دولت جوان و انقلابی مورد نظر خامنه ای با رئیسی جلاد و تمامی دژخیمان حاضر در صحنه سرکوب، کوچکترین گشایشی برای معیشت مردم ایجاد نکرده است و حالا رژیم در گل مانده رئیسی – خامنه ای اذعان میکند که مشکلات را چندین برابر شده است.
یک اقتصاد دان رژیم میگوید: بودجهای که دولت به مجلس ارائه کرد، لایحهای نسبتا ضعیف بود و اصلاحات اساسی که دولت بر روی آنها مانور میداد هم محقق نشدند. به هر صورت آنچه به عنوان بودجه از خروجی کار مشترک مجلس و دولت درآمد، شبههناک است؛ یعنی خروجی شفاف و روشنی را در آن مشاهده نمیکنیم. برای مثال، در بحث انتشار اوراق بدهی شاهد ابهام هستیم. بسیاری از مفاد قانون در صورتعدم تامین درآمد به انتشار اوراق بدهی موکول شده است؛ یا اینکه برای اوراق بدهی سقفی گذاشتهاند اما در مفاد مختلف قانون بودجه همچنان در صورتعدم تحقق، انتشار اوراق پیشبینی شده است.
دولت میتواند کسری بودجه را ۱۴۰۱ پوشش دهد اما در سالهای آینده اتفاقهای ناگواری در بودجه رخ میدهد. هزینههای سرسامآوری در بودجه وجود دارند که دولت نمیتواند آنها را رفع کند؛ حتی به نظر هم نمیرسد که ارادهای برای کاستن از آنها داشته باشد. برای مثال، کسری صندوقهای بازنشستگی به ۲۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده و تا پایان ۱۴۰۴ به ۸۰۰ هزار میلیارد تومان میرسد؛ یعنی ۴۰۰ درصد افزایش مییابد. همین امروز طلب سالهای گذشته سازمان تامین اجتماعی پرداخت نشده است. برای سالهای آینده نیازمند «تصمیمهای سخت» هستیم اما به نظر نمیرسد که توان و قدرت اجماع بر سر آنها را داشته باشیم.
از سوی دیگر، وضعیت صندوقهای بازنشستگی در حال وخیمتر شدن است. صندوقهای لشکری، کشوری و تامین اجتماعی به واسطه طلبش از دولت، به بزرگترین معضل دولتها تبدیل میشوند. من آیندهنگری و هوشمندی را برای حل این معضل مشاهده نمیکنم. دهه سختی را در پیش رو داریم و هرچه پیش برویم درآمدهای نفتی کاسته خواهد شد و از سوی دیگر بر مسائل و چالشهای کشور افزوده خواهد شد. اینها اثرات خود را نشان خواهند داد. قاعدتا بخشی از این ابرچالشها خود را در بودجه سنواتی نشان میدهند؛ مثل بحث بحران صندوقهای بازنشستگی، کاهش درآمدهای نفتی و عادت به انتشار اوراق بدهی. ۵ تا ۶ سال است که عادت کردهایم که کسری را با اوراق بدهی پوشش دهیم. پوشش هزینههای جاری کشور با انتشار اوراق مانند این میماند که شخصی برای اینکه خانوادهاش را به رستوران ببرد از شخص دیگری پول قرض کند. روی همین حساب، بودجه ۱۴۰۱ یک بودجه شکننده است و برهم ریختگی و عدم انسجام را برای اقتصاد سبب میشود.
میخواهم بگویم که بودجهریزی کشور ایرادهای بنیادینی را در خود دارد؛ آنهم در شرایطی که ابرچالشهای بزرگتری مانند بحران آب، فرسایش خاک، سالمندی، هزینههای سرسامآور حوزه سلامت، کسری صندوقهای بازنشستگی، کاهش صادرات نفت در بلندمدت، شکاف طبقاتی و افزایش فقر مواجه هستیم. به هر صورت نیازمند تصمیمهای سخت و اصلاحات ساختاری هستیم.
متاسفانه سرمایهگذاری در حوزه اکتشاف و توسعه میادین نفتوگاز کشور کاهشی بوده و در عرض ۶ تا ۷ سال، ۲۰ میلیارد دلار کاهش یافته است؛ یعنی از حدود ۲۳ میلیارد دلار در سال ۹۱ به حدود ۳ میلیارد دلار کاهش یافته است؛ در حالی که نیاز واقعی سرمایهگذاری ۵۳ برابر این میزان است. طبق اعلام اتاق بازرگانی تنها در دو سال تنها ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است. با این وضعیت امکان حیات در حوزه نفت و گاز ممکن نیست و به گفته وزیر نفت رژیم ایران به واردکننده نفت و گاز تبدیل خواهد شد. از طرفی با وجود کاهش فشار تحریمها در حوزه فروش نفت، نمیتوانیم به سرعت ظرفیت واقعی صادرات را افزایش دهیم. بهار نیوز