یکی از اصلی ترین قولهای پوشالی و توخالی آخوند حسن روحانی – که محصولی از شیادی و حیله گری این مهره اطلاعاتی نظام پلید جمهوری اسلامی بوده است – وعده های حل مسائل داخلی و خارجی ایران ظرف یک صد روز اول ریاست جمهوری اش بود.
رئیس جمهور نظام پلید جمهوری اسلامی در خرداد 1392 در یک برنامه تلویزیونی مدعی شد که ظرف یک ماه و یا حد اکثر 100 روز اول دولتش مشکلات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و سیاست خارجی را حل خواهد کرد. او همچنین مدعی شد که در طول همین مدت – یعنی صد روز اول ریاست جمهوری اش – مشکلات کارخانه ها و مراکز تولیدی را نیز حل خواهد کرد.
افکار عمومی بخوبی دیدند که این آخوند پلید و حیله گر در گزارش صد روز اول ریاست جمهوری اش – در تلویزیون جمهوری اسلامی – چگونه آسمان و ریسمان را به یکدیگر پیوند زنده و با شیادی، مغلطه و سفسطه کردن از زیر پاسخگویی به وعدهایش شانه خالی کرد. گوییا شیخ فریدون (حسن روحانی) که در دوران احمدی نژاد نماینده ولی فقیه در شورای امنیت ملی بود، اساسا با شرایط اقتصادی، اجتماعی و…..در دوران ریاست جمهوری میمون نظام، بیگانه بوده است.
اما هدف بنده در حال حاضر پرداختن به مقوله وعده های توخالی 100 روزه این مهره اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی نیست.
اینجا میخواهیم به سه نکته برجسته از مطالب طرح شده از سوی آخوند روحانی در طول روزهای گذشته پرداخته و سپس به ارتباط این سه موضوع با یکدیگر بپردازیم.
به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا، آخوند روحانی روز شنبه 21 دی 1392 در نخستین جلسه شورای عالی فضای مجازی بر ضرورت ایجاد شبکه ملی اطلاعات تاکید کرد.
در همین ارتباط سایت دیگربان نوشت: مقامهای جمهوری اسلامی سالهاست امیدوارند با راهاندازی «شبکه اینترنت ملی» بتوانند تمام فعالیتهای کاربران اینترنت در ایران را کنترل کنند.
روز دوشنبه 23 دی ماه 1392 آخوند روحانی در تجمعی تحت عنوان «جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی» میگوید: نباید بگذاريم فضای جامعه ما به گونه يی باشد که خدای ناکرده پرسشی زير زمينی شود. انديشه ای زير زمينی شود، نقدی زير زمينی شود. پرسش از بين نمی رود. نقد هم از بين نمی رود. اگر نگذاشتيد که ظهور و بروز پيدا کند به ناچار زير زمينی خواهد شد و اين به نفع جامعه نيست به نفع کشور نيست.
روز سه شنبه 24 دی ماه 1392 نیز آخوند روحانی در دیداری با فرهنگیان، دانشگاهیان و نخبگان در استان خوزستان، خواست «مطالبات» مردم از دولت وی را «تعدیل» کنند.
حالا سئوالاتی که در پی همین نکات برجسته طرح میشود به عبارت زیر است:
-چرا آخوند روحانی که ژست آزادی های مدنی و اجتماعی را می گیرد و قرار بود مسائل اجتماعی را طی 100 روز اول ریاست جمهوری اش حل کند، حالا بدنبال سانسور بیشتر و کنترل فاشیستی جامعه از طریق «شبکه اینترنت ملی» میباشد؟
– چرا آخوند روحانی دست نیاز به سوی هنرمندان و نخبگان دارز کرده و درخواست میکند تا آنان مطالبات مردم را کم کرده و پایین بیاورند؟
-چرا آخوند روحانی همزمان با تلاش برای گسترش سانسور و نیز پایین آوردن سطح مطالبات مردم، از زیر زمینی شدن خشم و انزجار جوانان دلیر ایران زمین می ترسد و آن را به نفع نظام پلیدشان نمیداند؟
روحانی حیله گر بخوبی می داند که نوشیدن جام زهر اتمی از سوی خامنه ای ضحاک، بی تردید مطالبات جامعه را بالا خواهد برد. بویژه آنکه وعده های اصلی انتخاباتی داده شده از سوی این مهره اطلاعاتی جمهوری اسلامی – بطور مشخص حل مسئله اقتصادی مردم – عملا حل نشده است. آزادسازی 4 میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران طی چند ماه آینده نیز نمیتواند دردی از اقتصاد بیمار ایران و مشکلی از مردم ایران حل کند.
روحانی و نظام پلید جمهوری اسلامی به تجربه ای که در دوران خاتمی شیاد کسب کرده اند، بخوبی میدانند که اگر بخواهند به یک درصد از مطالبات مردم پاسخ دهند، این یک درصد به سرعت به ده درصد تبدیل میشود. اگر هم بخواهند به ده درصد از مطالبات مردم پاسخ دهند این مطالبات سیر صعودی خواهد داشت و در نتیجه شرایط را به سوی فروپاشی تمامیت نظام ولایت فقیه خواهد برد.
اگر هم بخواهند به مطالبات مردم پاسخ ندهند، اعتراضات در این مرحله با اوج گیری خشم مردم – بدلایل مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی – بسرعت بسوی یک انقلاب قهر آمیز پیش خواهد رفت.
در نتیجه این نظام ضد مردمی ضمن تلاش برای جلوگیری از دسترسی جوانان به اطلاعات واقعی، تجربه اطلاع رسانی از طریق شبکه های سیاسی و اجتماعی توسط امکانات اینترنتی در طول قیام مردمی 1388 را نیز دارد. به همین دلیل این حاکمیت قرون وسطایی توسط رئیس جمهور حیله گرش در پی ایجاد و تکمیل «شبکه اینترنت ملی» در راستای خفقان هر چه بیشتر و عدم دسترسی جوانان به این نوع امکانات عمومی و اطلاع رسانی است.
منظور آخوند روحانی از زیرزمینی شدن اندیشه ها، همان تشکیلاتهای زیر زمینی مسلحانه مردمی برای سرنگونی نظام پلید جمهوری اسلامی است.
حاکمیتی که هر نقد یا انتقادی در جامعه ایران در طول 34 سال گذشته را در گلو خفه کرده است و هر منتقدی را به سیاهچالهای مخوف، به زیر شکنجه و یا به چوبه های اعدام و تیرکهای تیرباران سپرده است، بی هوده دست و پا زده و تلاش میکند تا جلوی زیر زمینی شدن اندیشه هایی که به سرنگونی اش منتهی میشود را بگیرد.
از سوی دیگر نظام پلید جمهوری اسلامی بخوبی میداند که ادامه این شرایط به قول خودشان به “قیام گرسنگان” منتهی میشود. در نتیجه باید تا آنجایی که ممکن است مطالبات مردم خاص و عام را از حاکمیت پایین آورد تا اوج گیری این مطالبات و عدم توان پاسخگویی حاکمیت موجب قیام توده ای در سراسر کشور نشود که حاکمیت نتواند آن را کنترل کند.
مرحوم بازرگان در دفاعيه خود در دادگاه نظامي شاه در سال 1342 خطاب به حاکمیت شاه گفت: «ما آخرين گروهي هستيم كه با زبان قانون و به شيوه مسالمت آميز با شما سخن مي گوييم. با محكوم كردن ما، ملت خاموش نمي شود بلكه با زبان ديگري با شما سخن خواهد گفت… .»
تاریخ بخوبی دید که پس از آن دوران سازمانهای مسلح چریکی و زیر زمینی چون مجاهدین خلق ایران و چریکهای فدایی خلق ایران تشکیل گشته و بسرعت دارای پایگاههای مردمی شدند.
نظام پلید جمهوری اسلامی و ولایت فقیه اش هم بخوبی میدانند که قیامهای پیش رو دیگر از جنس “رای منو پس بده” و یا “تظاهرات سکوت” و یا خانه نشین کردن مردم از سوی «حافظ منافعان مغلوب جمهوری اسلامی» در سال 1388 نخواهد بود. خیزشهای مردمی پیش روی بر علیه نظام جهل و ستم ولایت فقیه، هزاران بار قهرآمیزتر از عاشورای 1388 برای این جانیان خواهد بود و ریش و ریشه این جباران و این ضحاکان حاکم بر ملک وطن را خواهد سوزاند.
مجتبی فتحی
25 دی 1392
15 ژانویه 2014