هشدار ! بعد از  شیطان سازی«کودک سرباز» نوبت تروریزم آخوندی! 

نعمت فیروزی

«حمله به مجاهدین مانند همیشه پیش قسط اثبات حسن‌نیت به ملاها برای انواع معاملات اقتصادی و زد و بندهای سیاسی است.» نقل از اطلاعیه شورا

در تاریخ معاصر، دیکتاتورها به‌طور سیستماتیک از ابزارهای روانشناسی جمعی و مکانیسم‌های تبلیغاتی برای تثبیت و حفظ قدرت خود بهره گرفته‌اند. یکی از راهبردهای کلیدی که در این زمینه مورد استفاده قرار می‌گیرد، شیطان‌سازی مخالفین و اپوزیسیون است. این فرآیند، ریشه در تئوری‌های مرتبط با قدرت، کنترل اجتماعی و ساختارهای هژمونیک دارد. از دیدگاه نظریه‌پردازان مانند میشل فوکو و آنتونیو گرامشی، قدرت نه تنها از طریق اجبار مستقیم، بلکه از طریق کنترل بر «روایت‌ها» و تولید «محتوا» اعمال می‌شود. دیکتاتورها با بهره‌گیری از این ابزار، تلاش می‌کنند مخالفان خود را به عنوان ” خطرناک” و تهدیدی برای هویت ملی و دینی و امنیت عمومی معرفی کنند. این شیطان‌سازی، که اغلب با بهره‌گیری از ابزارهای رسانه‌ای و تبلیغاتی انجام می‌شود، به دیکتاتور اجازه می‌دهد تا همزمان مشروعیت خود را تقویت کرده و اقدامات سرکوبگرانه‌اش را توجیه کند. در این فرآیند، آنتونیو گرامشی درباره “هژمونی” میگوید:که دیکتاتورها سعی می‌کنند با ایجاد یک گفتمان مسلط، افکار عمومی را به‌گونه‌ای شکل دهند که مقاومت و مخالفت را نامشروع و حتی غیراخلاقی جلوه دهند. این گفتمان مسلط به وسیله تبلیغات گسترده، نمادسازی منفی از مخالفان و تقویت استراتژی‌های ترس و تهدید، به شکلی جامع و سیستماتیک، بستر لازم برای سرکوب مخالفان را فراهم می‌کند. در نتیجه، شیطان‌سازی به عنوان ابزاری قدرتمند در دست دیکتاتورها، علاوه بر تخریب مخالفان، به تحکیم کنترل اجتماعی و جلوگیری از پیدایش مقاومت‌های معنادار در جامعه منجر می‌شود.

حکومت فاشیسم آخوندی در ایران یکی از معدود حکومت‌های دیکتاتوری در جهان است که حقیقتا استفاده از دروغ و شیطان سازی را به بالاترین حد رسانده است . در بعضی از زمینه ها نوآوری کرده و از این نظر سرآمد همه جهان است. از پایه های شیطان سازی، که رژیم هم در آن نوآوری کرده است، استخدام و تربیت «مزدور» است. برای این کار شرکت استخدام انبوه دایر کرده اند! برای هزینه آن هم هیچ دست بستگی ندارند. وزیر اطلاعات خود رژیم اعتراف کرد: با تایید رئیسی، در سال گذشته، ۵ برابر بودجه رسمی، در اختیار آنها قرار داده شده است. انواع موجودات فرنگی و وطنی برای مصارف مختلف در زمین و زمینه های مختلف! را در شهر فرنگی گرد آورده است که دهان هر آدم ضعیف النفسی با هر رنگ و لعابی را آب می اندازد! بدون اغراق و بی گفتگو  در صنعت مزدور سازی در جهان در ردیف بالاست!  مزدور وطنی را با چتر گسترده حکومتی (نظامی، تبلیغاتی و اقتصادی) حمایت و پشتیبانی می کند.و مزدور خارجی را علاوه بر حمایت اقتصادی از چتر سیاست استعماری مماشات، بهره می گیرد. 

سیاست مماشات

چند دهه است که غرب در باره ایران سیاست مماشات را برای حفظ حاکمیت گاو شیرده آخوندی استفاده می کنند. به تعبیری می توان چماق و حلوا را بکار برد. چماقش را البته استعمارگرانه بر سر مقاومت ایران می زنند و حلوایش را نصیب آخوندها می کنند! این سیاست در عرصه تبلیغاتی و بویژه در فرهنگ بی پرنسیپ بورژوازی و ژورنالیسم بی اخلاق آن ، بویژه خبرنگارهای آماتور دوپولی که از بخدمت گرفته شدن توسط آخوندها هم شرم و حیایی ندارند بسیار برجسته است . 

در چهار دهه گذشته، آخوندها توانسته اند، با مهره‌ سازی و با پاشنه کش دلارهای نفتی، تحت عنوان خبرنگار، تحلیل‌گر و متخصص در امور خاورمیانه، لابی خود را در موسسات مختلف دولتی و خصوصی غرب، جا بیندازد. وظیفه آن ها اجرای سیاست چماق و حلوا بنا به ضرورت بوده است. دولتمردان غربی برای حفظ گاو شیرده ام القرا با پیچیدگی تمام، سیاست چند گانه زیر را به پیش می برد: 

1- رژیم : استمرار و گسترش روابط  اقتصادی، با محکومیت لفظی تروریزم و جنگ افروزی ها و رفتارهای ضدبشری اش و در صورت لزوم پاسخی ضعیف به نیابتی هایش! 

2– با مردم و قیام مردمی: مواضع غرب تا وقتی قیام مردم بصورت اعتراضات نرم و در حد نق زدن و خواهش و تمنا از دیکتاتور برای دادن آزادی است تضادی با آن نداشته و حتی به رژیم فراخوان می دهند که صدای مردمش را بشنود! اما همینکه مردم به قهر روی می آورند و پایه های رژیم بخطر می آفتد، آنوقت هم خودشان و هم عساکر مدنی! را با شعار خشونت پرهیز به میدان می آورند و چهار چنگولی به رژیم می چسبند که خطر سرنگونی پیش نیاید. 

3– با دشمن اصلی رژیم، مجاهدین و شورای ملی مقاومت: ایجاد مانع و محدودیت و مشارکت در کمپین شیطان سازی رژیم با همان مهره ها و موسسات مطبوعاتی خود.

4- با سایر جریان های اپوزیسیون خشونت پرهیز : همصدایی و همدلی و میدان دادن به آنان وحتی دادن جوایز مختلف هنری و نوبل به آنها . (هرکس می تواند خودش قضاوت کند که اپوزیسیونی با این میزان حمایت و باز بودن میدان جلویش چرا به جایی نرسیده که هر روز هم آب رفته است.)

در این بند بازی چند گانه هرگاه رژیم پا را از گلیم خودش فراتر می نهد و تلاش می کند آن روی ضد بشری اش را با چنگ و دندان نیابتی و سلول های خفته این جا و آنجا به غربی ها نشان دهد، با واکنش مهار کننده و نه سرنگون کننده و خطر آفرین، روبرو شده است. اما از آنجا که در دنیای واقعی تضادها سیر می کنیم و این تضادها مابازای مادی در تعادل قوا دارد، یعنی درعمل هر تضاد کار کردنی با رژیم، به جیب دشمن اصلی رژیم یعنی مجاهدین و شورای ملی مقاومت می ریزد!. لذا مماشات گران را بر آن داشته تا بعد از هر واکنشی علیه رژیم برای موازنه قوا با آلترناتیوش، چماقی و لگدی به مقاومت بزند. عمده این لگد و چماق در همیاری با شیطان سازی از مجاهدین، با بکار گیری ژورنالیزم بی پرنسیپ است . رسانه‌های غربی رل بسیار مهمی در اجرای سیاست چماق و حلوا بازی می‌کنند. به تجربه سالیان، هرگاه رژیم ضربه ای از جانب مردم ایران و مقاومتش دریافت می کند، یا در آستانه دریافت ضربه است! رسانه‌های غربی مانند اشپیگل، لوموند، تایمز و نیویورک تایمز و دیسایت و غیره، صفحاتی از خود را به شیطان‌سازی علیه مجاهدین اختصاص می‌دهند. که در هر دوره حول یک موضوع است. این اقدام همان تلاش برای موازنه قوا و تراز کردن معادله رژیم و اپوزیسیون است.

«کودک سرباز» 

نشر مصاحبه با یک مزدور، جدیدترین همیاری ژورنالیزم مماشات با کمپین شیطان سازی علیه مجاهدین وعده داده شده در روزنامه «تاگس سایتونگ» آلمان است. از خود مزدور که مامور به تکلیف است، که بگذریم،  نشخوار و باز تکرار اتهام «کودک سرباز» که چندی پیش در لوموند فرانسه نشخوار شد،  یک کارت سوخته است، و برای رژیم ار آن آبی گرم نمی شود، اما نشان می دهد برای ژورنالیزم همیار مماشات، نان دارد! بعضی ساده لوحان و شیفتگان آزادی بیان فرنگ! چنین وانمود می کنند که این از فرهنگ و قانون آزادی بیان غرب است و مقاومت هم دلایل رد این اتهام را بیان کند. در پاسخ باید گفت:

اولا: مجاهدین و شورای ملی مقاومت پاسخ ها و اسناد خود را همیشه ارائه کرده است، اما با در بسته همان ژورنالیسم بی پرنسیپ مواجه بوده است. 

ثانیا: این اتهام زنی ها را باید فراتر از یک اتهام دید. باید آن را در متن یک جنگ سیاسی بین رژیم و مقاومتی سترگ و خونفشان دید، که رژیم به مدد قراردادهای میلیاردی با اصحاب مماشات، حمایت ژورنالیزم آن را هم از پیش تضمین کرده است. برای فهم این موضوع کافی است به این سوالات فکر و پاسخ داده شود:

1-   هزینه یک سال یا چند ماه یک خبرنگار که به مصاحبه مزدوران می نشیند، از کجا می آید؟ 

2-   چرا یک روزنامه در سطح لوموند و یا اشپیگل که از روزنامه های تراز یک هستند باید ۴ صفحه از روزنامه خود را به داستان سرایی فردی اختصاص دهد که راستی آزمایی نشده است؟ 

3-   آیا نفس اختصاص چند صفحه از روزنامه های معتبری بدون درج پاسخ مقاومت نشانه سو گیری روزنامه مربوطه به طرف ملاها نیست؟

4-   هزینه یک آگهی چند خطی در این روزنامه ها چند صد یا چند هزار دلار است. هزینه پر کردن  ۴ صفحه از این روزنامه چقدر می شود و چه کسی داده است؟

5-   اگر ژورنالیزم بی طرف است چرا از چاپ جوابیه مقاومت خودداری می کند؟

6-   چرا خبرنگار یک سال کمتر یا بیشتر برای تهیه این گزارش وقت می گذارد ولی ۲۴ ساعت مانده به نشر، چند سوال با فرهنگ بازجویی برای دفتر مقاومت می فرستد؟ چرا خبرنگار با بیطرفی همان پروسه تحقیق را از ابتدا با مقاومت ایران در میان نمیگذارد؟

7-   چرا این خبرنگاران در باره تعداد کودکان کشته شده در قیام ها و کودکان و نوجوانان در زندان و کودکان کشته شده در جنگ ایران و عراق، تحقیق نمی کنند؟

به سوالات بالا شرایطی را که رژیم در آن قرار دارد اضافه کنید. که در ادامه از اطلاعیه شورای ملی مقاومت به آن خواهیم پرداخت. 

در شرایطی غرب  به کمپین شیطان سازی «کودک سرباز» فاشیسم دینی یاری می رساند که بخوبی می داند در این چهار دهه آخوند ها، چند کشتار و قتل عام کودکان داشته اند. قتل عام  دهه ۶۰ ، بکارگیری هزار هزار کودکان در جنگ ایران و عراق به عنوان مین‌روب، کشتار کودکان مردم سوریه در حمایت از حاکم جنایتکار آنجا اسد ، و کشتار کودکان در قیام های چند سال اخیر مردم ایران، نمونه هایی از آن است.  

پاسدار حاجی‌زاده سرکرده جنایتکار نیروی هوافضای سپاه ضدخلقی اعتراف کرد که ۲۰درصد کشته‌های جنگ ضدمیهنی با عراق را کودکان دانش‌آموز تشکیل می‌دهند! (روز سه‌شنبه ۲۰تیر ۱۴۰۲)

محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران ، کودک سربازان را از سر کلاس ها به میدان های مین  میفرستاد و از آنها به عنوان «سربازان یکبار مصرف» نام می برد.

 نتیجه :

 همچنانکه در اطلاعیه شورای ملی مقاومت آمده است :«در شرایطی که مراکز جاسوسی و صدور تروریسم رژیم ایران در آلمان که بیش از ۴دهه تحت عنوان مراکز اسلامی کار می‌کردند به حکم قانون بسته می‌شود؛ در حالی‌که رژیم آخوندها از انتشار گزارش آقای جاوید رحمان گزارشگر ویژه در پایان مأموریت ۶ساله‌اش درباره حقوق‌بشر در ایران توسط ملل متحد در مورد اعدام‌های دستجمعی مجاهدین در سال‌های ۱۳۶۱ و ۱۳۶۰ و قتل‌عام ۱۳۶۷ به‌عنوان جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی به خشم آمده است؛ و در شرایطی که رژیم از تظاهرات بزرگ هموطنانمان در برلین در ۲۹ ژوئن ۲۰۲۴ به ستوه آمده و روز ۱۶ آگوست در دادگاه ”انقلاب اسلامی“ در تهران در جریان محاکمه غیابی سازمان مجاهدین و ۱۰۴تن از رهبران و مسئولان آن آخوندی به نام صداقت اعلام کرد که حکم همه آنها به‌دلیل سرکشی در برابر خمینی و خامنه‌ای (بغی) اعدام است؛» و در شرایطی که رژیم در باتلاق جنگ غزه گرفتار آمده است و در بن بست تصمیم گیری بسر می برد، خود را بیش از هر زمان دیگر نیازمند فرافکنی و شیطان سازی علیه مقاومت و مجاهدین می بیند. بویژه که در این شرایط انفجاری، هم آلترناتیو دست ساز سلطنت در حضیض شکست به وکانس رفته است!! و هم یک کانون شورشی آماده و رزمنده در درون میهن و یک آلترناتیو دمکراتیک انقلابی و مستقل با تشکیلاتی منسجم در سراسر جهان مترصد جرقه برای قیامی آتشین تر است . پر واضح است که: حمله به مجاهدین مانند همیشه پیش قسط اثبات حسن‌نیت به ملاها برای انواع معاملات اقتصادی و زد و بندهای سیاسی است.و باید به آنها هشدار داد که: در پس هر کمپین شیطان سازی تروریسم فاشیسم دینی در کمین است و جاده برای تروریست ها صاف می شود.

پاورقی:

(1)  نظریه‌های فوکو درباره قدرت و کنترل اجتماعی بیشتر در کتاب “نظم و انضباط و تنبیه: تولد زندان”

(2)  نظریه “هژمونی” گرامشی در کتاب “یادداشت‌های زندان”