ابوذر غفاری
توضیح: این نوشتار مشتمل بر سه بخش اصلی است:
بخش اول
مقدمه
پایگاه اجتماعی یک نیروی سیاسی، به معنای میزان مقبولیت، مشروعیت و اتکای آن به بخشهای قابل توجهی از جامعه است. در شرایط مختلف سیاسی، نحوه شکلگیری، بروز و سنجش این پایگاه کاملاً متفاوت است و ابزارهای ارزیابی آن تابع ساختار نظام سیاسی و آزادیهای موجود است. در یک شرایط دموکراتیک و در یک فضای سیاسی باز، پایگاه اجتماعی را میتوان بهطور نسبی از طریق رأی مردم در انتخابات آزاد، میزان عضویت و هواداری سازمانیافته، حضور علنی در جامعه مدنی (تشکلها، رسانهها، خیابان و دانشگاهها) و مشروعیت و مقبولیت در افکار عمومی اندازه گرفت. اما در شرایط اختناق و سرکوب مطلق(مثل دیکتاتوریهای توتالیتر و فاشیستی)، این شاخصها عملاً امکان بروز و اندازهگیری ندارند و چنین ابزارهایی اساسا وجود ندارند. در چنین شرایطی، معیار وجود یا عدم وجود پایگاه اجتماعی یک نیروی سیاسی را باید غیرمستقیم و از طریق نشانههای دیگر سنجید.
نشانه های پایگاه اجتماعی در شرایط دموکراتیک
در یک نظام دموکراتیک و در یک فضای باز، سیاسی، پایگاه اجتماعی را میتوان با ابزارهای مستقیم و ملموس ارزیابی کرد. این معیارها عبارتاند از:
رأی عمومی در انتخابات آزاد و رقابتی: بالاترین معیار سنجش مشروعیت سیاسی یک جریان، میزان حمایت آن در انتخابات واقعی است. این شاخص نشان میدهد مردم تا چه حد برنامهها، اهداف و رهبری یک سازمان را قبول دارند.
عضویت و سازماندهی اجتماعی: تعداد اعضا، فعالان داوطلب، شاخههای محلی و شبکههای رسمی و غیررسمی، نشانهای از نفوذ و ارتباط عمیق یک جریان با جامعه است.
فعالیت در جامعه مدنی: مشارکت در تشکلها، انجمنها، دانشگاهها، رسانهها و شبکههای اجتماعی نشاندهنده توانایی جریان در تأثیرگذاری بر افکار عمومی است.
میزان مشروعیت و اعتماد عمومی: افکارسنجیها و تحقیقات میدانی میتوانند تصویری از مقبولیت عمومی و اعتماد مردم به یک سازمان ارائه دهند.
این شاخصها به تحلیلگران و سیاستمداران امکان میدهند که با دقت نسبی درباره اندازه و قدرت یک جریان سیاسی قضاوت کنند.
نشانه های پایگاه اجتماعی در شرایط اختناق و سرکوب مطلق
در نظامهای توتالیتر و سرکوبگر، مانند دیکتاتوری مذهبی یا فاشیستی، امکان بروز علنی حمایت عمومی وجود ندارد. حتی کوچکترین نشانه مخالفت علنی میتواند به زندان، شکنجه یا اعدام منجر شود. بنابراین، معیارهای سنتی پایگاه اجتماعی عملاً قابل استفاده نیستند و باید از شاخصهای غیرمستقیم و منطقی بهره برد. از منظر منطقی و علمی میتوان گفت یک نیروی اپوزیسیون تحت سرکوب زمانی پایگاه اجتماعی دارد که از ویژگی های زیر برخوردار باشد:
۱.بقای طولانیمدت در برابر سرکوب: اگر نیرویی پایگاه اجتماعی نداشته باشد، به سرعت محو و نابود میشود و نمی تواند در برابر سرکوب و اختناق دوام بیاورد و راه را ادامه دهد. اما اگر یک جریان سیاسی در طول سالها و دههها با وجود سرکوب گسترده، حیات سازمانی و فعالیت مستمر خود را حفظ کند، نشانه قوی از حمایت اجتماعی و توان جذب نیرو است. زیرا بدون حداقل حمایت اجتماعی، هر جریان سیاسی خیلی سریع محو میشود.
۲. بازسازی و تولید مستمر نیرو و کادر جدید: یعنی نسلهای تازهای جذبش شوند و نیز قدرت و توان هضم کردن جذب و دفع نیرو را دارا باشد. زیرا که مسیر مبارزه مسیری است بسیار دشوار، پر فراز و نشیب و گاه بسیار طولانی و همه افراد ظرفیت و توانایی لازم برای پیمودن این مسیر صعب العبور را ندارند. توانایی سازمان در آموزش، پرورش وجذب نیروهای جدید در شرایط ممنوعیت، نشاندهنده وجود شبکههای اجتماعی عمیق وانگیزه و همبستگی واقعی در جامعه است.
۳. تحمل وپرداخت هزینههای سنگین مقاومت (زندان، اعدام، تبعید): یک نیروی سیاسی که از پایگاه اجتماعی و مردمی قوی برخوردار است باید بتواند هزینه های انسانی و سیاسی ضروری در مسیر مبارزه را با شکیبایی و بردباری و صبر انقلابی تحمل کند و در عین حال از پای نیفتد و باز هم ادامه دهد. اعدام، زندان، تبعید و مصادره اموال اگرچه میتواند نیروی سیاسی را تضعیف کند، اما استمرار و مقاومت سازمان در برابر این هزینهها نشانهای روشن از پشتوانه اجتماعی و همبستگی واقعی هواداران است.
۴. واکنش رژیم حاکم نسبت به آن و حجم منابع صرفشده برای مقابله با آن: این معیار مهمی است. اگر رژیم دائماً در حال شیطانسازی، صرف بودجه و انرژی برای بیاعتبار کردن یک گروه یا سازمان است و روی آن مستمر انگشت گذاشته و تاکید می کند، این امر، نشان میدهد که آن نیرو تهدید واقعی و دارای پایگاه اجتماعی است. رژیمهای سرکوبگر تنها به نیروهایی حساسیت نشان میدهند که تهدیدی واقعی برای بقای آنها هستند و در مواردی حتی به دیگر نیروهای مخالف خود، که تهدید جدی از جانب آن ها احساس نمی کنند کمک و یاری رسانی هم می کنند تا آن ها را در مقابل تهدید اصلی خود علم کنند و با این کار بخش عظیمی از انرژی مخالفان را به هدر داده و هرز می برند. صرف هزینه های کلان و انرژی برای تخریب یک جریان توسط حاکمیت سرکوبگر، خود نشانه غیرمستقیم پایگاه اجتماعی و اثرگذاری جریان مربوطه است.
۵. استقلال سیاسی و مالی و اتکاء به حمایت مردمی: یکی دیگر از شاخص های داشتن پایگاه اجتماعی برای یک نیروی مردمی، استقلال همه جانبه سیاسی، مالی و….می باشد. این نیرو به هیچ چیز جز عزم و اراده آهنین خودش و حمایت و پشتیبانی مردمش متکی نیست.اتکاء به منابع مردمی و توان خوداتکایی نشان میدهد که یک جریان واقعی و متکی به جامعه است، نه صرفاً ابزار قدرتهای خارجی یا داخلی.
۶. حضور واثر گذاری در میدان های مختلف مبارزه و در پهنه های سیاسی، دیپلوماتیک و رسانه ای و حقوق بشری: یک نیروی سیاسی دارای پایگاه اجتماعی، در دیپلوماسی و امور سیاسی و رسانه ای و در انطباق با قوانین حقوق بشری، همپای سایر فعالیت ها قدم بر می دارد، پیشرفت می کند و بین بال سیاسی و تبلیغی و… خود با دیگر پهنه ها وعرصه های مبارزاتی اش تعادل برقرار می کند. حتی در غیاب ابزارهای رسمی، جریانهای مقاوم میتوانند در سطوح سیاسی، دیپلماتیک، رسانهای و حقوق بشری فعال باشند. این اثرگذاری، نشاندهنده مشروعیت و نفوذ واقعی در بخشی از جامعه است. فعالیت سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای، حتی در محدودترین شرایط، نشانه مشروعیت و نفوذ واقعی است.
۷. توان مقابله با تهمت، جنگ روانی، سانسور و شیطان سازی: شکستن دیواره های جنگ روانی و سانسور و مغلوب نشدن در برابر پدیده مرموز و بسیار فریبنده و منحرف کننده شیطان سازی، که حیثیت و آبروی سیاسی و اجتماعی یک جریان سیاسی را مورد هدف قرار می دهد نیز یکی از پیچیده ترین، بغرنج ترین و تعیین کننده ترین صحنه ها و میدان های نبرد سیاسی است که بدون برخورداری از حمایت مردمی امکان پذیر نمی باشد. جریانهایی که با تبلیغات منفی و گسترده، تهمت و برچسبزنی و شیطان سازی بی حد و مرز مواجه میشوند، اما همچنان هویت، اصول و مسیر خود را حفظ میکنند، دارای پایه اجتماعی و مشروعیت واقعی هستند.
۸. عبور سرفرازانه از میان انواع و اقسام توطئه ها و دسیسه ها: توان مقابله در برابر انواع و اقسام توطئه های داخلی و بین المللی و کنار زدن آن ها یکی دیگر از معیارهای برخورداری یک نیروی سیاسی از پایگاه اجتماعی است. یک نیروی مبارز باید بتواند با حفظ استقلال همه جانبه خود از تمامی این دسیسه ها پیروزمندانه و سرافرازانه عبور کند.
لازم به یادآوری است که بسته به شرایط و موقعیت، یک نیروی سیاسی می تواند از همه این ویژگی ها یکجا برخوردار باشد ولی گاهی شرایط و واقعیت یک جامعه طوری است که عملا امکان بعضی از این عوامل، آن طور که باید، در دسترس نیست و وجود مادی ندارد. به عنوان مثال شرایط در انقلاب ویتنام که ویت گونگ ها بخش وسیعی از سرزمین خودشان را تحت کنترل داشتند و با بخش عظیمی از مردم خویش در ارتباط دائم و مستقیم بودند با جنبشی مانند جنبش استقلال الحزایر، که بسیاری از رهبران سیاسی جنبش و خیلی از نیروها به دلیل سرکوب استعمار فرانسه به کشورهای دیگر، از جمله تونس و مراکش رفته و از آنجا مبارزه می کردند، هم از نظر جذب نیرو و هم از لحاظ امکانات و پشتیبانی و… کاملا متفاوت است.



















