برگرفته از سایت مجاهدین خلق ایران
۱۹شهریور مصادف است با درگذشت سید محمود طالقانی، روح راستین انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران.
در اینروز، پدر طالقانی، درحالیکه هنوز چندماهی از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی نگذشته بود و درحالیکه بهشدت از بازگشت مجدد دیکتاتوری تحت لوای دین متأثر شده بود، چشم از این جهان فروبست و بهدیار رفیق اعلی شتافت.
در مراسم تشییع جنازه پدر، بیش از یکمیلیون نفر از مردم تهران شرکت داشتند و با چشمانی اشکبار، چهره راستین انقلاب ضدسلطنتی را برای آخرینبار بدرقه کردند.
پدرطالقانی در طول دیکتاتوری شاه، بارها به زندان افتاد و به تبعید رفت، اما لحظهیی از مقاومت و مبارزه پای پسنکشید.
40سال مبارزه بیوقفه در برابر دو دیکتاتوری خاندان پهلوی و برخورداری از خصائل والای انسانی، از پدر چهرهیی ساخته بود که بهدرستی، روح راستین انقلاب ضدسلطنتی میهنمان نام گرفته بود.
آنچه سیمای پدر طالقانی را برجسته میسازد، مرزبندیهای مترقیانه او با ارتجاع مذهبی است.
در زمان نخستوزیری دکتر محمد مصدق، پیشوای فقید نهضت ملی ایران، که سخت مورد حمله کاشانی بود، پدر طالقانی در کنار مصدق قاطعانه ایستاد و علیه کاشانی خائن، که از دولت کودتا و سرلشکر زاهدی حمایت میکرد و آخوندهایی از قبیل خمینی نیز وی را حمایت میکردند، موضع گرفت و سنگر مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری مردم را ترک نکرد.
پساز تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران نیز پدر طالقانی بهحمایت از فرزندان مجاهد خود برخاست و بهاینترتیب با حمایت از مبارزه مسلحانه انقلابی، مرزبندی قاطعی با ارتجاع مذهبی ارائه نمود.
پساز آزادی مسعود رجوی و موسی خیابانی از زندان شاه در آستانه پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، پدر طالقانی مشتاقانه بهدیدار آنها شتافت. دراین دیدار بود که پدر با اشاره به بازجوها و سربازجوهای مجاهدین در اوین، گفت:
«این شکنجهگرها و بازجوهایی که خودتان میشناسیدو دیدید از نزدیک… ، وقتی اسم مجاهدین برده میشد، اعصاب آنها بههم میریخت و کنترلشان را از دست میدادند. این دلیل بر قدرت عقیده و ایمان آنهاست. از اسم مسعود رجوی وحشت داشتند، از اسم خیابانی وحشت داشتند. درحالیکه در چنگال این دشمن گرفتار بودیم، باز قدرت شما فائق بود. این قدرتی است که نباید دستکم گرفت»
برخلاف خمینی دجال که برموج فداکاریهای مردم سوار شد و رهبری انقلاب را ربود، پدر هیچگاه فریب مطامع دنیوی و حبجاه و مقام را نخورد و از لباسی که برتن داشت، سوءاستفاده نکرد. او آنگاه که میدید پساز پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، مشتی عوامفریب و شیاد براریکه قدرت تکیه زدهاند و پیشتازان واقعی انقلاب را ـکه بهقول پدر راه جهاد را گشوده بودندـ مورد ضربوشتم قرار میدادند، باصراحت اعلام کرد «استبداد زیر پرده دین خطرناکترین نوع استبداد است!».
بهخاطر همین ویژگیهای مردمی و مترقیانه بود که پدرطالقانی در دل تودههای وسیع مردم جای گرفت و همه، از زن و مرد، پیر و جوان و با هر مرام و مسلک و ملیت، پدر را مظهر آرمانها و خواستههایشان مییافتند. از همین زاویه، پدرطالقانی پیوسته مورد حسادت و کینه حیوانی شخص خمینی دجال بود و از جانب ارتجاع، مورد انواع و اقسام تهمت و فشار قرار داشت.
یاد پدرطالقانی را باذکر قسمتهایی از سخنان برادر مجاهد مسعود رجوی در مراسم درگذشت او گرامی میداریم:
«پروردگارا همانا ما شنیدیم ندادهندهیی را که بهما ندا میداد و میگفت به پروردگارتان بگروید. او ندادهنده ما بود! منادی ایمان، معلم قرآن. پس تعجبی نیست اگر مردم ما اینچنین از شمال تا جنوب در ماتم فرورفتهاند و برسروسینه میکوبند. بگذارید بگریند. همه بگریند.
گریهکن دشت کویر
گریهکن بحر خزر
گریهکن جنگلسرخ
گریهکن مرد بلوچ
بگذار تا بگریند چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
بارخدایا درود بفرست برراهنمای بهجانب خودت در شبهای تیرهشبترین و چنگزننده بهایمان خودت، ریسمانهای شرف بلندترین.
راستی اگر کودکان از شما پرسیدند که طالقانی را کجا میشود دید و کجا میشود او را پیدا کرد؟ ازآنجاکه گفتیم روح مجسم انقلاب ما بود، بگویید: در چشمهسارها، آنجایی که که ماهیهای سیاه کوچولو گستاخی میکنند و خلاف جریان آب شنا میکنند. آنجا میشود دیدش. در هرکجا که ابوذری هست و اعتراض. در هرکجا که مالکی هست و شمشیر ازنیامکشیده. در هرکجا که علیوار چهره راستین اسلام و قرآن هست».