ای کشتنِ با نقاب، کارت
سر میبری از خبرنگارت
آنگاه به زیر اسم داعش
آن را به جهان دهی گزارش
از پشت نقاب گر درآئی
خود چهره ی آشنای مائی
آن چهره که هرکجا که رفته ست
انگیزه ی او دلار و نفت است
تو دیپلمات دزد و گرگی
فرمانبر لابی بزرگی
دلال سلاح مرگباری
انبار سلاح نیز داری
تو صاحب شعبه های بانکی
در فکر فروش توپ و تانکی
یک روز به فکر کودتائی
اجرا کن نقشه ی سیائی
چاقوکش و لات هرکجا هست
دستش گیری که گیردت دست
یک روز رفیق انقلابی
دارای شعارهای نابی
یک روز برای جنگ مذهب
تحریک تو میرسد مرتب
تو تفرقه را وسیله سازی
تو دسته گرا و فرقه بازی
یک روز علم کن امامی
یک روز پی بوکوحرامی
القاعده را تو میزدی باد
تو درس به طالبان دهی یاد
حزب اللهی به لطف سرکار
مشغول تجاوزست و کشتار
!بشار اسد به همت دوست
از دشمن خویش میکند پوست
با خامنه ای تو همصدائی
همکاسه ی قاتلان مائی
ای حضرت صاحب کرامات
ای داعشِ گردنت کراوات
ای بازی گلف تو مرتب
ودکای تو در پیاله هرشب
گیلاس شراب تو کریستال
حال تو همیشه بهترین حال
کافیست جنایت و خسارت
کوتاه بیا ز قتل و غارت
حالا تو بگو که حرف هادی
!باشد ز توّهم زیادی
افشایت اگر که میکنم من
یعنی دائی جان ناپلئونم من
اما نه، نقاب خود بزن پس
افشاگری من این میان بس
ترسم که اگر بگویمت بیش
محروم شوم ز کله ی خویش
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط