غلامحسین مزروعی سبدانی
من غلامحسین مزروعی سبدانی هستم،پدرعاطفه سبدانی که یکی از پرسناژهای فیلمی تحت عنوان بچه های کمپ اشرف که ظاهرا قراراست درجشنواره تمپو فیلمی به نام بچه های کمپ اشرف پخش شود. من ۶۶ساله هستم درسال۱۳۵۹ همان اوایل انقلاب ضد سلطنتی توسط سپاه حکومت ضد بشری آخوندی دستگیر شدم وبمدت یکماه در زندان سپاه مورد ضرب وشتم پاسداران رژیم قرار گرفتم وسپس درسال ۱۳۶۰ ابتدای تیرماه دوباره مرا دستگیر کردند بنحوی که بعداز شکنجه های قرون وسطایی به مدت سه روز کاملا بیهوش بودم سه ماه بعد دوباره مرا به بیرون زندان دستگرد اصفهان برده،بسختی وباشقاوت وقساوت ازنوع قرون وسطایی شکنجه کردند و درتاریکی شب رهایم کردندودرهمان سال درابتدای بهمن برای بار سوم مرا دستگیر کرده و زیر شکنجه های وحشیانه بردند و دوسال ونیم را در زندان وتحت شرایط سخت فیزیکی و روانی گذراندم. بعد از آزادی از زندان مخفیانه وبا سختی زیاد خودم را به عراق نزد مجاهدین وکمپ اشرف رساندم. دراین مدت دو بار با بمبارانهای وحشتناک آمریکا علیه عراق درسال ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ مواجه شدیم و بعد از آن هم با حملات نیروهای عراقی وابسته به رژیم در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۶ روبرو بودیم،
فیلم ظاهرا مدعی است که داستان کودکانی را روایت می کند که درجریان جنگ خلیج و بمبارانهای سهمگین علیه عراق، خانواده هایشان آنها را به خارج کشور فرستادند تا از بمباران در امان بمانند. اما این روایت مطلقا دروغ است وصرفا متکی به اظهارات ۴ نفر از حدود ۹۰۰ نفری است که در سال های ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ از عراق منتقل شدند. این چهار نفر که متاسفانه یکی از آنها دخترمن عاطفه سبدانی است، به هیچوجه وضعیت آن ۹۰۰ تن را منعکس نمی کنند بلکه بیشتر بازتاب کننده روایت مطلقا دروغی است که دیکتاتوری زن ستیز وضدهنرحاکم بر ایران ۳۰ سال است تبلیغ می کند. این غیر منصفانه است که موضوعی که به این ۹۰۰ نفر و پدران و مادران و خانواده هایشان مربوط می شود وجمعا هزاران نفر را در برمی گیرد از زبان کسانی رعایت شود که قبل ازهرچیز ماموریتی را از سوی گشتاپوی رژیم ایران را نمایندگی می کنند.
کارگردان و فیلمساز به سادگی اگر ماموریت مشخصی برای تبلیغ یک روایت دروغ نداشت، با یک گوگل کردن اولیه می توانست در عرض نیمساعت متوجه شود که ۹۰۰ نفری که برای آنها اشک تمساح می ریزد صدها نفرشان هم اکنون دراشرف ۳ در آلبانی هستند و به سادگی در دسترس هستند، صدها نفر از آنها در کشورهای مختلف آمریکایی و اروپایی از جمله سوئد و آلمان که سارا معین کارگردان این فیلم ظاهرا در آن زندگی می کند زندگی و شغل شخصی خودشان را دارند و فعالانه از مجاهدین حمایت می کنند و بسیاری از آنها در مدارج علمی و تخصصی بالا هستند.
من بخاطر دارم که سازمان مجاهدین در دهه هشتاد قرن قبل بیشترین امکانات را برای آموزش و سلامت فرزندان ما که برای مبارزه علیه رژیم آخوندی در عراق بسر می بردیم فراهم کرده بود و نه ما و نه فرزندانمان هیچ مشکلی نداشتیم. وقوع جنگ کویت همه چیز را به هم ریخت ما یک شبه با وضعیتی مواجه شدیم که بدلیل بمبارانهای بی سابقه فرزندانمان در معرض جدی ترین خطر قرار داشتند. بخاطر همین بود که سازمان مجاهدین به درخواست ما والدین کودکان با صرف هزینه های گزاف و وقت ونیروی فراوان این فرزندان دوپسرودخترمرا عاطفه که در آن زمان سنینی حدود دو سال وبیش ازسه سال وتا حدود پنج سال هرکدام داشتند را از عراق خارج کرد و به کشورهای اروپایی و آمریکایی رساند. اگر آن روزگار مجاهدین به درخواست ما این کودکان را به خارج نفرستاده بود معلوم نبود در آن سالهای سخت و خطرناک چه بر سر آنها می آمد. حالا به جای این اقدام عمیقا انسانی ما با چنین تهمت ها و افتراهایی روبرو هستیم.
انگیزه اصلی رژیم از ساختن چنین به اصطلاح مستندهایی در داخل و خارج ایران تلاش مذبوحانه برای نجات از بحرانهای عمیقی است که با آن مواجه است.
من برای هر نوع شهادت وگواهی که دروغ بودن دعاوی این مستند را اثبات می کند آماده ام.
غلامحسین مزروعی سبدانی- رونوشت: به هیئت مدیره فستیوال