مبانی و معیارهای پایگاه اجتماعی یک نیروی سیاسی (۲) 

ابوذر غفاری

بخش دوم

سازمان مجاهدین خلق ونشانه‌های پایگاه اجتماعی

۱. استمرار تاریخی ومقاومت

۴۷ سال ماندگاری سازمانی و مبارزاتی در برابر یکی از خونریزترین دیکتاتوری‌های قرن (که تقریباً توانسته همه مخالفان جدی‌اش را حذف فیزیکی و سیاسی کند) و در عین حال تداوم بی وقفه مبارزه و فعالیت تمام عیار در همه عرصه ها علیه رژیم ولایت فقیه، نشانه‌ی روشنی از ریشه اجتماعی عمیق این سازمان است. این سازمان توانسته تحت سخت ترین شرایط نه تنها انسجام و استحکام تشکیلاتی خود را از دست نداده، بلکه روز به روز پایه های تشکیلات پولادین خود را قوی تر و نفوذ ناپذیر تر کرده و علیرغم این همه فشار و توطئه و آن همه کلان طوفان ها و سیلاب های سیاسی، بر خلاف سایر مدعیان، هیچ تشتت و افتراق و انشعابی در آن صورت نگرفته و همچنان یکپارچگی و وحدت تشکیلاتی و سیاسی خود را حفظ کرده است.

۲. بازسازی و تولید نیرو

تداوم نسل ها در سازمان مجاهدین خلق(از دهه ۵۰ تا دهه ۱۴۰۰) و جذب هوادار  در داخل و خارج کشور آن هم در شرایط ممنوعیت مطلق(والبته با توجه به موقعیت و شرایط خاص اپوزیسیون ایران، که در وطن خود حضور ندارد و اساسا در خارج از کشور مستقر هست و فعالیت می کند)، مؤید پایگاه اجتماعی آن است.

۳. پرداخت هزینه سنگین

بیش از صد و بیست هزار شهید و صد ها هزار زندانی سیاسی که به این سازمان تعلق دارند، دهه ها زندگی در تبعید، گذشتن از مال و جان و خانواده و فدای همه چیز در راه آزادی و استقلال و دموکراسی، به وضوح نشان می‌دهد که بخش مهمی از جامعه به اندازه کافی با این سازمان همبسته و همراه بوده که توانسته چنین هزینه‌های سنگینی را بپردازد.

۴. واکنش رژیم ولایت فقیه

حجم عظیم تبلیغات رسمی، سانسور وتحریف اخبار، صرف بودجه‌های کلان چندین میلیارد دلاری در پروژه‌های “شیطان‌سازی” برای بی اعتبار کردن مجاهدین و حتی اختصاص نهادهای ویژه برای این کار، بهترین شاهد و اعتراف غیرمستقیم بر وجود پایگاه اجتماعی این سازمان است. هر رژیمی تنها نسبت به نیرویی چنین انرژی و دشمنی صرف می‌کند که آن را خطر واقعی برای بقای خود بداند. حقیقت این است که دشمنی مداوم رژیم ولایت فقیه و سیل بی‌امان تبلیغات و برچسب‌زنی علیه مجاهدین، بزرگ‌ترین سند زنده بودن و ریشه‌دار بودن آنان است. چرا که در منطق سیاست، حکومت‌ها تنها از نیرویی می‌ترسند که واقعاً تهدیدشان می‌کند.

۵. استقلال سیاسی و مالی

یکی از بارزترین نشانه‌های پایگاه اجتماعی، اتکای این سازمان بر کمک‌های مالی مردم و هوادارانش است. برخلاف بسیاری از گروه‌ها که به دولت‌های خارجی وابسته‌اند، مجاهدین بارها ثابت کرده‌اند که هزینه‌های سیاسی و مالی خود را از طریق جمع‌آوری کمک‌های مردمی و همیاری‌های گسترده تأمین می‌کنند. این استقلال، خود نشانه‌ی اعتماد و همراهی بخشی از جامعه با آنان است.

۶. حضور و اثرگذاری در میدان های مختلف

علاوه بر حمایت مردم در ایران (که بارزترین شکل آن در حضور و فعالیت های گسترده کانون های شورشی متجلی می گردد)، شبکه جهانی دیاسپورای ایرانیان و فعالیت‌های علنی از جمله گردهمایی‌های بزرگ (که آخرین نمونه آن همین امروز در بروکسل با شکوه و عظمت خاصی برگزار گردید طوری که توانست در دیواره ضخیم سانسور قرن شکاف ایجاد کند)، برگزاری تظاهرات و راهپیمایی ها و آکسیون ها به طور لاینقطع، لابی‌گری سیاسی، پشتیبانی نمایندگان پارلمان‌ها و شخصیت‌های بین‌المللی از این سازمان، همه و همه بازتاب بیرونی پایگاه اجتماعی و سیاسی واقعی این سازمان است.

(دیاسپورا به معنی پراکندگی یا آوارگی گروهی از مردم است که از سرزمین اصلی خود دور شده‌اند اما همچنان پیوندهای فرهنگی و ملی با آن سرزمین را حفظ می‌کنند).

۷. توان مقابله با سانسور، جنگ روانی و شیطان سازی

سانسور، برچسب‌زنی و شیطان سازی بی حد وحصری از سوی رژیم و اپوزیسیون‌ نماها علیه مجاهدین به طور مستمر و در ابعادی وسیع جریان داشته و همچنان ادامه دارد. آن ها نه‌تنها هدف حملات رژیم بوده‌اند، بلکه طیف‌هایی از نیروهای به‌اصطلاح اپوزیسیون (به‌ویژه سلطنت‌طلبان) نیز در پروژه تخریب، سانسور، تهمت‌زنی و شیطان سازی علیه آنان به طرز عجیبی فعال بوده‌ و هستند. تقریبا هیچ مارک و تهمت ناروایی نیست که به مجاهدین زده نشده باشد. مهم تر این که تمام مایه گذاری ها، فداکاری ها، هنرهای شگرف سیاسی و ابتکارات و خلاقیت های مبارزاتی بی نظیر آنان و همه ارزش های اصیل مبارزاتی و انسانی شان از سوی رژیم و دم و دنبالچه هایش و نیز توسط نیروهای مغرض، به طرزی ناجوانمردانه، وارونه جلوه داده می شود.  اما این فشارهای چندجانبه نه‌تنها این سازمان را نابود نکرده، بلکه آن را مقاوم‌تر و شناخته‌شده‌تر کرده و هیچیک از این تشبثات و مغلطه های سیاسی نتوانسته در عزم راسخ مبارزاتی آن ها خدشه ای وارد کند. آن ها همچنان ثابت قدم و استوار به مبارزه درخشان خود ادامه داده و می دهند. عبور شرافتمندانه از این کارزار ناجوانمردانه، خود نشانه استقامت اجتماعی و مشروعیت تاریخی مجاهدین است.

۸. پشت سر گذاشتن دسیسه ها و توطئه ها:

الف – توطئه‌های منطقه‌ای

پس از سقوط صدام، رژیم ایران با استفاده از دولت نوری مالکی در عراق، چندین بار با حملات خونین به پایگاه‌های مجاهدین در اشرف و لیبرتی کوشید این سازمان را قتل‌عام و نابود کند. مقاومت سازمان‌یافته و بی‌سلاح مجاهدین در برابر این حملات و باقی‌ماندن آنان در صحنه و نهایتا خروج سرفرازانه و شکوهمند بدنه اصلی این سازمان از عراق و ورود به آلبانی، نشان داد که این سازمان صرفاً متکی به توان سیاسی و اجتماعی خود است و مشروعیتش بر بستر اجتماعی پایدار و استوار است.

ب – فائق آمدن بر توطئه‌های بین‌المللی

قرار گرفتن در لیست تروریستی آمریکا و اروپا: این توطئه بزرگ سیاسی با هدف مشروعیت‌زدایی از مجاهدین صورت گرفت. اما سازمان با یک نبرد حقوقی و سیاسی طولانی موفق شد در هر دو سوی آتلانتیک از لیست‌ها خارج شود و مشروعیت بین‌المللی خود را بازپس گیرد.

حمله ۱۷ ژوئن در فرانسه: دولت فرانسه به تحریک رژیم ایران علیه مجاهدین اقدام کرد، اما سرانجام این پرونده با سرافرازی مجاهدین و شکست توطئه بسته شد.

 موارد دیگری وجود دارند که جهت پیشگیری از تطویل مطلب از بیان جزئیات آن ها در این مقاله خوداری می گردد.