اگرچه زیر پرچم رژیم مُلاها بیطرفی و عدم دخالت حُکومت در انتخابات یک شوخی بی مزه بیشتر نیست، اما رقیبان آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری، مایلند اوقات تلخی که می گذرانند را با آن شیرین کنند.
آنها همراهی رییس دولت با آقای مشایی به هنگام ثبت نام وی به عُنوان نامزد ریاست جمهوری را “غیرقانونی” و “دخالت قُوه مُجریه در انتخابات” خوانده اند و تاکید دارند که اقدام آقای احمدی نژاد، “صداقت و امانت داری” دولت را زیر سووال می برد.
انتقاد رُقبای فراکسیون نظامی – امنیتی دولت در حالی مطرح می شود که آنها خود فعالانه در حال استفاده از اُرگانهای رسمی و امکانات همگانی برای خارج کردن هماوردان از گود انتخابات و “مُهندسی” روند و نتیجه آن هستند. در ابعاد بُزُرگتر نیز شورای نگهبان، یک فیلتر ولایت ساخته که اراده مقام ارشد حُکومت را در انتخابات جاری می کند و نیز سپاه پاسداران مشهور به “لشکر غیبی”، همین وظیفه را در دست اجرا دارند.
با این شرایط، بی طرفی قُوه مُجریه چیزی کمتر از یک حماقت زیانبار سیاسی و تبدیل شدن به گوشت قُربانی در رقابتی ناعادلانه نخواهد بود. آقای احمدی نژاد نیازی به شنیدن سُخنان بی پرده حُجت الاسلام سعیدی، نماینده آقای خامنه ای در سپاه پاسداران، در مورد “مُهندسی معقول انتخابات” ندارد تا خود را بی نیاز از رعایت قاعده شیک اما بی مصرفی بداند که هیچکس به آن مُتعهد نیست. فراتر از این، او خود محصول دخالت بی واسطه حُکومت در انتخابات است و در نقش همدست مُنتقدان امروزی اش، از نزدیک شاهد لگد مالی “قانون” و “امانت داری” بوده است.
آنچه که علت واقعی برافروختگی رُقبای آقای احمدی نژاد را توضیح می دهد، پیامی است که اقدام نمایشی او برای آنها ارسال کرده است. پادوی پیشین “رهبر” به این وسیله فشار برای حفظ سُکان قُوه مُجریه را افزایش داده و آمادگی فراکسیون نظامی – امنیتی برای تحمیل هزینه حذف خویش به “نظام” را یادآور شده است.
چنین می نماید که آقای خامنه ای گُریزی از این نداشته باشد که هم چوب را بخورد و هم پیاز را! او برای فرار از پرداخت هزینه و بدهکار نشدن به باندهایی که از حُکومت اخراج کرده بود، در برابر خانه شاگرد نافرمان اش دندان به جگر نهاد و سیاست جراحی بدون خونریزی او را پیشه کرد. اکنون او نه تنها زیر تیغ اخراج شدگان رفته است، بلکه ناچار است با هزینه ای کمرشکن علیه فراکسیون مُرتد شمشیر دو تیغه بکشد.