مقاله ای از توماس اردبرینک در نیویورک تایمز.
صدای آمریکا: حدود دویست تندرو در سایه برج آزادی تهران با کلاههایی از روزنامه های تا شده بر سر بر روی صندلی های آبی رنگی در مقابل بلندگویی با صدایی گوشخراش نشسته اند.
سخنران ها علیه «ستمگری های» ایالات متحده یا به گفته ی آن ها «شیطان بزرگ» فریاد می زنند و حاضران را به سر دادن شعار «مرگ بر آمریکا» فرا می خوانند. آن ها خواهان یک «توافق هسته ای خوب» در مذاکرات وین هستند؛ توافقی که در آن ایران دست به مصالحه نزده باشد.
ترافیک در پس زمینه در حال حرکت است. تهران و ۱۲ میلیون سکنه اش حتی در ماه رمضان به طور دائم از سویی به سویی دیگر می روند ولی این تجمع کوچک تندروها ساکن و بی حرکت است.
مباحثات طولانی بر سر برنامه هسته ای ایران و لغو احتمالی تحریم ها موجب اختلاف میان آن هایی شده است که مستاصلانه قصد حفظ آرمان های انقلاب ۱۳۵۷ را دارند و آن هایی که خواهان عبور از وضعیت کنونی هستند.
برای گروه نخست، زندگی سیاسی راحت و بی خطر است. تندروها کنترل چندین رسانه را در اختیار دارند و حامیانی در قوه قضاییه، مجلس، نیروهای امنیتی، و صدا و سیما دارند.
پس از چندین سخنرانی آیت الله خامنه ای که در آن ها رهبر جمهوری اسلامی از مذاکرات و مذاکره کنندگان حمایت کرد تندروها دیگر نمی توانند به طور علنی با مذاکرات مخالفت کنند. اما آن ها انتقاد می کنند و بسیاری شان به هیچ عنوان اعتقادی به حصول یک دستاورد مثبت از مذاکرات ندارند.
علیرضا زاکانی، از مقام های پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که اینک نماینده مجلس شورای اسلامی است، به حاضران در مقابل برج آزادی گفت: «ایرانیان با غیرت بیدار شوید! به خارجی ها اعتماد نکنید.» تجمع کنندگان به نشانه تایید سر تکان می دادند.
یکی از سازمان دهندگان تجمع گفت یک میلیون امضا برای پیگیری خواست شان جمع کرده اند. اما، در لیست شان در اینترنت که در آن تنها امضای پنج هزار نفر دیده می شود اسامی متعددی دوبار تکرار شده است.
سازمان های خبری ایرانی و بین المللی همانطور که سازمان دهندگان تجمع انتظار داشتند از مراسم تصویربرداری می کردند. یکی از سخنرانان خطاب به فضای سبز خالی اطراف برج آزادی فریاد می زد: «مردم ماییم.»
علی ۳۵ ساله سوار بر موتور هوندای ۲۵۰ خود در فاصله ای دورتر با تاسف سر تکان می داد. او می گفت واقعیت مورد نظر تجمع کنندگان با آن چه او در زندگی اش تجربه کرده به کلی تفاوت دارد.
یک کارگر کارخانه می گفت با وجود دو شیفت کار به سختی خرج و دخلش را جور می کند: «انرژی هسته ای برای من مهم نیست. این جماعت نماینده من نیستند. این ها ۲۰۰ نفر از جمعیتی ۱۲ میلیونی اند.» علی که خواست نام خانوادگی اش به دلیل نگرانی از اقدامات تلافی جویانه منعکس نشود در حال رانندگی در مسیر ترافیک می گفت بسیاری چون او هستند: «من یک زندگی عادی می خواهم.»
ایرانیان عمدتا حرفشان را علنی نمی زنند. با این وجود بیشتر مردم مناطق شهری که اجازه تظاهرات یا برنامه ریزی برای برگزاری آن را ندارند با سیاست های تهاجمی در داخل و خارج ایران مخالفت دارند و در پی یک فضای آرام اجتماعی و سیاسی اند.
آن ها در خلوت خانه شان، با تغییرات زمانه پیش می روند. آمار نشان می دهد آن ها تندتر طلاق می گیرند، کمتر بچه دار می شوند، برنامه های تلویزیونی ماهواره ای نگاه می کنند، و تعطیلاتی را در سواحل ترکیه یا دوبی می گذرانند.
به نظر می آید آن ها به لحاظ جمعیتی به مراتب بیشتر از تندروها باشند اما دشوار بتوان گفت چه تناسب جمعیتی برقرار است. تلویزیون حکومتی از زمان تظاهرات میلیونی پس از جنبش سبز مردم را فقط موقعی نشان می دهد که بخواهد عشق آن ها را به کشور نشان دهد یا موقعی که مردم برای شادی از پیروزی تیم والیبال یا فوتبال به خیابان ها ریخته باشند.
سعید لیلاز، اقتصاددان و فعال سیاسی، می گوید: «دریایی از مردم نامرئی وجود دارد که به نظر صدایشان شنیده نمی شود اما آن ها قویا مشتاق توافق هستند.»
آن ها برای حمایت شان از توافق امیدوار به تحولات سیاسی بزرگی نیستند. منیر داوری، ۲۳ ساله، دانشجوی طراحی داخلی، می گوید: «من خواهان توافق هستم زیرا توافق یعنی ما کمتر منزوی خواهیم بود. من فقط می خواهم با جهان در تماس باشم.» دیگران خواهان کار، کاهش قیمت ها، سهولت دریافت ویزای دیگر کشورها، سرمایه گذاری خارجی بیشتر، و در یک کلمه چرخشی صحیح در تاریخ کشورشان هستند و احساس می کنند توافق هسته ای مسیر را برای این امر هموار می کند.
حجت کلاشی، جامعه شناس و کارشناس علوم سیاسی، در توصیف اینکه چطور فقط شمار محدودی مجاز به صحبت در مورد مساله هسته ای هستند می گوید فردگرایی غیر سیاسی محصول کار حکومت و رسانه های تحت کنترلش است: «مردم کاملا متفاوت از آن هایی حکومت تربیت کرده است زندگی می کنند. آن ها خواست های معمولی دارند چون واقعا از قدرت و بزرگی خود خبر ندارند.»
در رسانه های خبری ایران بحث حساسی در چارچوب تمایلات سیاسی مرسوم در جریان است اما آن هایی که طرفدار توافق هستند بسیار محتاطانه تر از منتقدان سخن می گویند.
روزنامه کیهان که سخنگوی جناح تندرو است در سرمقاله ای صریح به قلم سردبیرش حسین شریعتمداری نوشت هیچ توافقی در پیش نخواهد بود: «باز هم مانند دوازده سال گذشته مذاکرات در مرحله پایانی خود با شکست روبرو می شود… هر دو طرف در پی توافق خوب هستیم… اما اختلاف نظر در تعریف توافق خوب است.»
روزنامه اصلاح طلب شرق در مطلبی نوشته است توافق امضاء شده ای در کار نیست بلکه یک توافق قابل اظهار اعلام خواهد شد. شرق به نقل از منبعی ناشناس می گوید توافق در سه فاز در دوره هایی ۴ تا ۶ ماهه تقسیم بندی و اجرا خواهد شد.
به جهت محدود بودن امکان بحث در این باره، بسیاری در تهران می گویند روند سیاسی گفتگوهای هسته ای را دنبال نمی کنند. تجربه ضرب الاجل های متعدد طی سال های گذشته و از دست رفتن مکرر امیدها آن ها را عمدتا به این سو سوق داده که در انتظار یک نتیجه عملی بمانند.
حمید جانی، سبزی فروش، می گوید: «ما از توافق خسته و زده شده ایم. توافق برای من اهمیتی ندارد. من آینده ای قابل پیش بینی می خواهم.»