کوروش کبیر وخیانت به نام او: از منشور انسانیت تا بازتولید استبداد

ابوذر غفاری

وقتی دشمنان آزادی، پرچم کوروش را بالا می‌برند

مقدمه

در تاریخ ایران، نام کوروش کبیر همواره با واژه‌هایی چون انسانیت، رأفت، مدارا و عدالت همراه است. در روزگاری که سلطه‌جویان قدرت را با خون و خشم تحکیم می‌کردند، او از درِ مدارا و کرامت انسانی درآمد؛ دشمنان را بخشید، اسیران را آزاد کرد و حقوق اقوام و ادیان گوناگون را به رسمیت شناخت. چنین رویکردی در قرن ششم پیش از میلاد، نه تنها در خاورمیانه، بلکه در سراسر جهان، انقلابی در نگرش به “قدرت” بود.

با این حال، امروز شاهد دسته جات دیکتاتور منشی هستیم که در گفتار، خود را وارث و ستایشگر کوروش معرفی می‌کنند، اما در عمل، از منش و بینش او فرسنگ‌ها فاصله دارند. سلطنت‌طلبانی که از بازگشت به دوران سلطنت و شخص‌محوری سخن می‌گویند، در واقع در تضاد کامل با روح انسانی و عدالت‌محور کوروش قرار دارند.

کوروش و سیاستِ انسان‌محور

بر پایه‌ی متون تاریخی معتبر چون استوانه کورش، تاریخ هرودوت، ویل دورانت و دایره‌المعارف المعارف مصاحب، کوروش نه از سر قدرت‌طلبی، بلکه از سر خدمت به انسان‌ها و آبادانی سرزمین‌ها به سیاست روی آورد.

ویژگی‌های اصلی منش کوروش چنین است:

مدارا واحترام به باورهای گوناگون:

او معابد ملل مغلوب را بازسازی کرد، خدایان‌شان را به جایگاه خود بازگرداند و آزادی مذهبی را برقرار ساخت.

رافت و انسان دوستی:

کوروش در فتح بابل، بدون خون‌ریزی وارد شد و حتی دشمنان زخمی خود و از جمله حاکم مجروحی را که در جنگ با وی شکست خورده و اسیر شده بود را مداوا نمود.

عدالت و حقوق بشر:

در منشور او آمده است: “من نگذاشتم که کسی به دیگری ظلم کند، من بردگان را آزاد کردم.”

مردم‌سالاری پیش‌از‌زمان:

کوروش اداره‌ سرزمین‌های تابعه را به نخبگان محلی می‌سپرد و نوعی تفکیک قدرت و احترام به هویت قومی را به اجرا گذاشت.

سلطنت‌طلبان معاصر؛ از پرچم کوروش تا رفتار ضدکوروشی

در سوی دیگر، جریان سلطنت‌طلب کنونی در خارج و داخل ایران، با استفاده‌ ابزاری از نام و تصویر کوروش، در واقع بر مسیری خلاف اندیشه‌ی او گام می‌زند:

اقتدارگرایی و شخص‌محوری:

اصرار بر بازگشت سلطنت، همان تداوم دیکتاتوری موروثی است که کوروش خود علیه آن در تاریخ ایستاد. او پایه‌ی قدرت را خدمت به مردم می‌دانست، نه توارث و خون سلطنتی.

خشونت و نفرت‌پراکنی در عمل:

نمونه‌های متعدد از خشونت فیزیکی علیه مخالفان سیاسی و فکری در تجمعات سلطنت‌طلبان، نشان از بی‌اعتقادی آنان به تساهل و گفت‌وگوی مدنی دارد، همان ویژگی‌ای که کوروش به آن شهره بود.

انحصارطلبی فکری:

در گفتار سلطنت‌طلبان، هر صدای منتقدی “خائن” یا “بی‌وطن” تلقی می‌شود؛ این نگاه بسته و تمامیت‌خواه، با روح آزادمنش کوروش که حتی دشمنان را محترم می‌داشت، در تضاد مطلق است.

تحریف و جعل تاریخ برای مشروعیت‌بخشی:

سلطنت طلبان کوروش را بهانه‌ مشروعیت سلطنت‌مداری و شاه‌پرستی می‌کنند؛ در حالی که کوروش نه شاه مستبد که شاهِ مردم بود، پادشاهی که قدرتش را در خدمت مردم قرار داد، نه بالعکس.

وارثان حقیقی کوروش چه کسانی‌اند؟

وارث کوروش نه کسی است که تاج وتخت را بازسازی کند، بلکه آن است که منش او را در رفتار و سیاست زنده کند.

وارث حقیقی کوروش کسی است که:

به آزادی اندیشه و بیان باور دارد،

خشونت سیاسی وفکری را طرد می‌کند،

قدرت را ابزار خدمت می‌داند، نه هدف سلطه،

واز حق انسان بودن همه‌ مردم، فارغ از مذهب، قوم، جنسیت وعقیده دفاع می‌کند.

در نقطه‌ی مقابل، کسانی که به نام کوروش، نفرت می‌پراکنند، مخالفان را می‌کوبند، و در رؤیای بازگشت سلطنتِ استبدادی هستند، در حقیقت با دشمنان تاریخی کوروش هم‌سنگر هستند و نه با میراث او.

منشور کوروش در برابر سلطه‌ مدرن

اگر کوروش، به‌گفته‌ ویل دورانت، “سلطه‌ی مهر و انسانیت را بر انتقام ترجیح می‌داد”، امروز نیز راه نجات ایران از هر نوع استبداد، چه دینی، چه سلطنتی، بازگشت به همان منش است.

منشور کوروش، باور به کرامت انسان است، در حالی که سلطنت‌طلبان، در گفتار و رفتار، بار دیگر انسان را تابع قدرت می‌خواهند.

نتیجه‌گیری

کوروش کبیر، نماد سیاستی است که قدرت را در خدمت انسان می‌خواهد. سلطنت‌طلبان امروز، برعکس، انسان را در خدمت قدرت می‌خواهند.

در جهانی که ملت‌ها به سمت دموکراسی، برابری و حقوق بشر پیش می‌روند، بازگشت به سلطنت نه احیای شکوه ایران، بلکه بازگشت به ضدیت با روح ایرانی است؛ روحی که در منشور کوروش متجلی است: آزادی، عدالت و احترام به انسان.

بر اساس آن‌چه که فوقا گفته شد، سلطنت طلبان در حقیقت نه رهروان کورش کبیر که اضداد ودشمنان کورش و طریقت انسانی او هستند.

وارث کوروش نه در کاخ ونه در سلطنت، بلکه در آزادی، مدارا و حقوق بشر زنده است.

بنابر این، کوروش هرگز آسوده نمی‌خوابد مگر آن‌که ایران از هر نوع فرعون، شیخ و شاه آزاد گردد.