نعمت فیروزی
«اگر تکرار کنید تکذیب خواهم کرد!»
– «اثری از او باقی نماند» این جمله تصمیم نهایی بود که در سال ۱۹۶۰ برای کودتا علیه دولت ملی پاتریس لومومبا قهرمان استقلال کنگو در هماهنگی بین سازمان سیا آمریکا وMi6 بریتانیا وپادشاه بلژیک، اتخاذ شد وکمیسر سوته بلژیکی با کمک برادرش برای سفری به اعماق دوزخ مسئولیت پذیرفت، پاتریس لومومبا را بعد از کشتن در اسید حل کنند تا اثری از او باقی نماند! پس از قتل وحل کردن او در اسید، یک دندان او را که روکش طلا داشت برای اضافه کردن به کلکسیون اشیای ویژه وعتیقه اش برداشت!! تنها عضو باقیمانده از بدن لومومبا که بعد از ۴۰ سال به خانواده اش تحویل داده شد.
– «فریاد اقتصاد شیلی را درآورید» این فرمان ریچارد نیکسون، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۷۱به سیا بود وآغاز زمینه سازی کودتا در شیلی وسرنگونی حکومت ملی رئیس جمهورآلنده شد که به برقراری اختناقی سیاه برای بیش از سه دهه در شیلی انجامید که هزاران ناپدید شده برای مردم شیلی به ارمغان آورد!
– «اینجا لندن است، رادیوی BBC، اکنون دقیقا نیمه شب است!» ۷۰ سال پیش این جمله، پیام کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت ملی وسربریدن نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق بود. ارمغان این کودتا برای مردم ایران اختناق ۲۵ ساله ساواک آریامهری بود!
-« شاه دیگر نمی تواند بماند!» این کلید واژه جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت آمریکا در کنفرانس گوادلوپ در ۴۴ سال پیش در فرانسه بود که در برابر حیرت ژیسکاردستن رئیس جمهور وقت فرانسه و سران انگلیس و آلمان، بیان کرد و آنها را قانع کرد برای اینکه انقلاب ایران به دست رادیکال ها نیفتد، خمینی را به عنوان جایگزین شاه برسمیت بشناسند! نقطه آغاز انحراف انقلاب ضد سلطنتی و تولد فاشیسم دینی در ایران تحت نام ولایت فقیه شد. که تا امروز همچنان به از بین بردن «حرث و نسل» میهن ادامه می دهد!
– «اگر تکرار کنید تکذیب خواهم کرد!» جمله وزیر خارجه وقت فرانسه (دوویلپن) پس از معامله با فاشیسم دینی که در سال ۲۰۰۲ به قصد سربریدن جنبش مقاومت ایران. یک تصادف ناشی از بی دقتی یک مامور دستگاه دیپلماسی وتشریفات آخوندی در تهران باعث شد که یک غیر خودی در هیئت فرانسوی همه اسرار را بشنود! وکارگزار استعمار(دوویلپن) را حیرت زده از نشئه مستی «زدوبند» بیرون بیاورد وبا گفتن این جمله رسوایی خود را در چند صباحی دیگر پیش بینی کند!
از نام گذاری های روی سده گذشته، یکی هم سده جنبش های مقاومت وآزادیبخش است. سرگذشت اکثر این جنبش ها را آنها که دنبال کرده اند می دانند، که چگونه وبه کجا ختم شد؟ البته بسیار عبرت آموز و دردناک است. برای اهل انقلاب ومبارزه وآنان که غم مردم ومیهن در بندشان را با خود حمل می کنند، دغدغه یافتن پاسخ این سئوال که چگونه می توان از سر بریدن وانحراف یک جنبش مقاومت جلوگیری کرد از اهم اولویت هاست. اما پاسخ تئوریک با پاسخ عملی تفاوتی دارد که می توان آن را به توصیف آتش وعبور از درون آتش تشبیه کرد، که معمولا بسیار جانکاه، طاقت فرسا، پرهزینه وخونین است، اما غیر ممکن وبی پاسخ نیست. این را در سلسله وقایع تاریخی تلخ ملتی که بیش از ۱۰۰ سال است جنبش های مقاومتش به اشکال گوناگون سربریده می شود، می توان دید! آن ملت، ایران است سرزمینی در خاورمیانه، وشبه قاره ایی که طمع وذائقه استعمار را با منابع مختلفش وگنج های نهانش مستمرا تحریک می کند! اینجا سرزمینی است که بعد از کشف نفت بطور دردناکی تبدیل به گوشت قربانی ونقطه کانونی رقابت ونزاع بین استعمارگران با هم از یک سو وبین فرزندان میهن با استعمار از دیگر سو شده است. در حالی که بیش از ۴۰ سال است که چرخه خیانت وسربریدن جنبش مقاومت ایران در مداری کیفا متفاوت با کشورهای دیگر همچنان در حرکت است، و اگر چه مانع ایجاد کرده و سرعت جنبش مقاومت را کند کرده است اما تا کنون نتوانسته است کاری هم از پیش ببرد! با توجه به این أصل تجربه شده که ویژگی چرخه خیانت وزدوبند، معمولا حرکت در سکوت و بی خبری و چراغ خاموش است، به چرایی آن می پردازیم.
شکست یا پیروزی توطئه سربریدن جنبش ها در عصر حاضر معلول دو پارامتر بیرونی ودرونی هر جنبش است. عامل بیرونی به مثابه شرط می گوید: جهان امروز دیگر از عصر بی خبری و جهل که ظرف شکل گیری طرح های توطئه است، عبور کرده است. به بیان دقیق تر در عصر اینترنت وهوش مصنوعی ومخابره لحظه ایی اخبار و اطلاعات، هیچ طرحی مجال حرکت در سکوت و چراغ خاموش را تا پایان نمی یابد ودیر یا زود علنی شده و سریع در معرض افکار عمومی قرار می گیرد. نفس علنی شدن باعث توقف ویا کندی حرکت توطئه می شود. عامل درونی نیز به مثابه مبنا، اشاره به آمادگی پایداری و پرداخت قیمت در درون جنبش دارد. با تکیه بر این شرط ومبنا با قاطعیت تمام می توان گفت دوران سر بریدن جنبش مقاومت ملت ایران به سر آمده است. البته کشاکش و نبردی عظیم همچنان در جریان است! وتا سرنگونی ادامه دارد.
نمونه هایی از سربریدن جنبش ها که در فوق با قید جملات نمادین آمده است به ما کمبود همین دو عنصر را (اطلاع رسانی وپایداری) یا یکی از آن دو را گوشزد می کند که عامل موفقیت استعمار در سر بریدن جنبش ها بوده است. آنچه که مقاومت ایران را ممتاز می کند داشتن وبکار بستن همین دو پارامتر است. در پروژه ارتجاعی استعماری ۱۷ ژوئن، مبنا پایداری شگفت تمامیت مقاومت از صدر تا پایین ترین نقطه بود. برق فدای حداکثر مقاومت مردم ایران برای آزادی واستقلال وبهویژه معصومیت مشعلهای انسانی (صدیقه و ندا و مرضیه و محمد و…..،) جایگاه ویژه ایی دارد و همین عنصر بود که وجدان ژان کلود موریس سردبیر وقت هفته نامه معروف فرانسوی «ژورنال دودیمانش» را متاثر کرد و آن جمله را بعد ها نام کتابی کرد که زدوبند برای سربریدن جنبش مقاومت را افشا و به نگارش درآورد. او از جمله نوشت : «مصلحت حکومتی، چهره ندارد. برای من ولی چهره یک قربانی را دارد:” صدیقه مجاوری”! زن جوان ایرانی که در فرانسه خودسوزی کرد». حقیقت این است که در گرگ ومیش سپهر سیاسی آن روزگار ایران که «زدو بند» بین المللی (۱۲کشور)، سر مقاومت را هدف قرار داده بود این مشعل های انسانی بودند که طومار قیرگون آن را در هم پیچیدند. اکنون هم در صحنه سیاسی ایران مقاومت ومجاهدین به مدد همین دو پارامتر چنان شعله پایداری را به اوج برده اند که از هزاران کیلومتری نیز زبانه های آن دیده می شود. کهکشان مقاومت، برآمد امواج این توطئه واوج گیری شعله های پایداری است که هر ساله مهر کردن به سرآمدن دوران سربریدن جنبش مقاومت ایران را فریاد می کند.
در بیستمین سالگرد آن توطئه شوم وسیاه اکنون در بطن قیام ۸ ماهه که رژیم را در لبه سرنگونی قرار داده است، فراخوان تظاهرات بزرگ ایرانیان در پاریس چنان لرزه بر سراپای رژیم وحامیان بین المللی اش انداخته است که مجددا رو به زدوبند آورده اند و می خواهند آزموده را بیازمایند! آنچه که پلیس فرانسه به عنوان دلیل ممنوعیت تظاهرات ایرانیان گفته است: «شرایط ژئوپلیتیکی باعث ایجاد اختلال در نظم عمومی میشود!» جای کاوش دارد ودر ورای هر تلقی ونگرش به اوضاع ایران، سوالات زیر را روی میز دولت فرانسه قرار می دهد:
- واقعیت این است که بحران ژئوپولیتیک هنگامی بارز می شود، که منافع ملی کشور درگیر را دستخوش تهدید می کند. وامروز حقیقتا چه کسی این منافع را دستخوش تهدید قرار داده است؟
- در هر معادله ایی که یک طرف آن رژیم ملاها است، مقاومت ایران در چه جایگاهی قرار دارد که چنان سنگین می شود که راه به برهم زدن ژئوپلیتیک منطقه وجهان می برد!؟
- – آیا پلیس فرانسه جایگاه ژاندارمی جهان و پدر خواندگی رژیم ملاها را برای خود تعریف کرده است که سر هر بزنگاهی وظیفه خود می بیند جلوی مقاومت ایران بپیچد و نگران به هم خوردن تعادل رژیم ملاها باشد؟
- براستی بین فرانسه وحکومت ملاها چه رابطه ونظمی وجود دارد که هر پروژه مقاومت ایران وهر قیام مردم ایران آن را در خطر قرار می دهد؟
حقیقت این است که سیاست امروز فرانسه مثال همان گربه دزدی است که خود را در آینه شیر می بیند! هرکس که الفبای سیاست را می داند می فهمد، که اظهارات پلیس فرانسه یک گنده گویی و بزرگ نمایی برای پوشاندن کرنش خجالت آور و مشمئز کننده فرانسه درقبال پول ملاهاست. این سیاست یعنی فروش شرافت و فروش دموکراسی فرانسه به ملاهای قرون وسطایی در مقابل مشتی دلار و بشکه ایی نفت مورد نفرت مردم فرانسه است. طایفه ایی که در حال حاضر بر فرانسه حکومت دارد به غلط خود را گلیست می نامند، درحالیکه در عمل پیروان خط و اندیشه ناپلئون هستند که در سودای تسخیر جهان بود. هیتلری که یک و نیم قرن زودتر ظهور کرده بود. استدلال دولت فرانسه بسیار ضعیف تر و شکننده تر از آن است که در مقابل حقیقت جویی و پایداری مقاومت ایران دوام بیاورد. اگر در تاریخ مقاومت ایران قدم زده اید وکاوش کرده باشید می بینید، همیشه در مقابل این زدوبندها آماده بوده است وبه آن بیا بیا گفته است! جوهر حکم شکست های پی در پی شما در دادگاههای مختلف تحت قضاوت قضاییه خودتان هنوز خشک نشده ومحترما توصیه می کنیم آن حکم ها را یک بار دیگر مرور کنید. این گوی واین میدان!