ایرج مصداقی، جنایتکاری که خون زندانیان سیاسی قتل عام شده بر دستانش خشکیده است. به نمونه ای از اعترافات ایرج مصداقی جنایتکار در مورد شهیدان راه آزادی خانم فاطمه کزازی و نیز برادرشان جلال کزازی که ایرج مصداقی به همراه وزارت اطلاعات به محل مخفی گاهشان رفته و آنها را لو داده و موجب قتل عامشان شده است در زیر توجه فرمایید.
«مصداقی ، در صفحه ی ، ۶۷ جلد ۱ – ، کتاب خاطرات زندانش با عنوان عذاب وجدان لحظهای رهایم نمیکرد، داستانی از خواهر و برادری که توسط او شناسایی و دستگیر شده اند را چنین توجیه میکند ،«اشتباه و حماقتم باعث شده بود ، زیاد از حد ، صحبت کنم و موضوعی را که ، نیازی به مطرح کردنش نبوده ، با دیگری در میآن بگذارم، حالا همان مسئله منجر به دستگیری این برادر و خواهر شده بود. عذاب وجدان ، لحظهای رهایم نمی کرد. گویی در آن برهوت دلم هیچ امید و آرزویی را نمی طلبید. و هیچ چشم اندازی پیش رو نداشتم . همه چیز، داشت به خوبی پیش میرفت . که ، آن بد شانسی بزرگ گریبانم را گرفت ، و منجربه دستگیری آنها شد . به خودم ، لعن و نفرین میکردم، چرا همراه آنها رفتم؟ آیا امکان نرفتن وجود نداشت؟ آیا امکان مقاومت وجود نداشت؟ شرم از تسلیم و عذاب وجدان مرا تا سر حد جنون میبرد، فشارهای فوق العاده شکنجه !! و واقعیت تسلیم ، به طور فزایندهای ، مرا در هم پیچیده بود »…
این یک نمونه از هزاران نمونه از خیانت و همکاری با دژخیمان و شرکت در دستگیری و لو دادن سایرین که “ایرج کذاب”خائن ،جاسوس و آنتن جلادان در شکنجه گاههای رژیم با بیان شاگرد جلادی(خصوصیت خاص خودش ) به آن اعتراف میکند. رذالت و دنائت و شنائت این عنصر خبیث را بنگریم که با مظلوم نمایی احمقانه وشامورتی بازی سعی در کم رنگ کردن خیانت و همکاری اطلاعاتی خود با دژخیمان و لو دادن فرزندان مردم را دارد و آنروز که پرونده ها در فردای سرنگونی گشوده شود ماهیت کثیف این جوجه شکنجه گر و این لش متعفن بیشتر افشا خواهد شد. و ای بسا صفحات غیر قابل باوری از او در اتاقهای شکنجه و میادین تیر وجوخه اعدام و تور وکمین گذاری و…افشاء خواهد شد.
بی دلیل نیست که این عنصر رذل و دنی و خائن اینگونه در پی رد یابی رهبر پاکباز این مقاومت و انهدام سازمان پیشتاز و آلترناتیو انقلابی می باشد و کینه هیستریک وحیوانی خودرا نسبت به بالاترین و والاترین ارزش این نسل و مقاومت- که بی تردید منبع و موتور متحرک این همه مقاومت وحماسه در زیر وحشیانه ترین شکنجه ها در سیاهچالهای رژیم ددمنش و ضد بشر بوده و می باشد ـ خمینی وار و به سان لاجوردی دژخیم نثار رهبر پاکباز مقاومت می کند. شاید درک وفهم عینی و ملموس این مسئله برای دوستانی که در زندانهای رژیم نبوده اند و رژیم را با پوست و گوشت و استخوان احساس نکرده اند به درجاتی غلو آمیز بنظر برسد، ولی من بعنوان یک شاهد که مدتی زندانی و اسیر بوده ام، میخواهم شهادت بدهم که این امر در لحظه به لحظه اسارت و اتاق های شکنجه ساری و جاری بوده است و به ذکر یک نمونه از بیشماران نمونه اکتفاء میکنم.
مجاهد شهید و قهرمان جمشید نیک اخلاق که به اعتراف و اذعان حسنی جنایتکار امام جمعه جانی رژیم در ارومیه “بیش از ده هزار شلاق متحمل شده بود که اگر به صخره سنگ می زدند پودر میشدو…واگر رژیم ۴ نفر از این نوع نیرو داشتند قدس را تصرف میکردند…” ،در لحظه وداع وموقعی که از طرف دژخیمان و بعد از لو رفتنش به زیر هشت فرا خوانده شد و به او گفته بودند که باید وسایلش را جمع کرده و به آنجا مراجعه کند، به بند مجرد بر گشت و در مواجه با بقیه که ۳۵ نفر بودیم (من و برادران مجاهد خلق اشرفی مرتضی قره اوغلانی و رضا ستوده مرام که الان در زندان لیبرتی میباشند، ویک زندانی دیگر که نمیخواهم اسمش را بیاورم، به دلیل نبود سلول کافی با هم در یک سلول بودیم ) با لبخند همیشگی خودش گفت: مگر عهد و پیمانمان با “مسعود” جز این است که به گلوله های دژخیمان بخندیم! ودر همان دقایق ما را به مقاومت و پایداری به هر بهای ممکن فرا خواند و عاشقانه و استوار و مصمم به صحنه دیگری از رزم و فدا رفت و برای اعتلاء کلمه طیبه مجاهد در مصاف با دژخیمان و در اتاقهای شکنجه تمامیت ارتجاع و رژیم خمینی را مقهور حقانیت مسعود و مجاهد خلق کرد و در تاریخ ۶ تیر ۶۲ جاودانه شد.
لازم به ذکر است که جمشید قهرمان در تاریخ اول اسفند ۶۱ به شکنجه گاه مرکزی سپاه برده شد ودر مدت کمتر از صد روز بنا به اعتراف جانی جنایتکار حسنی جلاد ده هزار شلاق را متحمل شد ولی هیهات که یک آخ هم تحویل دژخیمان نداد.و حسرت و آرزوی شنیدن حتی یک آخ را بر دل دژخیمان باقی گذاشت .با ذکر یک نمونه از بی شما ران که فوقأ ذکر شد میتوان به علت و چرایی این کینه حیوانی این عنصر خبیث نسبت به مسعود عزیز و خونخوارگی این شاگرد جلاد پی برد که برای لاپوشانی ماهیت و کارکرد کثیف وضد انسانی خود نوک قله این حماسه ها و رشادتها و مقاومتها را نشانه رفته است تا ماموریت ناتمام خود در شکنجه گاهها را در مداری بس کثیف تر و حیوانی تر به پیش ببرد. غافل از اینکه پیش از او خیلی های دیگر سعی کردند نور خدا را در همدستی با دژخیمان و شکنجه گران ودیکتاتور ها وارتجاع و استعمار خاموش کنند ولی هیهات که دریایی به پوز عناصر نجسی چون این شاگرد جلاد و هم پالکی هایش و دیگر بریده مزدوران نجس و آلوده شود و همه مکر وحیله های رژیم و استعمار روی سر خودشان خراب خواهد شد و رو سیاهی و غرق شدن در منجلاب و سپتیک اخوندی نصیب این خود فروشان و زالو صفتان خواهد شد .
مرگ بر خامنه ای ـ درود بر رجوی