یک گُروه جنگ سالار و دست نشانده رژیم جمهوری اسلامی در لُبنان، به مُخالفان رژیم بشار اسد اعلان جنگ داده و ورود رسمی خود به جنگ داخلی سوریه به مثابه یک طرف درگیریها را به اطلاع همگان رسانده است. آنچه که از زبان سرکرده گروه مزبور، آقای حسن نصرالله، شنیده شد، اعلام تصمیم حاکمان ایران به مُداخله بیشتر و شرکت همه جانبه تر در بُحران سوریه است.
اگر چه مُشارکت فعال رژیم ولایت فقیه در جنگ تبهکارانه خانواده اسد علیه شهروندان سوری موضوع تازه ای نیست، اما بازی آشکار آن با این کارت را می توان نشانه رو به وخامت رفتن وضعیت آقای اسد و مُتحد خارجی اش در سوریه ارزیابی کرد. نواختن پُر سروصدای کوس جنگ از سوی آقای خامنه ای و همدستان، وضعیت جدیدی را در بُحران سوریه به وجود نمی آورد، اما به خوبی می تواند قصد آنها از گُسترش دادن جنگ به کشورهای همسایه و به ویژه لُبنان را به مُخاطبان برساند.
در همان حال که رژیم اسدها با یاری جمهوری اسلامی برای نجات خود با تمام قُوا در پی تبدیل درگیریها با مُخالفان به جنگ بین پیروان فرقه های مذهبی شیعه و سُنی است، مفهوم عملی صف آرایی مُتظاهرانه باند مُسلح و شیعی حزب الله علیه “تکفیریهای سوریه”، تهییج درگیریهای فرقه ای و کشاندن آن به لُبنان است؛ کشوری که در آن ساختار و نظم دولتی بر اساس مُناسبات فرقه ای شکل گرفته است. آغاز جنگ داخلی در لُبنان، می تواند پیش درآمد جنگ شیعه و سُنی در سراسر منطقه باشد.
این گُزینه ای است که حاکمان سوریه و ایران در آستانه کُنفرانس ژنو در برابر سرنگونی رژیم اسدها به میان می کشند و همه ویژگیهای یک اقدام انتحاری را در خود جمع کرده است. با این حال پیامی که سیاست مزبور ارسال می کند، فقط میزان پتانسیل شرارت فرستندگان آن نیست، بلکه تنگنایی که آنها را به اتخاذ چنین راه حلهایی ناگُزیر ساخته را نیز دربر می گیرد.
رژیم اسد زیر فشارهای فزاینده بین المللی، از تهدید به حمله نظامی تا تجهیز مُخالفان قرار گرفته و روسیه، یک مُتحد استراتژیک آن، در حال تاثیر پذیرفتن و واکُنش نشان دادن به این شرایط است.
همزمان، رژیم جمهوری اسلامی که به دلیل تحریمهای فلج کننده نفتی و مالی به منابع محدودی دسترسی دارد و خود به همین علت با بُحران اقتصادی فراگیری روبروست، در گرداب یک جنگ فرسایشی فرو رفته که اکنون بیش از دو سال از عُمر آن می گذرد.
بر این بستر، آقایان اسد و خامنه ای دست در دست یکدیگر و جلیقه انفجاری بر تن، در جُستُجوی فضای تنفُس به این سو آن سو مانور می دهند. با این حال چنین می نماید نخُستین قُربانی آثار تخریبی این راهکار، حزب الله لبنان باشد؛ نیرویی که وانمود می کند فلسفه وجودی آن جنگیدن با اسراییل است و اینک با اعتراف به جنگیدن در خاک سوریه در کنار رژیم این کشور، به مردم لُبنان و بیش از همه به شیعیان این کشور نشان داده که فقط یک کارکرد و وظیفه دارد و آن انجام سفارشات اربابان خارجی اش است.