، یکی بعد از دیگری منفجر شود. این چشم انداز هول انگیز برای آنها وسیاست مماشات قطعا بی تفاوتی وسکوت به ارمغان ندارد! آنها اجازه نخواهند داد تحولات به مسیری که درپیش گرفته (آتش) برود. آنها همچنین به تجربه ودر طول قیام، نتیجه محور دوم (متلاشی شدن منشور همبستگی) را به چشم دیدند. بنابر این تنها راه کار پیش روی آنها ایجاد مانع بر سر راه یا کند کردن حرکت آلترناتیو انقلابی شورای ملی مقاومت ومجاهدین است که بر راه حل استعماری پیشی نگیرد. لذا اتحاد عمل روی محور چهارم علیه جنبش سازمان یافته در دستور کار قرار میگیرد. جنبشی که با ابزار از پیش آماده (کانون های شورشی) مترصد ودر کمین شعله ور کردن جرقه های نارضایتی نشسته است. از این رو دقت روی حلقات زنجیری اقدامات علیه مقاومت ایران در پاریس ودر آلبانی وبیانیه وزارت خارجه آمریکا در مدت کمتر از ۳ هفته بخوبی چرایی این حملات را بر ملا می کند.  

با اشراف به این أصل که یک هدف عادلانه، حمایت گسترده قهرمان خود را به دست می آورد، ویک هدف ناعادلانه تعقیب کننده خود را محکوم به مطرود بودن می کند، یک هفته بعد از حملات علیه مقاومت بوضوح می توان دید وگفت که شورای ملی مقاومت ومجاهدین، برغم ضربه وارد آمده، نه تنها مانع را کنار زده که با سرعتی بیش از قبل، در حال طی کردن سیر صعودی بٌردار تعادل قوا درسپهر سیاسی ایران هستند. علاوه بر این، حملات علیه مقاومت سبب شد دشمن اصلی رژیم و آلتر ناتیو حقیقی، مجاهدین و شورای ملی مقاومت در کانون جنبش قرار گیرند. بازنده اصلی نیز رژیم وآلترناتیو دست ساز استعمار بود. در حقیقت این بار نیز حمله ایی که با زد و بند حامیان مماشات با رژیم علیه مقاومت صورت گرفت، مستقیم روی سر رژیم خراب شد و غیر مستقیم نامشروع کردن آلترناتیو استعماری (منشورپاره شده) هدف گرفت. همچنان که  در ۳۰ سال قبل وقتی در آبان سال ۷۳  حامیان سیاست بند و بست و مماشات با رژیم در آمریکا نام مجاهدین را در لیست تروریستی قرار دادند، رژیم خواست از حاشیه امنی که این لیست گذاری برایش بوجود آورده استفاده کند و با سه موشک اسکاد بی به اشرف حمله کرد. رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی طی پیامی گفت: این موشک ها به لیست تروریستی خورد! واقعیت تلخ این است که سیاست مماشات در این منطقه از جهان بر اساس یک أصل بنا شده است: کسانی که تسلیم شوند، موفق خواهند شد. کسانی که مقاومت می کنند هلاک می شوند! 

فهمیدن ویافتن جواب اینکه چرا غرب از چانه‌زنی‌های بی‌پایان با یک هیولا دست نمی کشد، سخت نیست، وقتی که بدانیم سیاستی که هدفش توزیع ثروت بین صاحبان قدرت است واخلاق وشرافت غایب است. آنها هنوز پس از ۵۰۰ سال همچنان دربهای سیاست را بر پاشنه ماکیاولیسم می چرخانند. غافل از اینکه ظرف موفقیت این سیاست همان عصر قرون وسطی است ونه عصر آگاهی وارتباطات. البته رهبران غرب ریاکارانه در مواضع خود میگویند که دیپلماسی (بخوانید: مماشات) را بر رویارویی ترجیح میدهند، اما آیا این همان «دیپلماسی» نیست که به هیتلر اجازه داد تا به اروپای مرکزی و شرقی لشکرکشی کند! وجنگ دوم جهانی را با ۶۰ میلیون کشته و اروپای زیر صفر به بشر معاصر هدیه کرد؟

نکته پایانی اینکه بر ما پوشیده نیست که تا وقتی رژیم فاشیسم دینی بر سر کار است وبرای ماندن در قدرت از هیچ وطن فروشی دریغ نمیکند، سیاست مماشات هم ادامه دارد. اما آزمودن چند باره این سیاست، بویژه در برابر مقاومت ایران یاد آور مثل شیرین فارسی «آزموده را آزمودن خطاست». کافی است به تحولات همین یک ماه اخیر توجه شود، می توانند مشروعیت ووزن مقاومت ایران را در داخل پارلمان های خود ببینند! بقول یکی از نمایندگان پارلمان: «این ها ما را هم شقه کرده اند!» برغم همه این فشارها، رژیم ومماشاتگران می توانند پاسخ درخور این مرحله را از جانب مردم ومقاومت سترگش در تظاهرات بزرگ ایرانیان که برای اول جولای در پاریس برنامه ریزی شده است، بگیرند. این تظاهرات بزرگ که آینه تمام نمای مردم ایران با هر نگرش وملیتی است، هر یک از ما بکوشیم خودمان را در آن ببینیم. 

آیینه سکندر جام جم است بنگر        تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا (ایران)