«پشت پرده‌ گزارش هاارتص وسکوت رسانه‌های بین‌المللی در برابر مهندسی افکار عمومی»

ابوذر غفاری

منحرف کردن افکار عمومی از آلترناتیو اصلی

مقدمه

در دنیای امروز، جنگ‌ها تنها در میدان‌های نبرد رخ نمی‌دهند؛ میدان اصلی، ذهن مردم است.

واقعیت دیگر آن چیزی نیست که اتفاق می‌افتد، بلکه آن چیزی است که بازنمایی می‌شود.

اما خطر اصلی نه در جعل، بلکه در پذیرش ناخودآگاه آن است. و این پذیرش زمانی اتفاق می‌افتد که رسانه‌ها، که باید چشم جامعه باشند، ساکت بمانند.

گزارش‌های جنجالی درباره رضا پهلوی

در روزهای اخیر، برخی رسانه‌های معتبر از جمله هاآرتز و مؤسسه‌ی کانادایی سیتیزن لب، گزارش هایی منتشر کرده‌اند مبنی بر این که یک پروژه تبلیغاتی و اطلاعاتی با حمایت مالی دولتی در اسرائیل، برای ترویج تصویر خاصی از رضا پهلوی و دادن محبوبیت و اعتبار ساختگی به وی، در فضای مجازی فعال بوده است. بر اساس این گزارش‌ها، هزاران حساب جعلی ومحتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی برای نمایش چهره‌ای “منجی‌گونه” از او در میان کاربران فارسی‌زبان ساخته شده است.

این گزارش‌ها از «عملیات سازمان‌یافته رسانه‌ای» سخن می‌گویند که هدفش جهت‌دهی به اعتراضات مردمی ایران به سمت بازگشت سلطنت معرفی شده است.

عجیب‌تر از همه اما سکوت مشکوک و مرموز رسانه‌هایی است که همیشه خود را پرچمدار «افشاگری» معرفی می‌کردند از جمله تلویزیون ایران اینترنشنال.

به هر حال، گزارش مزبور یک گزارش تاریخی است زیرا برای نخستین بار با استناد به اسناد نشان می‌دهد که محبوبیتی که به پشتوانه‌ی آن، در بزنگاه‌های مهم، رژیم «ولایت فقیه» وبرخی مدعیان اپوزیسیون نما، به خیال خام خود قصد داشتند جایگزین اصلی را بی‌اعتبار جلوه دهند، اساساً ساختگی بوده است. موضوعی که مجاهدین خلق وشورای ملی مقاومت بارها نسبت به آن هشدار داده بودند.

طرح چنین موضوعی، اهمیت بررسی منبع، انگیزه وهدف پیام‌های رسانه‌ای آن را آشکار می‌کند.

سکوت رسانه‌ها و پرسش‌های بی‌پاسخ

در حالی که این گزارش‌ها بازتاب گسترده‌ای در میان رسانه‌های بین‌المللی پیدا کرده، برخی شبکه‌ها از جمله تلویزیون اینترنشنال به طرزی عامدانه تا کنون واکنشی علنی به آن نشان نداده‌اند. همین سکوت، پرسش‌هایی را درباره‌ی مرز میان اطلاع‌رسانی و جهت‌گیری رسانه‌ای برمی‌انگیزد.

در دنیای امروز، سکوت رسانه‌ای پر معناگرا از فریاد است و وقتی رسانه‌ای از افشای موضوعی خاص خودداری می‌کند، یا منافعش در خطر است و یا خودش در بازی نقش داشته است.

در جهانی که حقیقت به کالا تبدیل شده، رسانه‌ای که سکوت می‌کند در واقع در تداوم فریب سهیم است.

هدف از مهندسی افکار

پروژه‌های رسانه‌ای و کمپین‌های ساختگی همیشه یک هدف مشخص دارند: منحرف کردن انرژی اجتماعی از مسیر واقعی تغییر.

وقتی جریان‌های مصنوعی و چهره‌های پرورده‌ی رسانه جایگزین حرکت‌های اصیل و مقاومت واقعی می‌شوند، نتیجه نه تحول، بلکه سردرگمی برای مردم است.

درست در همین نقطه، نظام‌های استبدادی نفس تازه می‌کنند و از این وضعیت بیشترین سود را می برند. زیرا جامعه‌ای که در سردرگمی رسانه‌ای غرق شود، دیگر قدرت تشخیص یا اقدام ندارد.

پروژه‌های سایبری و انحراف از آلترناتیو اصلی و دور کردن جامعه از سرچشمه واقعی تغییر

در حقیقت، پیامد اصلی و خطرناک چنین پروژه‌هایی، منحرف سازی افکار عمومی از آلترناتیوهای مستقل و سازمان‌یافته است.

در حالی که جریانی مانند سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت به عنوان یک آلترناتیو جدی و پایدار، با سابقه و ساختار مشخص، برای یک تغییر واقعی در ایران مبارزه می‌کند، عملیات رسانه‌ای از نوع فوق می خواهد با خلق چهره‌های مصنوعی، صحنه‌ی سیاسی را لااقل به طور مقطعی از مسیر اصلی منحرف کند و بسیاری از انرژی های آزادشده را هرز ببرد.

جنگ روایت‌ها و مسئولیت ما

جنگ امروز، جنگ تانک و تفنگ نیست؛ جنگ تصویر، خبر و باور است.

دولت‌ها و بازیگران رسانه‌ای با استفاده از داده، الگوریتم و بودجه‌های میلیاردی در حال شکل دادن به ذهن جامعه هستند.

در چنین میدانی، تنها سلاح واقعی مردم، آگاهی و راستی‌آزمایی آزمایی است.

ما باید بیاموزیم هر خبری را پیش از بازنشر، بررسی کنیم؛ هر ویدیویی را با دیده بصیرت و نگاه به عمق آن ببینیم؛ و هر “منجی” تازه‌ای را با پرسش و تحلیل بسنجیم.

نتیجه‌گیری

دنیای مجازی می‌تواند ابزار آزادی باشد، اما اگر حقیقت در آن تحریف شود، به بزرگ‌ترین زندان ذهن تبدیل می‌شود.

سکوت رسانه‌ها، روایت‌های جعلی و مهندسی افکار عمومی، همه حلقه‌های زنجیری هستند که جامعه را از درک واقعیت و دستیابی به تغییر واقعی بازمی‌دارند.

سکوت رسانه‌ای در برابر افشاگری‌ها یا تخریب‌های هدفمند، بزرگ‌ترین خیانت به مردم است.

اگرچه محبوبیت جعلی و ساختگی برای او فی النفسه وزن و اعتبار چندانی ندارد، ولی کارکرد و تاثیرش درست مانند پشه‌ای است که با افتادن در لیوان آب، آن را غیرقابل استفاده می‌کند و بخشی از انرژی نیروهای اصیل و آزادی خواه و نیز مردم به پاخاسته را هرز برده و به هدر می دهد. 

درست به همین علت کاری ننگین و شرم آور است.

این حقیقت که رضا پهلوی وزن و اعتبار سیاسی چندانی ندارد بر مردم ایران پوشیده نبوده و نیست و با وجود حضور قدرتمند و فعالیت گسترده داخلی و بین‌المللی مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت، مطرح کردن رضا پهلوی توسط رسانه‌ها و در دنیای مجازی، النهایه کارآیی جدی ندارد و نمی تواند مانع جنبش و قیام قطعی مردمی شود.